تاريخ انتشار: 13 خرداد 1401 - 12:30
حضور بی روح در کلاسهای مجازی و ندیدن دوستانم برایم خسته کننده شده بود و ساعات بیکاری خود را با سرگرم شدن در شبکههای اجتماعی و وبگردی میگذراندم. یک روز به طور اتفاقی در یکی از شبکههای اجتماعی با پسری به نام سعید آشنا شدم و برای سرگرمی ، مشغول چت کردن با او شدم.
مطلب کامل را دنبال کنيد
برچسب ها:
دختر
,
دانش
,
آموز:
,
اعتماد
,
بیجا
,
زندگی
,
ام
,
را
,
تباه
,
کرد
,
به
,
جای
,
آن
,
پسر
,
جذاب
,
و
,
پولدار،
,
با
,
مردی
,
غول
,
پیکر
,
با
,
دست
,
های
,
خالکوبی
,
شده
,
روبرو
,
شدم
نظرات کاربران
آخرین اخبار
- بدون انگلزدايي اقتصاد، جراحي اقتصادي پزشکيان امکانپذير نيست
- سرکار گذاشته شدن سالمندان توسط شهردار بوشهر
- پروژه راهآهن بوشهر- شيراز؛ وعدهها در دوراهي عمل و انتظار
- آقاي رئيس جمهور، به وعده خود براي رفع فيلترينگ عمل کنيد
- مهدي طارمي، پنجرة معرفي استان بوشهر در اروپا
- وفاقشکني نفتيها عليه مديريت استان بوشهر
- از افول ستاره «رصدخانه مهر» جلوگيري کنيم!
- چالش انتصاب استاندار بومي؛ براي توسعه استان بوشهر!
- به ياد سی سال دوران خوش معلمي
- پرواز با اژهاي، پرواز بدون اژهاي
- کمبود امکانات درماني استان بوشهر، مردم را آواره غربت کرده
- در آستانه دولت جديد، هزار آرزوي بر زمين مانده داريم
- طارمي ميخواهد دِين خود را به فوتبال بوشهر ادا کند
- دموکراسي در تصدي مسئوليت
- جوانان نگرانند که صدايشان شنيده نشود و مطالباتشان ناديده گرفته شود
پربیننده ترین