تاريخ انتشار: 19 شهريور 1401 - 10:30
صادق هدایت آمد نشست کنارم و یکی از زیربشقابیهای کاغذی را برداشت و از من طرحی کشید با دو گیس بافته. هر وقت این خاطره را میگویم حسرتی من را فرا میگیرد که چرا آن نقاشی را همان جا گذاشتیم و آمدیم.
مطلب کامل را دنبال کنيد
برچسب ها:
لیلی
,
گلستان:
,
پدرم
,
را
,
به
,
خاطر
,
مهاجرتش
,
از
,
ایران
,
نمیبخشم
,
کتاب
,
,
زندگی،
,
جنگ
,
و
,
دیگر
,
هیچ
,
اوریانا
,
فالاچی
,
یکشبه
,
معروفم
,
کرد
نظرات کاربران
آخرین اخبار
- بدون انگلزدايي اقتصاد، جراحي اقتصادي پزشکيان امکانپذير نيست
- سرکار گذاشته شدن سالمندان توسط شهردار بوشهر
- پروژه راهآهن بوشهر- شيراز؛ وعدهها در دوراهي عمل و انتظار
- آقاي رئيس جمهور، به وعده خود براي رفع فيلترينگ عمل کنيد
- مهدي طارمي، پنجرة معرفي استان بوشهر در اروپا
- وفاقشکني نفتيها عليه مديريت استان بوشهر
- از افول ستاره «رصدخانه مهر» جلوگيري کنيم!
- چالش انتصاب استاندار بومي؛ براي توسعه استان بوشهر!
- به ياد سی سال دوران خوش معلمي
- پرواز با اژهاي، پرواز بدون اژهاي
- کمبود امکانات درماني استان بوشهر، مردم را آواره غربت کرده
- در آستانه دولت جديد، هزار آرزوي بر زمين مانده داريم
- طارمي ميخواهد دِين خود را به فوتبال بوشهر ادا کند
- دموکراسي در تصدي مسئوليت
- جوانان نگرانند که صدايشان شنيده نشود و مطالباتشان ناديده گرفته شود
پربیننده ترین