طراحی سایت
تاريخ انتشار: 27 مرداد 1393 - 22:45

 تهاجم وحشیانه ی اخیر اسرائیل به سرزمین فلسطین و مردمان تحت ستم اما شجاع آن، البته نه نخستین رخداد از این جنس و نه به احتمال نزدیک به یقین، واپسین آن خواهد بود. پیشینه ی جنایات غاصبان فلسطین...

 

خلیل موحد


1- حکومت جنایتکار و نژادپرست اسرائیل در یک ماهه ی اخیر، صفحه ی دیگری از کتاب سیاه بی رحمی های خود را در حق انسان فلسطینی (بخوان انسانیت) ورق زد و بار دیگر از هوا، دریا و زمین، غزه، این دژ مقاوت عادلانه را آماج یورش های هدفمند ؛ اما کور و ویرانگر خود قرار داد. ارتش اشغالگر صهیونیستی با حمله جنون آمیز به مردم تقریباً بی دفاع غزه و در نبردی سراسر نابرابر ، 1980 انسان فلسطینی را به کام مرگ فرستاد، 10181 تن از ساکنان غزه را زخمی کرد، که اکثریت عمده ی آن ها را غیرنظامیان تشکیل می دهند. در دور جدید از جنایات مداوم و ناپیداکرانه ی اسرائیل، آن ها 10000هزار خانه را برسر  65000  تن از ساکنان بیگناه و مظلوم غزه خراب و آن را به تلی از خاک تبدیل نموده و بخش عمده ای از زمین های زراعی و زیرساخت های بهداشتی، درمانی ،آموزشی، مخابراتی،  برق و آب آن شهر پرجمعیت (1 میلیون و 800 هزار نفر) اما کوچک و کم مساحت (360 کیلومتر مربع) را  منهدم ساختند. دولت  اسرائیل به سرکردگی «بنیامین نتانیاهو» در تهاجم به غزه،  و در بالاترین مرتبه ی شرارت و سنگدلی، بارانی از بمب را بر سر مردمان غزه فروریخت و جویباری از خون انسان فلسطینی را سنگفرش آن سامان کرد، 500000 نفر از مردمان آن شهر را از خانه و کاشانه ی خود فراری داد. صهیونیست های برهنه از اخلاق، در کادر اهداف سلطه جویانه ی  خود برای به زانودرآوردن اراده ی مردم غزه در پیکار با استعمار اسرائیلی  و به خصوص برای درهم شکستن عزم جزم رزمندگان استقلال طلب فلسطینی، مردان، زنان و کودکانی  را که  به مدارس وابسته به سازمان ملل پناه برده بودند نیز به امواجی از  بمب های هوا به زمین و گلوله ی توپ بستند. ماشین جنگی  متجاوزان  مجهز به سلاح های مدرن آمریکایی در یورش یک ماهه ی خود به غزه، 467 کودک و 243 زن ستمدیده فلسطینی  را نیز به شهادت رساندند، اعضای برخی خانواده ها را که بعضاً ده یازده نفره بودند، همه را طعمه ی تیغ کین و آتش بیداد خویش کردند. افزون بر این، در نتیجه ی این رفتار خلاف مروت  دولت اسرائیل، 400000 تن از کودکان غزه با انواع و اقسام  اختلالات و بحران های روحی دست و پنجه نرم میکنند و به روان درمانی مبرم نیازمندند. بسیاری از مجروحان نیز ناچارند زخم و زهر دردناک ناشی از معلولیت های خرد و کلان جسمی را تا پایان عمر بر دوش تن و روان خود حمل کنند. خسارات مالی تهاجم اسرائیل  به غزه نیز بین 4 تا 6 میلیارد دلار برآورد شده است. تلفات اسرائیلی ها اما کمتر از 70 تن بود که فقط دو نفر از آنان غیرنظامی بودند.

2- تهاجم وحشیانه ی اخیر اسرائیل به سرزمین فلسطین و مردمان تحت ستم اما شجاع آن، البته نه نخستین رخداد از این جنس و نه به احتمال نزدیک به یقین، واپسین آن خواهد بود. پیشینه ی جنایات غاصبان فلسطین در حق فلسطینی های اصیل  اما عمری  66 ساله ( از 1948م تاکنون) دارد. سردمداران اسرائیل به سان همه ی بیدادگران گذشته و حال تاریخ  که از هیچ جرم و جنایتی نسبت به مخالفان و منتقدان فکری وسیاسی  خود دریغ نکرده و از تمام روش های غیر انسانی مانند حبس، شکنجه، ترور، فشار اقتصادی و دیگر شیوه های کثیف برای سرکوب و طرد و حذف و نابودی آنان  بهره می جویند، از زمان سلطه بر خاک فلسطین و بنیاد نامیمون خود در آن سرزمین ، در اوج شقاوت و نامردمی، وطن، حقوق انسانی، جان، مال و حیثیت مردم فلسطین را به تاراج برده و کارنامه ای لبریز از ظلم و جور از خود به یادگار نهاده اند. 

3- حرکت مقاومت اسلامی «حماس» در سال 2006 در یک انتخابات کاملاً دمکراتیک و آزاد (عاری از نظارت عقیدتی، دینی و سیاسی استصوابی)، عادلانه و پاک که با حضور 1000 ناظر داخلی و خارجی برگزار شد، با کسب اکثریت کرسی های پارلمان فلسطین  به قدرت رسید. محمود عباس نیز اعلام کرد که انتخابات کاملاً دموکراتیک و سالم بوده است. (شرق: 2/3/85) حماس که برای نخستین بار در انتخابات فلسظین حضور یافته بود، از دیگر گروه های فلسطینی اعم از کمونیست ها و ملیون و دیگر سازمان های مبارز فلسطین خواست، در دولت ائتلافی حماس حضور یابند.(شرق: 3/12/84) خالد مشعل رهبر بلند پایه ی حماس نیز در تهران اعلام کرد که سازمان وی به رغم باور خود به شریعت، به لااکراه فی الدین نیز معتقد بوده و هرگز کسی را مجبور به پیروی از شریعت از جمله رعایت حجاب نکرده و به حقوق فردی مردم از جمله انتخاب پوشش زنان، آزادی های عمومی، و دموکراسی احترام  گزارده و از تعدد احزاب، آزادی بیان، چرخش حاکمان و برابری شهروندان دفاع میکند( شرق:4 و 7/12/84) او در ترکیه نیز اظهار داشت که حزب عدالت و توسعه و مدل دموکراسی ترکیه، الگوی حماس است. حماس هم چنین یک زن بدون روسری و نیز یک مسیحی را به عنوان اعضای کابینه برگزید (شرق14/1/85) و اسماعیل هنیه نخست وزیر و دیگر رهبران آن با کت و شلوار و کراوات در برابر دوربین ها قرار گرفتند.

4- در سال 2007 اما در غزه میان نیروهای هوادار حماس با نیروهای حامی دولت خودگردان نزاعی مسلحانه درگرفت که به خلع سلاح مأموران تشکیلات خودگردان انجامید. اسرائیل این رخداد درون فلسطینی را بهانه کرد و  با محاصره ی تمام عیار غزه که با همکاری دولت حسنی مبارک و با بستن گذرگاه رفح در مرز مصر- غزه  انجام شد، در عمل نوار غزه را به یک زندان بزرگ بدون سقف تبدیل کرد و دوران سهمگین و پرملالتی را برای ساکنان  غزه رقم زد. و اینک 7 سال است که غزه در محاصره ی صهیونیست هاست.  مرگ تدریجی فلسطینی های ساکن غزه اما  نتوانست بر عطش بیکران  صهیونیست ها برای کشتار و ویرانی پیروز شود. آن ها در سال 2008 بار دیگر با یورش به غزه، برای مردمان آن ضیافتی از خون و درندگی  ترتیب دادند. سفره ای خونین  که با چراغ سبز حسنی مبارک برگزار گردید. اسرائیل در سال 2006 نیز در غزه جنایتی هراس انگیز و  تخریبی هنگفت آفریده بودند.

5- این جنایات هراس انگیز 66 ساله اما همه در منظر وجدان خفته ی انبوهی از دولت ها و ملت های جهان و به خصوص در پیش چشمان کم سوی قدرت های بزرگ و تأثیرگذار  بین المللی  به فرماندهی ایالات متحده ی امریکا و انفعال و بی تفاوتی عملی اغلب حکمرانان مسلمان و عرب که از آنها مسئولیت فزونتری انتظار می رود رخ داده است. امریکا در قامت حامی پر و پاقرص اسرائیل، جز قطعنامه های 242 و 338 شورای امنیت سازمان ملل، تمام قطعنامه های ضد اسرائیلی آن  شورا را وتو کرده است. افزون بر این،کمک های اقتصادی و یا حمایت های سیاسی و معنوی و غیر نظامی اتحادیه ی عرب، سازمان کنفرانس اسلامی، کشورهای عضو جنبش عدم تعهد و اکثر کشورهای عضو  مجمع عمومی سازمان ملل و هم چنین کمک های تسلیحاتی برخی دولت ها نیز تاکنون نتوانسته به اشغال و ستم اسرائیل مهر پایان زده و تأسیس دولت مستقل فلسطین را برای مردمان آرزومند آن به ارمغان آورد. 

شرح ریز ددمنشی های اسرائیل  که در نیمه ی دوم قرن بیستم، بیشتر بازتاب پردامنه ای در آثار نوشتاری برخی از نویسندگان ضد صهیونیست و مستقل داشت، اینک اما در دهه های اخیر و با انقلاب برق آسای رسانه های صوتی، تصویری و به ویژه با  ظهور اینترنت و و رواج شبکه های مجازی اجتماعی ، انعکاس رسانه ای بسیار گسترده تری در پیشگاه افکار عمومی جهان یافته و تشت رسوایی بیدادگری های اسرائیل در حق مردم فلسطین را از بام جهان فروفکنده است.

6- در فاجعه ی جاری در غزه نیز، امریکا و برخی دیگر از قدرت های غربی  بار دیگر در کنار اسرائیل، متحد استراتژیک خویش ایستاده  و  به گفته ی خود  از حق  اسرائیل برای دفاع از خویش حمایت کردند. گرچه تراژدی انسانی و ویرانگری های تأسیساتی در غزه چنان قلمرو گسترده و عمق عمیقی داشت که رهبران امریکا و غرب را واداشت تا در باب درد و رنج هولناک قربانیان تجاوز نیز واکنش نشان دهند. آمریکا حمله اسرائیل به مدرسه ای در غزه و کشتن مردم را محکوم کرد و آن را عملی ترسناک و ننگین معرفی نمود. اتحادیه اروپا نیز تهاجم اسرائیل به غزه که به کشته شدن غیرنظامیان از جمله کودکان فلسطینی انجامیده محکوم کرد. ضمن این که حملات موشکی حماس را نیر محکوم کرد.  از دگر سو اما «ناوی پیلاوی» کمیساری های عالی سازمان ملل برای حقوق بشر اعلام کرد که تخریب اماکن مسکونی و بیمارستان ها می تواند به منزله ی جرایم جنگی و نقض حقوق بین الملل باشد. «بان کی مون» دبیر کل سازمان ملل که در روزهای آغازین تجاوز اسرائیل به جای گریستن  بر مظلومیت غیرنظامیان ساکن غزه، برای اسارت یک نظامی اسرائیلی- که بعد معلوم شد کشته شده است- اشک می ریخت  نیز جنایات و کشتار اسرائیل در شجاعیه ی غزه را به عنوانی عملی سفاکانه و بی رحمانه محکوم کرد و خواهان پایان دادن فوری به جنگ شد. او هم چنین خواستار سپردن ناقضان حقوق بین الملل به دست عدالت گردید. در جبهه ی اعراب و مسلمانان اما از اکثر حاکمان جز در عرصه ی اطلاع رسانی و نمایش جنایات صهیونیست ها، و برخی اظهارات در محکومیت اسرائیل، بخاری بازدارنده برنخواست. حتی به باور بعضی ناظران مستقل غیرعرب برخی از زمامداران عرب مانند نظامیان حاکم بر مصر، رهبران عربستان سعودی، اردن و امارات - که اخوان المسلمین  و منسوبان فکری آن نظیر حماس را کم و بیش رقیب ایدئولوژیک و سیاسی خویش پنداشته و ترس شان از رشد اندیشه ی اخوان و حماس در کشورهای خود بیش از واهمه  از اسرائیل است- به سرکوب حماس توسط اسرائیل روی خوش نشان می دهند. همدلی ای که البته در عمل جز کشتار ساکنان غزه و ویرانی آن شهر دستاوردی نداشته است. حاکمان نظامی مصر حتی حاضر نیستند با گشودن دایمی گذرگاه رفح به روی مردم غزه، اندکی از انبوه آلام آنان  بکاهند. دولت نظامی مصر حتی به دلیل وجود برخی اختلافات سیاسی خود با مقامات ایران، جلو کمک های بشردوستانه ی حکومت ایران را به مردم غزه گرفته و برای انتقال زخمی های غزه به کمپ پزشکی ایران مانع ایجاد کرده است.

7- در عرصه ی کنش های مردمی و مدنی اما در کشورهای مختلف از جمله در امریکا، انگلیس، نروژ، فرانسه، راهپیمایی هایی در دفاع از مردم غزه و در اعتراض به یورش  اسرائیل به آن شهر برپا گردید. نهادهای حقوق بشری مانند عفو بین الملل  نیز حمله های اسرائیل به غزه  را  محکوم نمودند.  مردمان عموم کشورهای عرب و مسلمان که در درون ممالک خویش-  البته در نرخ های مختلف و هر کدام به شکل و شمایلی-  در چنگال اهریمن  استبداد سیاسی و عقیدتی و  فقر و فلاکت  و جنگ و خون و مرگ و آوارگی و سیه روزی ها و ناشادی ها دیگر  فشرده شده اند، چنان در نگون بختی های خود غوطه ور بوده و هستند که دیگری مجالی برای حمایت مؤثر از مردم غزه نیافته اند. در این میان ترکیه، پاکستان ، تونس و اردن اما شاهد اعتراضات مردمی ضد صهیونیستی بودند. البته برخی نیز چنان در دریایی از قدرت و یا رفاه و برخورداری مادی فرورفته اند که با بنیادی ترین نمود والای شخصیت آدمی که احساس همدردی نسبت به هم نوعان خود است، وداع کرده اند. 

8- در ایران اما هرسال به دعوت دستگاه ها و جریانات حکومتی  و برخی احزاب دیگر، مراسم راهپیمایی روز قدس پیش از انجام  نماز جمعه پایانی ماه رمضان، برگزار میگردد. برنامه ای که امسال نیز برگزار شد و شرکت کنندگان در آن تهاجم اسرائیل به غزه محکوم گردید. البته گفتنی است که در ایران  پشتیبانی و همگرایی با آرمان مردم فلسطین سابقه ای به قدمت 66 سال و از سال 1948م./ 1327 ه.ش. دارد. در پیش از  انقلاب 22 بهمن 57 و به ویژه در دهه های 30، 40 و 50، اکثریت نزدیک به اتفاق فعالان و سازمان های سیاسی ملی- مذهبی اعم از روشنفکران و دانشگاهیان ، علما و طلاب سیاسی- جز جماعتی از آن ها که یهودی ها را بر اعراب تسنن ترجیح می دادندو به احتمال هنوز هم چنین افرادی وجود دارند-  کنشگران سیاسی ملی و احزاب و نیروهای سیاسی چپ غیر مذهبی، هرکدام در چارچوب ظرفیت فکری و ذهنی و توانمندی های عینی خود به شیوه های متنوع، پرچم حمایت از مردم رنجدیده ی فلسطین و مخالفت با اشغال گران صهیونیسم  را در ایران برافراشته نگه داشتند. در دهه های 40 که مبازره ی مسلحانه در ایران علیه حکومت شاه آغازیدن گرفت و در ادامه ی کمرنگ آن در دهه ی 50، ارتباط تنگاتنگی میان پیکارجویان ایرانی با جنبش های رهایی بخش فلسطینی برقرار گردید و بسیاری از چریک های ایرانی مخالف حاکمیت، در اردوگاه های آموزشی فلسطینی، به تاکتیک ها و تکنیک های  رزم مسلحانه  مجهز شدند. پس از تحولات سیاسی سال 57، نیز همان گونه که همه ی ایرانیان  مخالف صهیونیست انتظار داشتند، حاکمیت جدید در اولویت بندی  سامانه ی  سیاست خارجی خود، حمایت آشکار از آرمان مردم فلسطین را از پایه های اصلی این سیاست شمرد. 

9-  در عرصه ی جامعه ی مدنی و در نزد احزاب و سازمان های سیاسی دگراندیش و معدود  نهادهای مردم بنیاد و مستقل و نیز در نزد روشنفکران  و بدنه ی اجتماعی مخالف و یا منتقد و دلچرکین از برنامه های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی اقتدارگرایان طراح، آمر و عامل سرکوب و خشونت، نگاه به موضوع فلسطین اما رنگ و بوی دیگری دارد. بخش های از ایرانیان دارا و ندار- به دلایل مشترک و اختصاصی خود- از کمک های مالی و نظامی  حاکمیت به مبارزین فلسطینی آزرده خاطر بوده و به این باورند که درآمدهای ملی باید فقط در جهت فقر و فلاکت زدایی از مردم ایران هزینه شود. شماری دیگر از گروه های مختلف اجتماعی نیز که به اصطلاح کارد به استخوانشان رسیده، اغلب با هر سازی که حاکمیت بنوازد در ستیز بوده و به همین علت  تلاش میکنند در هر موردی که در توان شان باشد، برخلاف سمت گیری حاکمیت شنا کنند. این افراد و جماعت ها به خاطر اینکه به همنوایی با حکومت ایران متهم نشوند، حتی حاضرند چشم و گوش خود را بر سیاستهای تجاوزکارانه و قلع  و قمعی  اسرائیل بسته و حتی گاه دولت ایران و حماس را به کارشکنی در روند صلح خاورمیانه متهم سازند. در حالی که کلید صلح در دست اسرائیلی ها و حامیان غربی آن هاست. کافی است همین فردا اسرائیل سرزمین های اشغالی را تخلیه کرده و به  برپایی یک کشور مستقل فلسطینی  با تمام خاصه های یک کشور مستقل تن دهد و اکثر مردم فلسطین نیز در یک هم پرسی آزاد، این روند  سیاسی را به رسمیت بشناسند، آن گاه هیچ قدرت برون مرزی نه به خود حق می دهد و نه می تواند برای مردم فلسطین نسخه ای بر خلاف میل شان بپیچد. 

از سوی دیگر بر اساس مستندات بی چون و چرای تاریخ معاصر ایران و جهان ، حکومت فعلی ایران نه مؤسس حمایت از مطالبات حقگرایانه ی مردم فلسطین است و نه تنها دولتی است که به کمک فلسطینی ها برخواسته است. بلکه چنان که در ردیف 8 این نوشتار یاد شد آغاز مخالفت مبارزان ایرانی با اسرائیل به نیمه ی دوم سال های دهه بیست شمسی و به بیش از 30 سال قبل از بهمن ماه 57 برمیگردد. در گستره ی جهانی نیز بسیاری از کشورها از جمله کشورهای بلوک شوروی سابق و و عموم ممالک عرب و مسلمان و جهان سومی به ویژه کشورهای عضو جبهه ی پایداری سابق ( سوریه، الجزایر، لیبی، یمن جنوبی و عراق که گاهی در جلسات آن ها شرکت میکرد)  پیش از بهمن 57،  حامی مردم فلسطین بوده اند؛  گرچه همان طور که  در ردیف 5 ذکر شد، این امدادهای مادی و معنوی و نظامی هنوز دستاوردی با عنوان کشور مستقل فلسطینی نداشته است. 

به علاوه، در این جا، نکته ی دیگرنیر شایان یادآوری است و آن این  که موافقت و یا مخالفت با هر نظام سیاسی و دولت و یا با هر ایده، شخص، آیین و جماعت، باید حتی الامکان کمتر در محاصره احساسات آنی و معطوف به هیجان های ناپایدار و خردستیزانه بوده، بلکه باید متکی به تأملات دوراندیشانه و استدلال های محکم  عقلانی و سوگیری های اخلاق محورانه و تهی از دروغ پردازی و  افتراپراکنی باشد.

10- در این میان ... اما روشنفکران و هواداران راستین حقوق بشر قرار داشته که دفاع از خلق های تحت ستم را – صدالبته در جفرافیای توان خویش- وظیفه ی شکوهمند اخلاقی، انسانی و یا دینی خود دانسته و بخشی از مسئولیت وجدانی و  تاریخی خویش را در  هم نوایی با آمال شریف مردم فلسطین و رفع غارتگری صهیونیستی از ملک و مردم آن سرزمین تعریف می کنند.  

به اندیشه ی نگارنده - که از سال 51 به مردم تحت ستم جهان و از جمله به ملت فلسطین تعلق خاطر و همدردی داشته و هنوز نیز بر آن نهج سلوک میکند، انسان ها و نیروهای دمکرات، آزاد اندیش و عدالت طلب جهان  که یا دست شان به سرکوب آلوده نبوده و  نیست و یا صادقانه و در عمل از پیشینه ی کدر و نامطلوب خود خداحافظی کرده و حتی بعضاً در کار پرداخت هزینه در راه آرمان های باشکوه انسانی؛ یعنی استقرار آزادی، داد و ساختارهای دمکراتیک مبتی بر رعایت حقوق بشر هستند، ذی صلاح ترین ودر عین حال مسئولترین افراد برای حضور در کارزار دفاع از انسان های زیر یوغ استبداد، استثمار، استعباد، استحمار و استعمار می باشند. و گرنه کسانی که خود تا خرخره در لنجزار نقض حقوق انسان ها غرق شده اند، منطق عقل و شرع فرمان  میدهد که نخست برای رهایی خود از این مرداب متعفن کوشیده و سپس سنگ دیگران را به سینه زنند.

برچسب ها:
خلیل موحد

نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما: