طراحی سایت
تاريخ انتشار: 24 بهمن 1393 - 21:45
ابراهیم ثابت شاعر شهرستان کنگان در مصاحبه با نسیم جنوب:

دانشگاه تهران پر بود از اساتید برجسته. این اساتید را یا مستقیم در کلاس می دیدیم یا غیرمستقیم و در نشست ها از محضرشان برخوردارمی شدیم. استاد زرین کوب، شفیعی، فرشیدورد، تجلیل، حاکمی، مظاهر مصفا، ترابی، روح الله هادی ، قیصرامین پورو... اساتید آن زمان دانشگاهمان بودند. در دانشگاه به دلیل اینکه عضو فعال هسته علمی دانشجویان بودم و نشست های ادبی را ...

 

- لطفا خودتان را برای خوانندگان نسیم جنوب معرفی کنید. 

- ابراهیم ثابت هستم . در ششم شهریور 1352 درروستای کناری (بردخون) شهرستان دیّر به دنیا آمدم. مادر بزرگم اصل و نسبی سبزواری داشته است که ظاهراً پس ازحمله مغول، به استان بوشهرکوچ کرده اند و پدربزرگم نیز اهل همین استان بوشهر بوده است. از حدود سال 1364 به کنگان مهاجرت کردیم و تقریباً همه مقاطع تحصیلی مدرسه ای را در کنگان گذراندم. سال 1372به دانشگاه تهران رفتم و لیسانسم را از آنجا گرفتم. در سال 1378به عنوان دبیر حق التدریس به خدمت آموزش و پرورش درآمدم که به دلیل عدم اطمینان از آینده شغلی ، درسال1380مسئولیت دفتر شورای اسلامی شهر کنگان را پذیرفتم و تا سال 1384 که به استخدام رسمی آموزش و پرورش درآمدم در آنجا نیز مشغول به کار بودم. چند سال پیش، فوق لیسانم را ازدانشگاه پیام نور اصفهان گرفتم.

- چطورشد که به شعر علاقه مند شدید؟

- معمولا این حرف ها نباید زده شود ، امّاعلاقه من به شعر به نوعی منحصر به فرد است. علاقه ای درونی و ناشناخته به شعر و قصه داشتم. بچه که بودم یادم می آید شعرهای شاعری با تخلص «امید» را بانام خودش برای نهال انقلاب فرستادم و چاپ کردند. بعد هرچه فکرکردم نتوانستم بفهمم که این فرستادن چه سودی برای خودم داشته است؟ آمدم شعراو را به اسم خودم فرستادم بازهم چاپ کردند. بعدش گفتم بگذار کمی پیشرفت کنم. آمدم نسخه های قدیمی کیهان بچه ها را برداشتم و چندین صفحه رونویسی کردم ، اسم داستان و یک صفحه آخرش و نتیجه گیری را خودم نوشتم و برای نهال انقلاب فرستادم، درچندین شماره چاپ کردند. خیلی منتظر آخر داستان شدم ببینم نوشته های خودم راهم چاپ می کنند یا نه؟ خوشبختانه چاپ کردند. بعد از آن تصمیم گرفتم همه چیز از خودم باشد. دوره راهنمایی و دبیرستان شعرهای خوبی سرودم و در دبیرستان در مسابقات استانی هم شرکت کردم و شعر طنزم مورد استقبال ویژه قرارگرفت. در دانشگاه شعرهایم در مجلات و نشریات کشوری و استانی چاپ شد که اوّلینش درمجله جوانان بود.

- عجب حکایت جالبی، در آن سالها اساتید ادبیات دانشگاه تهران چه کسانی بودند؟

- دانشگاه تهران پر بود از اساتید برجسته. این اساتید را یا مستقیم در کلاس می دیدیم یا غیرمستقیم و در نشست ها از محضرشان برخوردارمی شدیم. استاد زرین کوب، شفیعی، فرشیدورد، تجلیل، حاکمی، مظاهر مصفا، ترابی، روح الله هادی ، قیصرامین پورو... اساتید آن زمان دانشگاهمان بودند. در دانشگاه به دلیل اینکه عضو فعال هسته علمی دانشجویان بودم و نشست های ادبی را برگزار می کردیم و مراسم هایی راعهده دارمی شدیم با برخی ازاساتید ارتباط بیشتری پیدا می کردم . یکی از این اساتید دوست داشتنی قیصرامین پور بود که ارتباط با ایشان خاطرات زیبایی را برایم رقم زد که بیشتر آنها حکایت ازخوبی وعظمت این عزیزدارد.

- یکی از آن خاطرات را برای خوانندگان نسیم جنوب بازگو نمایید.

- یک روز این استاد عزیز که در حال قدم زدن در دانشکده بود صدایم زد تا چند تا از شعرهایم را برایش بخوانم. من شروع به خواندن شعرهایم کردم، قدم زنان از دانشکده و دانشگاه بیرون رفتیم و رسیدیم به خیابان 16آذر. داشتم شعرمی خواندم و می خواستیم از خیابان رد شویم؛ همینکه یک قدم به سمت خیابان برداشتم، قیصرعزیز سریع دستم را گرفت؛ ترس بیش ازحدّ آنروز قیصر مرا به تعجب واداشت اما بعدها وقتی فهمیدم یک تصادف شدید، باعث بیماری و درگذشت قیصر شده است،هراس آن روزهای قیصر برایم معنا پیداکرد.

- شما بیشتر درچه قالب هایی شعر می گویید و چرا ؟

- سعی کرده ام خیلی ازقالب های شعری راتجربه کنم اما چون غزل هایم بیشتر مورد پسند واقع شده است بیشتردر این قالب ، طبع آزمایی کرده ام.

- از بین شعرای قدیم بیشتر به كدامیك تعلق خاطر دارید؟

- سعدی رابه دلیل جامعیت در اندیشه و قالب های شعری و ادبی می پسندم، حافظ را به دلیل استادی در موسیقی کلام و بسط معنا در الفاظ اندک، بزرگ می دارم . خلسه کلام خیام ، عرفان شیرین مولوی و طنین کلمات فردوسی را درارتقای منزلت شعر فارسی حایز اهمیت می دانم.

- از شاعران جدید کدامیک شما را مجوب می کنند؟

- در میان شاعران امروز هر یک ازشاعران با شعری و شعرهایی مرا مجذوب خود می کنند اما مجذوب و شیفته مجموعه کامل شعرهای هیچ یک نیستم. یک روز با شعر شهریار عشق می ورزم و روز دیگر با شعر قیصر. یک شب با عطر کلام سهراب به خواب می روم و شبی دیگر با شعر فروغ و شاملو و آتشی و...

 

- اجازه دهید نظرتان را در مورد شعر  بوشهر جويا شويم و آيا اصلاً شما در شعر كشور جايي براي شعر  بوشهر احساس مي كنيد؟

- بوشهر از گذشته در عرصه ادبیات و شعر ایران، جایگاهی برجسته داشته است. نمونه بارز شاعران قدیمی فایز و مفتونند. از شاعران برجسته معاصر هم تنها نام یکی را می برم تا شما خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل. منوچهر آتشی همچون اسبی سفید در آسمان شعر ایستاده است و تنها یک کرمجی از جمع کرمجی هاست که همچنان ادای جمّازه درمی آورد. امّا یک عیب در همه ی ما بوشهری ها هست که به جای اینکه همدیگر را بزرگ کنیم همدیگر را خرد می کنیم. نمی دانیم که اگر دیگران را بزرگ کنیم خود را هم بزرگ کرده ایم . دیگران را کوچک و خرد می کنیم و به دنبالش خودمان هم کوچک می شویم.

- مختصری هم درباره سابقه ادبی و شاعری شهرستان کنگان بگوئید.

- شعر از دیر باز در کنگان ، مورد توجه بوده است، به عنوان نمونه یکی از حاکمان محلی در کنگان سکه ای را ضرب می کرده است که به دلیل رونق شعر در منطقه، دو طرف آن را با شعر آراسته بود. در گذشته ای نزدیک که شهرستان کنگان گسترده تربود و جم و عسلویه نیز در این محدوده می گنجیدند، شاعرانی بسیار بیشتر داشت اما با وجود کوچک شدن باز هم نام های ادیبان  بزرگی ازسیراف و کنگان به یادگار مانده است.

- هم  اکنون وضعیت شعر و شاعری در شهرستان کنگان چگونه است؟

- شعر و شاعری در شهرستان کنگان، امروز جایگاه ویژه ای دارد؛ هم شاعران بومی توانمندی داریم وهم به سبب افزایش جمعیت و مهاجرت ، شاعران برجسته ای در این شهرستان ، ساکن شده اند که مجموعه ی شعری خوبی را در کنگان فراهم آورده است.

- آیا فضا برای فعالیت ادبی و شاعران جوان در شهرستان فراهم است؟

- فضای فیزیکی تقریباً بد نیست، اما فضای اجتماعی و ظرفیت و زمینه ی عرضه ی آثار ادبی متأسفانه شرایط مطلوب نیست ، چرا که کنگان فاقد هرگونه نشریه، ماهنامه ، مجله و حتی گاهنامه و رسانه های مناسب جمعی است و آثار ادبی امکان نشر مناسب و گسترده ای نمی یابند ضمن اینکه مراسم های شعر و ادبی نیز در چارچوب های محدود و مخاطبانی محدود و کم شمار برگزار می گردد. حمایت های دستگاهی و اداری از فعالیت های ادبی نیز معمولاً فاقد پشتوانه مالی و کم دوام است.

- وضعیت انجمن های ادبی در شهرستان چگونه است. چرا دیگر این انجمن های ادبی آن رونق گذشته را ندارند؟ 

- من خودم چندین دوره ، مسئولیت انجمن ادبی شهرستان را برعهده داشته ام؛ بد نیست بدانید در دوره ای ، با هزار جان کندن، اقلامی را برای انجمن ، تهیه کردم و پس ازمدت اندکی استفاده، به دلیل آوارگی انجمن، هر یک ازاین اقلام سر از جایی دیگر درآورد و صاحبی یافت. در دوره ای دیگر برای ثبات بیشتر، آمدیم در چارچوب اساسنامه تحویلی ارشاد، هیئت مؤسس و دبیری تعریف و مشخص کردیم و اسامی را هم قاب و نصب کردیم اما پس از مدّتی هم قاب از نظرها پنهان شد و هم اسامی. دردوره و سالی دیگر به طور مثال من در یک مورد، ساعت ها وقت گذاشتم و کتاب هایی را برای استفاده شاعران انجمن، انتخاب و تهیه کردم و درقفسه هایی برای امانت دهی اعضا قراردادم، اما درعرض چند دقیقه، این گلچین ها هدیه ی مراسم ها گردید. وضعیت انجمن در طول سال ها این بوده است و شما می توانید محصولش را حدس بزنید. امیدوارم در سال های آتی تحوّل اساسی صورت گیرد.

-  تجربيات زندگي در منطقه صنعتي و گازي پارس جنوبي تا چه اندازه و چگونه  مي تواند در شعرهاي شاعران آن شهرستان تاثيرگذار باشد؟

- هر سختی و تنگنایی ، می تواند ظرفیت و فرصت هایی برای پیشرفت ایجادکند. فضای شعری شاعران نمی تواند جدای از جامعه باشد. اگر طبیعت زیبای شمال در شعر نیما، نمود می یابد؛ اگر مسعود سعد سلمان، متأثر از حصارنای وسو و دهک، حبسیه های سوزناک می سراید، شاعرجنوب هم از صنعت نفت و گاز و تبعات آن متأثرمی شود؛ این تأثیرات یک وقت در نکوهش است ، یک وقت در ستایش؛ صنایع هم می توانند بازدارنده باشند هم محرّک؛ ما باید ازظرفیت ها یی که در منطقه ایجاد شده است به منظور نشر آثار ادبی و هنری، توسعه ی فضاهای فرهنگی ، ادبی و هنری و ارتقای سطح دانش ادبی جوانان منطقه استفاده کنیم.

- چرا رابطه ضعيفي بين شاعران شهرستانهاي استان با مركز استان وجود دارد و به نوعي شايد بتوان گفت كه كار و ارزش شاعران شهرستان هاي استان كمتر ديده مي شود؟

- خودم رامثال می زنم تا مناقشه ای پیش نیاید. من چندین بار برای شرکت در مراسم های ادبی به مرکز استان دعوت شده ام هر بارعلیرغم خستگی و تحمل دردسرهای سفر، با توجه به برخوردها و تبعیض هایی که در زمینه های مختلف صورت گرفته است، بیش از پیش دلسرد و دلزده شده و تصمیم گرفته ام اغلب دعوت ها را بی پاسخ بگذارم؛ ممکن است این نوع برخوردها با دیگران نیز صورت گرفته باشد و باعث دلخوری و دوری شاعران و هنرمندان شهرستانها از مرکز شده باشد. ضمن اینکه برنامه ها بایستی عادلانه در همه مناطق توزیع شود و پشتیبانان و حامیان خوبی نیز برای ایجاد ارتباط وجود داشته باشد.

- در نزد شما ارتباط شعر با مخاطب چه معنايي دارد؟

- به نظر من، شاعری که بدون در نظر گرفتن مخاطب ، شعر می گوید مثل دیوانه ای است که برای خودش نجوامی کند؛ این نجوا ممکن است برای خودش خوشایند باشد ولی برای دیگران اینگونه نیست. متأسفانه برخی از شاعران و شاید بتوان گفت خیلی ها، راه خودشان را گرفته اند و می روند و برای خودشان نجوامی کنند و تازه چوب هم به دست گرفته اند و به دیگران فشار می آورند که شما مجبورید بفهمید ما چه می گوییم و خوشتان هم بیاید. باورکنید من که فوق لیسانس ادبیات و شاعرم، بعضی وقت ها نمی دانم این شاعران پیش تاخته چه می گویند. حالا مردم عزیزی که حافظ را حافظ و مولوی رامولوی کردند نمی دانم چه طورمی خواهند سردربیاورند؟

- به نظر شما، تلاش شاعران جوان بیشتر متوجه ماندگار شدن شعر است یا تجربه کردن فضاهای نو؟

- ماندگاری و جاودانگی ، پایه و اساس مستحکم می خواهد؛ هرچه پایه و اساس محکم تر باشد، بنا ماندگارتر است ، کسانی که بر پایه های مستحکم قدیمی بناهای نو و زیبا ایجاد کرده اند به احتمال فراوان ، ماندگاریشان بیشتر از شعرهایی است که در قالب و الفاظ و اندیشه و همه چیز، نوگرایی کرده اند، هر چند «نو را حلاوتی است دگر» اما نمی توان تضمین ماندگاری به آن داد. شاعران جوان امروزی چون نتوانسته اند همچون حافظ ، هنر دیگران را ارتقا ببخشند سعی کرده اند با نوآوری ها و خلاقیت ها ، خود را ماندگار کنند که این کار آنان ممکن است مثل فضاپیمایی ، فضا را درنوردد یا در همان لحظه یا پس ازمدتی اندک منفجرشود و از بین برود.

- برخي شاعران جوان را در شعر به فقر مطالعاتي و عدم وجود منابع مطالعاتي و حتي عدم آگاهي از آنها متهم مي كنند، نظر شما در اين باره چيست؟

- با توجه به نوع زندگی امروزی و نحوه آموزش و رویکرد جامعه، این انتقاد نمی تواند بی جا و بعید باشد. ضمن اینکه طالبان شعر در گذشته جامعه ای قدرتمند و پاداش ده بودند که شاعر را ملزم به افزایش آگاهی و دانش می کرد، اما امروز شعر بیشتر به حدیث نفس نزدیک شده است و شاعر ساعت ها وقت نمی گذارد و مطالعه نمی کند تا سرانجام درد دلش را بر صفحه بیاورد. شاعران دیروز مجال زندگی اشان بیش از امروز بود. تحصیل کرده ها اگر چه کم بودند اما بار علمی زیادی داشتند. شما به زمان های نزدیک به خودمان نگاه کنید و سطح سواد ششمی های قدیم را با لیسانس های امروزی مقایسه کنید. امروز مدرک گرایی افزایش یافته و کیفیت آموزشی ما پایین آمده است . جوان شاعر ما هم یکی ازهمین جوانان تحصیل کرده امروزی است. ضمن اینکه حجم زیاد آثار و منابع نیز، صحت این اتهام را بالامی برد.

- كدام اصل، يا كدام ارزش اخلاقی است كه در زندگی فردی و جمعی شما نقش برجسته?ای دارد؟ 

- احساس می کنم، دوستان مرا، رک و راست و صادق می دانند. سعی کرده ام زندگی ام را آرام و با برنامه جلو ببرم. هیچ چیز دنیا برایم آنچنان ارزشی ندارد که کرامت انسانی خود را برای آن ، خدشه دار کنم. خدا را بهترین و شگفت انگیزترین خالق هستی و همه انسان ها را به نوعی مظلوم و نیازمند گذشت و ترحم می دانم.

- چه توصيه اي براي دوستان و جوانان علاقمند به شعر داريد؟

- از نقد، نرنجند. خودشان بی رحم ترین منتقد خود و آثارخود باشند. برای شعر خود ارزش قایل شوند تا دیگران هم به آثارشان ارج بنهند. در سرودن شعر و خلق آثار ادبی ، به هر دو فضای شاد و حزن انگیز توجه داشته باشند. انتظارنداشته باشند: « یک شبه ره صدساله راطی کنند».

- سخن پایانی؟

- سخن پایانی ام خطاب به برخی مسئولین استانی وشهرستانی است. چندوقت پیش در مراسمی ادبی در کنگان ، به پیشنهاد اینجانب و انعکاس خوب رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان، خانم دکتر ماحوزی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، فرمانداری کنگان ، آقایان دشتی مطلق رییس شورای اسلامی شهرستان و کنگونی اصل رییس شورای اسلامی بخش مرکزی  کنگان ،5 کمک هزینه دو میلیون تومانی چاپ کتاب شعر شاعرانی که در همان جلسه قرعه کشی و انتخاب شدند را تقبّل کردند، امیدوارم با عنایت مسئولین یاد شده این وعده هرچه زودترمحقّق شود. از نسیم جنوب که این فرصت رابه من داد و مرا شایسته مصاحبه دانست متشکرم.


نظرات کاربران
حسن عبداللهی بيش از 10 سال قبل گفت:
ضمن تشکر از استاد ثابت ،در مورد دلایل عدم اقبال شاعران جوان به افزایش دانش ادبی خود ، عرض می کنم که علاوه بر دلایلی که ایشان ذکر کرده اند ، دلیل دیگری نیز وجود دارد که در طول تاریخ عامل مهم اوج یا افت سطح ادبی و هنری اشعار بوده است . این عامل مهم توجه نظام حاکم است . هرگاه پادشاهان و نظام حکومتی به شعرا توجه می کرده و در برابر اشعار قوی و هنری صله ها و پاداش های مادی و معنوی می بخشیده اند ، شاعران برای افزایش دانش ا دبی و خلق اشعار سطح بالا تلاش بیشتری می کردند و در زمان چنین پادشاهانی شاهد ظهور شاعران برجسته ای هستیم ؛ اما هر گاه دستگاه حاکمه به هر دلیل اقبال چندانی به شعر و هنر نشان نمی داده ، سطح فنی و هنری اشعار و ادبیات هم افت می کرده است . به نظر من یکی از دلایل مهم اینکه شاعران زمان ما کمتر در پی افزایش دانش ادبی خود هستند این است که از طریق شعر نمی توانند نان بخورتد !
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما: