بابک شاکر : متاسفانه مشاهده می شود برخی کنشگران فرهنگی به جای اعطای نقش بخشی از طرف نهادهای مدنی به مدیریت های سیاسی ، در حال تلاش در جهت به رسمیت شناختن احزاب و تشکل ها توسط قدرتمندان هستند، در حالیکه باید میزان کنش های موجود در جامعه مدنی را مورد ارزیابی قرار دهیم و به سیرتکامل فرهنگی...
بابک شاکر
با فرارسیدن انتخابات مجلس بازار تحلیل ها وآسیب شناسی های اجتماعی، سیاسی گرم می شود وهمگان تلاش دارند تا با استفاده از نگرش خود نسبت به این موضوعات اظهارنظرهای مختلف نمایند که این امر در نوع خود قابل تامل و توجه است و نشان از انتظار روشنفکران و دگر اندیشان برای تبیین مبانی توسعه سیاسی است .
در این یادداشت تلاش می شود تا نقش نهادهای مدنی به عنوان یکی از عوامل مهم دستیابی به توسعه سیاسی مورد واکاوی قرارگیرد و آسیب های اجتماعی مرتبط با آن بررسی شود.
نهادهای مدنی ، توسعه سیاسی
نهادهای مدنی به عنوان رکن اساسی جامعه مدنی محسوب می شوند، مشخصه اصلی این نهادها غیر دولتی و مردمی بودن آنهاست که در قالب انجمن های صنفی ، احزاب سیاسی و تشکل ها تعریف می شوند . این نهادها ساختاری از پایین به بالا دارند و در ساختار سیاسی یک کشور بر مبنای نوع کنش های آنها شکل می گیرد. مهم ترین مولفه ی نهادهای مدنی عدم وابستگی مالی و ساختاری به قدرت حاکمه است ، بلکه قدرت حاکمه به این نهادها می تواند وابستگی داشته باشد. به طور مثال ماحصل کنش های احزاب سیاسی در یک کشور، دولتی ست که با رای اکثریت به آن حزب تشکیل می شود ، اما شخص به قدرت رسیده نمی تواند اولویتهای حزبی خود را در سیاستهای کلی کشور دخیل دهد بلکه حزب با یک برنامه مشخص ساختاری از پایین به بالا برای کنش های قدرت تعیین می کند.
توسعه سیاسی (Political Development) به عنوان عامل ظهورو بروز نهادهای مدنی و توسعه قانونمند آنهاست که به عنوان مفهومی در جامعه شناسی سیاسی مطرح می شود ، در بحث توسعه سیاسی کلیه کنش ها مدنی شده واحزاب نقش اساسی دارند ، قانون حکومت می کند و قدرت مطلقه شکل نخواهد گرفت. دولت وحکومت مبتنی بر همان کنش های مدنی بوجودمی آید و نهادهای مدنی دیگر به عنوان دولت سایه رفتار سیاسی دولت مرکزی را نظارت می کنند ، احزاب مخالف چالش های قانونمند ایجادمی کنند و چرخه اصلاح و بهبود در وضعیت سیاسی شکل می گیرد.
نهادهای مدنی وقدرت بینش سیاسی
درکشوری که نهادهای مدنی شکل می گیرند، مردم به آینده نگاه دارند ، این به معنای این است که این ملت بینشی عمیق نسبت به آینده سیاسی خود پیدا می کنند و ضروت ایجاد نهادهایی برای کنش های مدنی وسیاسی احساس می کنند . در بحث زوال دولتهایی که نهادهای مدنی در آن نقشی ندارند همین نکته بس که جامعه ای بدون بینش را دارا بوده اند. نگاه بینش مند نگاهی رو به آینده است، از گذشته صرفا در چرخه بهبود بهره می گیرد و تاریخ را امری پشتوانه ای می داند . ملت ایران همواره نشان داده ملتی رو به آینده است، هیچگاه نگاهی به گذشته نداشته ، اما حاکمیت ها بر مبنای ساختار خود تلاش کرده اند مردم را به سمت گذشته هدایت کنند. این سوال مطرح است که مفهوم نوستالوژی با عقب گرد یکی است؟ ما باید بدانیم نوستالوژی یک مفهوم عمیق است که به خاطر تغییر بافت مدنی شهرها و حرکت به سوی مدرنیسم در تمام دنیا اتفاق می افتد که این امر دال بر عقب گرد یا در تاریخ ماندن نیست که مفهومی دریغ وار است که شیرینی خاص خود را دارد و اصلا به معنای ضد مدرنیسم و سنت گرا یی نیست بلکه از خصیصه های نیل به مدرنیته است ، اما هیچگاه نمی توان نوستالوژی را به مثابه در جا زدن یا درگذشته ماندن دانست . نوستالوژی می تواند مفهوم شیرینی باشد و اصلا ایستا نیست . پس باید بین نوستالوژی که اخلاق برجسته ایرانی هاست با بازگشت به گذشته یا در تاریخ ماندن و نگاه به عقب تفاوت قائل شد.
نهادهای مدنی شکل دهنده ساختار سیاسی
تاریخ تکامل بشر نشان داده است همه چیز تکاملی شکل می گیرد یعنی اقتصاد روندی تکاملی در طول تاریخ داشته ، زیست انسان از زندگی های اولیه تا زندگی اجتماعی و شکل گیری حکومت ها همگی روند تکاملی داشته اند ، فرهنگ نیز به همین شکل ساختاری تکاملی دارد ، روزگاری در بعضی کشورهای دنیا برتری نژاد به عنوان عامل مهم فرهنگی به حساب می آمد و اخلاق معیار محسوب می شد، شاید امروز هم همینگونه باشد اما به مرور زمان و با تکامل فرهنگی این امر به صورت یک ضد اخلاق در آمد ، در واقع تکامل امری اخلاقی ست ، حال حضور فرد در قدرت نیز امری تکاملی ست که از نفوذنهادهای مدنی حاصل می شود ، متاسفانه مشاهده می شود برخی تحلیلگران و کنشگران فرهنگی به جای اعطای نقش بخشی از طرف نهادهای مدنی به مدیریت های سیاسی ، در حال تلاش در جهت به رسمیت شناختن احزاب و تشکل ها توسط قدرتمندان هستند که این امر کاملا غیر تئوریک و مطلقا اشتباه است زیرا با تعاریف دموکراتیک و نهادهای مدنی در تضاد عمده است. پس نباید روی میزان توازنی که فرد در قدرت می تواند ایجاد کند دقیق شویم، بلکه باید میزان کنش های موجود در جامعه مدنی را مورد ارزیابی قرار دهیم و به سیرتکامل فرهنگی نیز شتاب بیشتری دهیم . امروزه قدرتمندان باید ماحصل عمل مناسب نهادهای مدنی باشند و نه شکل دهنده، این ساختار متضاد با شکل گیری از پایین به بالاست .
آخرین اخبار
- بدون انگلزدايي اقتصاد، جراحي اقتصادي پزشکيان امکانپذير نيست
- سرکار گذاشته شدن سالمندان توسط شهردار بوشهر
- پروژه راهآهن بوشهر- شيراز؛ وعدهها در دوراهي عمل و انتظار
- آقاي رئيس جمهور، به وعده خود براي رفع فيلترينگ عمل کنيد
- مهدي طارمي، پنجرة معرفي استان بوشهر در اروپا
- وفاقشکني نفتيها عليه مديريت استان بوشهر
- از افول ستاره «رصدخانه مهر» جلوگيري کنيم!
- چالش انتصاب استاندار بومي؛ براي توسعه استان بوشهر!
- به ياد سی سال دوران خوش معلمي
- پرواز با اژهاي، پرواز بدون اژهاي
- کمبود امکانات درماني استان بوشهر، مردم را آواره غربت کرده
- در آستانه دولت جديد، هزار آرزوي بر زمين مانده داريم
- طارمي ميخواهد دِين خود را به فوتبال بوشهر ادا کند
- دموکراسي در تصدي مسئوليت
- جوانان نگرانند که صدايشان شنيده نشود و مطالباتشان ناديده گرفته شود
پربیننده ترین