مرتضی رضائی: کشتی رافائل به فروش می رود. خبر کوتاه و تلخ و ناگوار بود. همه چیز از شایعات شروع شد و به اخبار و جراید رسمی کشیده شد. در تصمیمی که برای فروش قطعات این کشتی اتخاذ شده است، کسی رد پای خاطره سازی و یادوارگی این کشتی برای بوشهری ها را ندیده در نتیجه گمان نکرده که با فروش قطعات آن...
نسیم جنوب مرتضی رضائی: کشتی رافائل به فروش می رود. خبر کوتاه و تلخ و ناگوار بود. همه چیز از شایعات شروع شد و به اخبار و جراید رسمی کشیده شد. قطعاتی از کشتی افسانه ای بوشهر جدا شده و به عنوان طلب و بدهکاری به فروش می رود. اعضای شورای شهر، استانداری و برخی دیگر از نهادها واکنش نشان می دهند. با خریدار پروانه عظیم کشتی، در استانداری نشستی برگزار می شود تا شاید از امحاء این بخش از کشتی جلوگیری به عمل آید. اعتراض شهروندان دل سوز از هر سو بر می خیزد و خواهان حفظ این کشتی به عنوان یکی از مهم ترین خاستگاه های خاطره های مشترک جمعی بوشهری ها و نمادین شدن آن در مؤلفه های هویت ساز می شوند.
روزگاری این کشتی، هم شانه با خواهر دوقلویش، کشتی میکل آنژ، سینه ستیز دریاها بود و پهنه اقیانوس ها را می پیمود. سرگذشت شگفتشان آنان را به سواحل بوشهر و بندرعباس کشاند. آخرین شاه ایران، با خریداری این کشتی ها به دنبال تحقق بخشیدن به بخش دیگری از بلندپروازی ها و رویاهای خویش بود. ایجاد بنادر تفریحی و توریستی در جنوب و رقابت با شهر های شهیر جهان در گردشگری. اما دولت مستعجل بود و زودتر از آنچه که گمان می کرد سرنگون شد تا با پایان گرفتن دولت و قدرت و شوکت شاهنشاهی اش، رویاها و بلندپروازی هایش نیز به فراموشی سپرده شود. اما خودِ کشتی در ذهن و ضمیر بوشهری ها جا خوش کرد. حتی نسل های بعد از انقلاب هم که آن کشتی را ندیده اند قصه های افسانه آمیز از آن شنیده اند و البته ذهن ایرانی که به افسانه سازی و افسانه ای کردن هر چیزی عادت دارد، در این زمینه هم حق مطلب را ادا کرده و در حالی که این کشتی سال ها به عنوان متروکه ای بی حاصل، در گوشه ساحل افتاده بود، اما در ذهن و ضمیر بوشهری ها خاطره و خمیرمایه ای مشترک ساخت.
کشتی در بمباران دوران جنگ و بعدها یک تصادم تلخ، غرق شد و به اعماق رفت. اما یاد و خاطره اش باقی ماند و نسل ها افسانه ها بر آن ساخته اند. اینک با بازمانده این کشتی چه باید کرد؟ در مقام برنامه ریزی برای توسعه شهر برای این افسانه محبوب بوشهری ها و قصه های شفاهی که در مورد آن گفته و شنیده می شود، چه دیدگاهی باید داشت؟ بی تفاوت ماند؟ ضدیت کرد؟ ارزشی قائل نشد و ارزشی در این افسانه ها ندید؟ پاسخ به این پرسش به این بر می گردد که بدانیم برنامه کلان ما در استان برای توسعه چیست؟ چه دیدگاهی نسبت به اقتصاد غیر نفتی داریم؟ چگونه می خواهیم بر حسب برنامه های فرادستی و کلان کشوری، سهم خود را در کاهش وابستگی خانمان سوز به نفت ایفا کنیم؟ اگر پاسخ این پرسش ها را بدانیم، بی گمان خواهیم دانست با این افسانه ها و رازواره های سنتی در بوشهر چه باید بکنیم. آن موقع است که این سنت ها و افسانه های جدید و قدیم مثل معدن طلایی فرض می شود که نه تنها نباید ویران شوند، بلکه باید با برنامه ریزی های کلان و متناسب مورد بهره برداری قرار بگیرند.
اما عدم دانستن آن پرسش و جوابی بر آن پرسش، یعنی از دست رفتن فزاینده فرصت ها و بر جای ماندن حسرت ها و تلخی ها! در تصمیمی که برای فروش قطعات این کشتی اتخاذ شده است، کسی رد پای خاطره سازی و یادوارگی این کشتی برای بوشهری ها را ندیده است. در نتیجه گمان نکرده که با فروش قطعات آن، بخشی از این افسانه ها را از مردمی می ستاند که دیرگاهی است چیز عظیم ساخته شده ای برای مباهات کردن و نازیدن به آن کمتر داشته اند.
این سازه انسانی بر اساس همین اهمیتی که در بافت فکری بوشهری ها پیدا کرده، دارای بعد ارزش افزوده شده است و امروزه ارزشی بیشتر از ارزش اولیه و تعریف شده فنی و فیزیکی آن دارد. این نحوه مواجه با این کشتی سردرگمی سیستم تصمیم گیر ما را می رساند که هنوز نمی داند به چه نحو می تواند از این ارزش افزوده بهره برداری کرده و ضمن حفظ این میراث مشترک، رشد و توسعه و ثروت برای بوشهر به ارمغان آورد.
جا داشته و جا دارد ارگان های متولی امر در استان، با ورود به این قضیه، هر نوع بهره برداری سازمانی از این کشتی را ممنوع کرده و فکر ویژه ای برای حفظ باقی مانده این میراث کنند. در ادامه با فراخوانی از همه علاقه مندان، متخصیصین و سرمایه گذاران دعوت کنند با ارائه راهکارها و طرح های گردشگری این سرمایه معطل مانده بومی را به جریان انداخته و سودآوری به انجام برسد. ساختن تونل های شیشه ای درون دریا، احداث آکواریوم های بزرگ زیر آب، تورهای تفریحی و گردشگری شناور بر سطح و زیر سطح آب در حوالی این کشتی از جمله طرح هایی است که به سرعت می تواند نه تنها در بوشهر و جنوب ایران جلب توجه کرده، بلکه در سراسر کشو به چشم آید و جاذبه برای شهر و کشور ایجاد نماید. به راستی جا دارد پرسید چرا در مواجه با مشکلات و سرمایه های این شهر، همیشه دم دست ترین و آسان ترین و البته بی کیفیت ترین پاسخ ها و ایده ها عملیاتی می شود. چرا هیچ برنامه درازمدتی در هیچ رکن و ارگانی از این شهر به چشم نمی خورد؟ تا کی باید شاهد تباه شدن فرصت های تاریخی این شهر و استان در سایه نبود برنامه های کلان باشیم؟
آخرین اخبار
- بدون انگلزدايي اقتصاد، جراحي اقتصادي پزشکيان امکانپذير نيست
- سرکار گذاشته شدن سالمندان توسط شهردار بوشهر
- پروژه راهآهن بوشهر- شيراز؛ وعدهها در دوراهي عمل و انتظار
- آقاي رئيس جمهور، به وعده خود براي رفع فيلترينگ عمل کنيد
- مهدي طارمي، پنجرة معرفي استان بوشهر در اروپا
- وفاقشکني نفتيها عليه مديريت استان بوشهر
- از افول ستاره «رصدخانه مهر» جلوگيري کنيم!
- چالش انتصاب استاندار بومي؛ براي توسعه استان بوشهر!
- به ياد سی سال دوران خوش معلمي
- پرواز با اژهاي، پرواز بدون اژهاي
- کمبود امکانات درماني استان بوشهر، مردم را آواره غربت کرده
- در آستانه دولت جديد، هزار آرزوي بر زمين مانده داريم
- طارمي ميخواهد دِين خود را به فوتبال بوشهر ادا کند
- دموکراسي در تصدي مسئوليت
- جوانان نگرانند که صدايشان شنيده نشود و مطالباتشان ناديده گرفته شود
پربیننده ترین