الان دو ماهه با ما قرار داد 15 روز به 15 روز می بندن. من از اول شهریور تا الان تمام قراردادهایم 15 روز به 15 روز بوده. زندگی ما را فلج کرده. لباس، کفش، گوش بند، ماسک و... به ما نداده اند. ما اگر اضافه کار بمانیم و گاهی بالاجبار باید بمانیم، به ما حتی اضافه کار هم پرداخت نمی کنند...
مرتضی رضائی: نمی دانم! شاید آن کارگر راست می گفت! خبرنگاران تا حالا کجا بودند؟ نمی دانم! کجا بودیم؟ سرگرم کدام کار واجب و فوری بودیم که آنان را ندیدیم؟ بارها شد که شنیدم در حق کارگران شهرداری بوشهر اجحاف می شود. بارها خواندم که ظلمی سیستماتیک علیه آنان در جریان است! ولی گمان می کردم شایعه است! می خواهند علیه شهرداری و شورای شهر سیاه نمایی کنند! باور نمی کردم. حقیقتا باور نمی کردم. باور کردنی هم نبود. حتی وقتی با خود آنان صحبت می کردم باور کردنی نبود. انگار کسی بگوید خورشید خاموش شد! ولی پتک سنگین واقعیت راهی جز فرو ریختن خوش خیالی و باور کردن این همه اجحاف در حق کارگران شهرداری نمی ساخت. مصاحبه ها را به همان زبان روان و ساده کارگران می آورم. بدون هیچ ویرایش... بدون هیچ آرایش. کاش می شد صدای آنان را بغض و تلخی نهفته در گفتارش را منتشر کرد.
قرادادهای کارگری 15 روز 15 روز منعقد می شود
مصاحبه شماره یک: تا به او می گویم خبرنگارم، اولین پرسشی که از من می پرسد این است که شما خبرنگاران تا حالا کجا بوده اید؟
می گوید: از بعد از عید یک ماه یک ماه با من قرار داد بسته اند. سال گذشته قراردادهایم دو ماهه و سه ماهه بوده. اما از اول مهر 95 به بهانه اینکه شرکت طرف قرارداد با شهرداری ممکن است برود قرادادهایم 15 روز 15 روز منعقد شده است. هر پیمانکاری که می آید هر جور بخواهد قرارداد می بندد.
حقوق ها و بیمه های پیمانکار کامل پرداخت شده است، ولی باز هم من الان یک برج حقوق طلب کارم.
13 سال است که در شهرداری کارگر هستم. همه اش حق کشی بوده. هیچ ارگانی حمایتمان نمی کند. حتی اداره کار. وسایلی به ما نداده اند. آخرین بار برای شش ماه اول داده اند. اثر و انگشت از ما می گیرند که وسایل را به ما داده اند. اما هیچ وسیله ای به ما نداده اند ولی امضا و اثر انگشتش گرفته می شود.
مرخصی می رویم. ولی سیاست های حمایتی نداریم. من فرزندم تومار مغزی داشت، بینایی خود را هم از دست داد. مرخصی می خواستنم تا او را به دکتر ببرم. ولی هیچ مرخصی به من تعلق نمی گرفت. مجبور شدم دوماه مرخصی بدون حقوق بگیرم تا او را برای مداوا به شیراز ببرم. در این دو ماه هم هیچ تعهدی، هیچ حمایتی به من تعلق نگرفت. التماسشان کرده ام که حداقل بیمه این دو ماه را برای من رد کنند که سابقه بیمه من خراب نشود. من 58 سال سن دارم و دو سال دیگر باید بازنشسته بشوم. هر چه التماس کرده ام حداقل بیمه مرا بدهید، ولی چون قرارداد ماهانه بوده هیچ بیمه ای به من تعلق نمی گیرد. همه اش می گویند برو شکایت کن اداره کار. ما چه می توانیم بکنیم؟
از 29 اسفند که برای عید 93 ما آمدیم سر کار تا 20 فروردین 93 سر کار بودیم، نه عیدی آن سال را به ما دادند و نه حق الزحمه تعطیل کاری را پرداخت کردند. پیمانکارش هم تصفیه حساب کرده و رفته. هیچ کس هم در شهرداری جواب گوی حق و حقوق پایمال شده ما نیست. والا ما سر در نمیاریم از مناقصه و قرارداد... ولی هر شرکتی یک پولی به عنوان ضمانت پیش کارفرما می گذارد که بدهی ها را از این محل بدهند. انگار پیمانکار پول ضمانتش را هم برداشته و با خود برده.
یک جمعه می آییم و یک جمعه نمی آییم. هیچ اضافه کاری به ما پرداخت نمی شود بابت آن. به ما می گویند کار روز جمعه ما اجباری است. ما هم حقیقتا از قانون کار سر در نمی آوریم. به ما می گویند که اگر روز جمعه به سر کار نیایید، مطابق قانون اداره کار 2 روز از حقوقتان کم می کنیم. مجبوریم بیاییم. اگر هم تمرد کنیم بیرونمان می کنند.
چرا اداره کار به داد ما نمی رسد؟ چرا شهرداری نمی آید بررسی کند که پیمانکارانش با کارگران چه می کنند؟ ما درد خود را به چه کس بگوییم؟ تا می رویم اداره کار شکایت کنیم از ما اسم و فامیل می خواهند. ما جرأت نمی کنیم شکایت کنیم مبادا بیرونمان کنند. من در این سن بیکار شوم کجا بروم سر کار؟ خود اداره کار یک بازرس بفرست به صورت ناشناس... بررسی کنند ببینند ما راست می گوییم یا دروغ می گوییم. چه کار به اسم و فامیل ما دارند؟
***
وقتی از او جدا می شوم وجدانم در اسید کلام مغمومش می سوزد... صدای دنگ دنگ کلامش لحظه ای رهایم نمی کند... خبرنگاران تا کنون کجا بوده اند؟
هیچ کس نیست که به مشکل ما رسیدگی کند
مصاحبه شماره دو: الان دو ماهه با ما قرار داد 15 روز به 15 روز می بندن. من از اول شهریور تا الان تمام قراردادهایم 15 روز به 15 روز بوده. زندگی ما را فلج کرده.
لباس، کفش، گوش بند، ماسک و... به ما نداده اند. ولی از ما امضا گرفته اند که داده شده.
سه فرزند دارم. یک میلیون و دویست تا سیصد تومن حقوق می گیرم. مرخصی به ما می دهند. ولی با جگرخونی. می گویند مرخصی نداری. من بابت مشکلی که برایم پیش آمده بود باید یک هفته مرخصی می گرفتم تا مشکلم را حل کنم. ولی فقط دو روز به من مرخصی دادند. اعتراض که می کنیم می گویند قانون است.
ما سواد نداریم ولی شعور که داریم. کسی که از ما امضا و اثر انگشت می گیرد که کالایی به ما داده و کالا را به ما تحویل نمی دهد پولش کجا می رود؟ حق ما کجا می رود؟ به جیب چه کسی می رود؟
اینها که سهل است. ما اگر اضافه کار بمانیم و گاهی بالاجبار باید بمانیم، به ما حتی اضافه کار هم پرداخت نمی کنند. والا نمی دانم راست یا دروغ در گردن خودشان... وقتی اعتراض می کنیم که پول اضافه کار ما را بدهید، می گویند از تهران به ما دستور داده اند که هیچ اضافه کاری پرداخت نشود، چون قانون کار گفته اضافه کار به کارگر تعلق نمی گیرد.
روزهای تعطیل هم ما را به سر کار می آورند. ولی نمی دانم تا حالا چیزی بابت آن به ما پرداخت شده یا نه. والا من از این چیزها سر در نمی آورم. به ما دستور می دهند بیایید روز تعطیل سر کار ما هم مجبوریم بیاییم.
وقتی مرخصی استعلاجی بیاوریم برایمان حساب نمی کنند. یکی از دوستانم که مرخصی استعلاجی خودش را آورده بود به او گفتند ببر بگذار در کوزه آبش را بخور. حقمان را از بین می برند. زورمان نمی رسد.
از ما بیمه تکمیلی برجی 20 هزار تومان کم می شود حدودا. بعد که به بیمه مراجعه می کنیم به ما می گویند مشخصات شما در بیمه موجود نیست. تا حالا هیچ بیمه تکمیلی به ما تعلق نگرفته. هر بار مراجعه می کنم می گویند مدارک ناقص است و مشخصات ما ناقص رد می شود. وقتی مراجعه می کنیم که مشخصات ما توسط پیمانکار درست شود هیچ اقدامی نمی کند. فقط پول بیمه از ما کم می شود. والا من هم از قانون سر در نمی آورم. بیمه یک چیز می گوید، پیمانکار یک چیز. بیست نفر هستیم که نامه به پیمانکار نوشته ایم که درستش کنند، پیمانکار درستش نکرده ولی هر ماه پول آن از ما کم می شود. ولی خبری از بیمه نیست. حتی ما انصراف داده ایم که اصلا آقا ما این بیمه را نمی خواهیم. ولی پیمانکار زیر بار نمی رود.
هیچ کس هم نیست که به مشکل ما رسیدگی کند. شش هفت ماه است که قرار بوده به ما لباس تعلق بگیرد. ولی خبری نیست.
***
نمی دانم! مگر می شود در زیر چشمان شورای شهر و شهرداری با این همه ادعای مردم داری و قانون مداری این حق کشی های سیستماتیک رخ داده باشد و کسی هم رسیدگی نکرده باشد؟ وقتی او را ترک می کنم ملتمسانه و مظلومانه اصرار می کند که حتما بنویسم برای بیمه و لباس با آنها چگونه تا کرده اند...
آخرین اخبار
- بدون انگلزدايي اقتصاد، جراحي اقتصادي پزشکيان امکانپذير نيست
- سرکار گذاشته شدن سالمندان توسط شهردار بوشهر
- پروژه راهآهن بوشهر- شيراز؛ وعدهها در دوراهي عمل و انتظار
- آقاي رئيس جمهور، به وعده خود براي رفع فيلترينگ عمل کنيد
- مهدي طارمي، پنجرة معرفي استان بوشهر در اروپا
- وفاقشکني نفتيها عليه مديريت استان بوشهر
- از افول ستاره «رصدخانه مهر» جلوگيري کنيم!
- چالش انتصاب استاندار بومي؛ براي توسعه استان بوشهر!
- به ياد سی سال دوران خوش معلمي
- پرواز با اژهاي، پرواز بدون اژهاي
- کمبود امکانات درماني استان بوشهر، مردم را آواره غربت کرده
- در آستانه دولت جديد، هزار آرزوي بر زمين مانده داريم
- طارمي ميخواهد دِين خود را به فوتبال بوشهر ادا کند
- دموکراسي در تصدي مسئوليت
- جوانان نگرانند که صدايشان شنيده نشود و مطالباتشان ناديده گرفته شود
پربیننده ترین
نماینده مردم در شورای شهر
چندی است خیابان ریشهر، جهت پیاده رو سازی و اصلاح کانال آب و همچنین اصلاح روکش آسفالت به جهت شیب بندی و دفع آبهای سطحی، حدفاصل سایت موشکی تا کوچه پشت خوابگاه دانشگاه علوم پزشکی، در دست پیمانکار و در حال کار هستند.
هر چند فعالیت چندانی در روند کار پیمانکار مشاهده نمیگردد ولی مشکل اصلی ایجاد ترافیک و عبور همزمان خودرو و عابر در نتیجه ناامنی و زمینه بروز مشکلات عدیده است.
لذا از جنابعالی تقاضا دارم ضمن بررسی مشکل مذکور، زمینه تسریع در اتمام پروژه و برطرف شدن مشکلات فراهم آید.
با سپاس فراوان
دارا جوکار
ساکن سابق ریشهر