طراحی سایت
تاريخ انتشار: 09 شهريور 1396 - 09:21

علیرضا فقیه: فراغت در لغت به معنى «آسودگي» است و معمولاً در مقابل کار، انجام امور روزمره و اشتغالاتى که موجب خستگى مى?شود به کار مى?رود. در زمان فراغت معمولاً افراد به علايق و سرگرمى?هاى خود مى?پردازند و اين امر موجب تقويت بهداشت روانى آنها ...

 

علیرضا فقیه – شهریور ماه 1396: فراغت در لغت به معنى «آسودگي» است و معمولاً در مقابل کار، انجام امور روزمره و اشتغالاتى که موجب خستگى مى?شود به کار مى?رود. در زمان فراغت معمولاً افراد به علايق و سرگرمى?هاى خود مى?پردازند و اين امر موجب تقويت بهداشت روانى آنها مى?گردد. چگونگى گذراندن اوقات فراغت تا حدود زيادى مى?تواند نشانگر ويژگى?هاى فکرى فرد و نيز ويژگى?هاى فرهنگى جامعه?اى باشد که فرد در آن زندگى کند.

با وجود هزینه های بسیار در زمینه اجرای برنامه های اوقات فراغت بسیاری از شهروندان به ویژه کودکان و نوجوانان وجود این برنامه ها را حس نمی کنند چرا که در اغلب موارد استفاده از این برنامه ها نیاز به صرف هزینه هایی دارد که خانواده ها توانایی پرداخت آن را ندارند. در شرایطی که بسیاری از خانواده ها توانایی پرداخت هزینه های اوقات فراغت فرزندان خود را ندارند باید چاره ای اندیشید تا برنامه هایی درنظر گرفته شود که در عین سادگی، باعث رضایت کودکان و نوجوانان شود.

بلاتکلیفی کودکان، نوجوانان و جوانان طی ایام تعطیل تابستان باعث می شود که برخی به هر صورت روزهای تعطیل خود را سپری می نمایند اما باید توجه داشت که در این میان افرادی به واسطه شرایط خاص محیطی، خانوادگی و ... آمادگی و گرایش بیشتری به انجام رفتارهای پرخطر دارند و به هر حال وجود این موارد نیز زمینه ساز تمایل سایر دوستان این افراد برای مشارکت در رفتارهای پرخطر خواهد شد.

جایی که هنر هم المپیاد دارد!

هر سال تحصیلی که می گذرد و تابستان فرا می رسد، والدین به دنبال پیدا کردن یک محیط یادگیری مناسب برای ثبت نام فرزندانشان هستند تا از اوقات فراغت خود در جهت رشد و شکوفایی و خلاقیت بهتر استفاده کنند. گاهی به دنبال کلاس های هنری هستند؛ گاهی در اندیشه که سراغ رشته های ورزشی بروند. اما هر بار که تصمیم می گیرند بچه ها را در یکی از همین کلاسها ثبت نام کنند، موضوعی ذهنشان را درگیر می کند و مانع می شود.

به نظر می رسد اگر نگوییم تمام ولی دست کم اکثر برنامه های آموزشی که برای کودکان و نوجوانان وجود دارد، مملو از حس رقابت و نمایش است. وقتی بچه ها را به سمت موسیقی می فرستیم، مسئولین آموزشگاه به زودی او را وارد بازی اجرای کنسرت می کنند و یادگیری موسیقی را تبدیل به یک آزمون سخت و استرس آور اجرای گروهی در معرض دید عموم می کنند. یادگیری موسیقی نه دیگر از باب به وجد آمدن از آوا و هارمونی، بلکه از باب تمرینات پیگیر و دشوار و وقت گیر و پر استرس دنبال می شود و به زودی شور و شوق آموختن موسیقی را از کودکان می گیرد.

وقتی سراغ ورزش می رویم، مربیان نه ورزش را از بابت تقویت عضلات و سلامت جسم و جان، بلکه از بابت رقابتی برای بهتر و سریع تر بودن و بعد از آن وارد شدن در تورنومنت های مختلف و مسابقات توصیف می کنند. گویی که این کودکان بدون رقابت و مسابقه دادن با هم نمی توانند و نباید ورزش کنند.

در سایر کلاس های هنری هم وضع به همین منوال است. گاهی به این فکر می کنم که آیا این محیط های یادگیری و کلاس های فوق برنامه، اصلاً مفید هستند یا اینکه کارکردشان درست عکس آن چیزی است که تصورش را داریم. دوست داریم فرزندانمان در هنر، ورزش و علم، فعال و مشتاق باشند. دوست داریم خلاق و متکی به نفس باشند اما آیا این برنامه ها، چنین نتیجه ای را به دنبال دارند؟

آیا شرکت در کلاسی که هنر را نه از بابت ادراک زیبایی و نه از بابت پرورش خلاقیت و اشتیاق به کشف روابط هستی و درانداختن طرحی نو، بلکه تنها از جهت به نمایش گذاشتن و مطرح شدن و جلب مشتری های بالقوه دیگر دنبال می کند، می تواند در فرزندانمان شوق به هنرآموزی را تقویت کند؟

آیا کلاس های ورزشی که در آن کودکان تحت فشار موفقیت و درخشش در رقابت های قهرمانی، تحت فشار مربیان قرار می گیرند و فعالیت بدنی را که می تواند سلامت جسم و روان آنها را تأمین کند، به مسابقه ای خشن و نابرابر تبدیل می کند، چه آورده ای برای فرزندم به همراه خواهد داشت؟

شاید عده ای بر این باور باشند که اعمال این روشها برای انضباط و جامعه پذیری کودکان لازم است؛ اما ما فکر می کنیم که وارد شدن در بازی برد و باخت نه تنها برای رشد و شکوفایی خلاقیت و نوآوری کودکان مفید نیست بلکه منجر به کسب عادات و دیدگاه هایی می شود که سلامت روانی خود و جامعه را نیز در آینده با چالش مواجه می کند. 

همین است که هر سال بعد از گشت و گذار زیاد در آموزشگاه ها و باشگاه های مختلف، آخر سر دلزده از همه آنچه می بینیم و می شنویم، بچه ها را آزاد می گذاریم که در برنامه هایی که خود ترتیب می دهند در خانه ای که برایشان محیطی برای کارورزی های آزاد و نوآوری های خلاق فراهم کرده، آزادانه جستجو کنند و بیاموزند.

کارشناسان امور تربیتی سالها است که در مورد کاهش خلاقیت و تفکر در کودکان هشدار داده اند. کودکان خلاقیت را از بازی های خود آغاز می کنند و امروزه با جایگزین شدن بازی های خلاق و ساده گذشته با انواع ابزار و اسباب بازی های چند رسانه ای، پیچیده و گران قیمت، فرصتی برای تبلور هوش و خلاقیت و آزادی تفکر در کودکان باقی نمی ماند. این در حالی است که به عقیده کارشناسان، بازی های خلاق نه تنها در تقویت قوای تفکر و آفرینندگی نقش دارند بلکه در سالهای بعد، منجر به تقویت پایه های مهارت های شناختی کودکان در ریاضیات و علوم و مهارت های عاطفی و اجتماعی کودکان نیز می گردند.

اعدام خلاقیت در وقت اضافه:

«مامان، من حوصله م سر رفته. چی کار کنم؟» این یک سؤال عادی و روزمره کودکان از والدینشان است. اما اگر همین سؤال را از والدین یکی دو نسل قبل  می پرسیدید، در پاسخ می گفتند: «برو با یک کاری خودت را سرگرم کن» یا «برو بیرون برای خودت بازی کن.» اما پاسخ این سؤال برای والدین نسل امروز اغلب چنین است: «برنامه کودک، تا چند دقیقه دیگر شروع می شود. لطفا کمی دیگر صبر کن» یا «باشه، فردا در کلاس فوتبال ثبت نامت می کنم.» یا «چرا نمی روی با تبلت بازی کنی؟»

روشن است که فعالیت هایی که کودکان نسل حاضر در اوقات فراغتشان انجام می دهند، به طور چشمگیری با آنچه نسل های قبل انجام می دادند، متفاوت است. دیوید الکایند، نویسنده کتاب «قدرت بازی» در این باره می نویسد: «خلاقیت، کنجکاوی و تخیل کودکان امروز بوسیله جهان مصرف گرا، پر از تبلیغات و تکنولوژی خاموش می شود. اسباب بازی های کودکان امروزی به جای تقویت مهارت های شناختی، عاطفی و اجتماعی، کودکان را به مصرف گرایی منفعل عادت می دهد و بازی های ساده با بچه های همسایه و فامیل، جای خود را به بازی های سیستماتیک در قالب تیم های ورزشی و بازی های کامپیوتری داده است.» گویی ما از هر فرصتی استفاده می کنیم که خلاقیت نسل آینده را بکشیم و آن ها را با مجموعه ای از اطلاعات بی فایده رها کنیم.

بازی، کلاس درس عملی:

بازی نیاز کودک است. نیازی نیست بازی را به کودک آموزش دهید. کودکان به طور ذاتی و غریزی بازی را بلد هستند. بازی یکی از مهم ترین مراحل رشد کودک است. کودکان در هنگام بازی، به تمرین نقش های بزرگسالان می پردازند، دنیای اطراف خود را می کاوند و قوانین خود را وضع می کنند. کودکان هنگام بازی از دنیای درون خود پرده بر می دارند و ما را به درون ضمیر خود راه می دهند. افکار و احساسات خود را بروز می دهند شخصیت های دلخواهشان را می سازند و داستان های مورد علاقه شان را دنبال می کنند. بازی با همسالان نیز علاوه بر تمام این موارد، به کودکان در توسعه روابط اجتماعی و تقویت هوش بین فردی کمک می کند. کودکان در زمان بازی با دوستانشان، قوانین و قواعد ارتباط با دیگران را می آموزند قهر و آشتی، دعوا و مصالحه، به کودکان فرصت تمرین مهارت های اجتماعی را می دهد و همدلی، نوع دوستی و همکاری به جهت رسیدن به یک هدف مشترک را می آموزد.

مرتبط:
» شروع رشد فردی [بيش از 3 سال قبل]
» ناكو، تراژی بوشهر [بيش از 11 سال قبل]
برچسب ها:
بوشهر

نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما: