خورشید فقیه : گروه هایی از این هم اقلیمی های سیاسیِ بظاهر هم اندیشِ خودگداز، به منظور هر چه تنگتر نمودن حلقه های محاصره ی رقبا، دست به دامان قدرت های فرا منطقه ای شده و تلاش می کنند تا با هر وسیله و ترفندی ولو غیراخلاقی - مانع از فعالیت ها و یا احیانا ارتقای مقام و موقعیت های سیاسی و اجتماعی رقبا در دیگر نقاط مملکت شوند!!...
خورشید فقیه
گفته اند و درست هم گفته اند که در دنیای سیاست و در تفکر بسیاری از اهالی سیاست، تنها کالایی که خریدار ندارد، چند کلمه حرف حساب است و توجه به امربه معروف و نهی ازمنکر به معنای عام آن، به ویژه در دیار ما که رانت خواهی، قدرت طلبی، امتیازجویی، و مهمتر از همه، صعود به بالا با هر نردبان و آسانسوری، بخش جدایی ناپذیری از سیاستمداری و سیاست ورزی به حساب می آید.
در این نوشتار، کاتب حقیر، نه خود را در مقام ناهی از منکر می داند و نه آمر به معروف، و نه مدعی است آنچه که می گوید، حتما حرف حساب است و محاسبه شده با مهره های چرتکه و اعداد و ارقام ماشین حساب، اما می تواند ادعا کند که کلامی و گفتاری دردمندانه و بیان گلایه و نگرانی عمیق نویسنده است از آنچه که این روزها در میان فعالان سیاسی و اجتماعی به اصطلاح اصلاح طلبان این سامان جریان دارد، و همچنین اشاره ای کوتاه به فرهنگی است که متأسفانه انگار یکی از واقعیات منفی فرهنگی سرزمین ماست!؟
قدیما از پدرانمان و امروزه از بسیاری آدم های منتقد و دردمند هم اقلیمی شنیده و می شنویم که بوشهری ها- کل استان- «غریب نواز و خودی گدازند»، البته در کلیه امور، و آنچه که مرا بر آن داشته تا امروز دست بقلم شوم، صرفا واکنشی به کاربرد و عینیّت یافتن این واقعیت تلخ در رفتارهای سیاسی و فعالیت های اجتماعی افراد و شخصیت های منتسب به این تفکر در استان است:
دیگر نمی توان منکر این واقعیت شد که در حال حاضر، بوشهری های سیاسیِ متعلق به این طیف، به بهانه ی عضویت و مشارکت در احزاب و جریانات مختلف سیاسی، خواسته یا ناخواسته، متفرق و تبدیل به گروه های متخاصمی شده اند که هر کدام مانند سپاهیان سلم و تور، با شمشیرهای آخته به جان همدیگر افتاده اند تا بر دیگری تحمیل کنند که مثلا والیان ولایت از چه گروهی باشند و موالیان از کدام!؟ چه گروهی در این تقسمات منصبی سهم افزونتری برباید و بهره ی کدامیک اندکتر، و سپس برای افزودن بر چاشنی این ستیزهای تفرقه افکنانه ی مطالبه گرایانه، هر آنچه از مواد تخفیفیه و تخریبیه ای که بر زبان هایشان جاری و بر قلم هایشان ساری می شود، نثار یکدیگر می کنند تا عاقبت الامر، بیگانه ای از راه برسد و تمامی ارثیه های داشته و ناداشته ی پدری مورد مناقشه شان را به طرفته العینی از دستانشان برباید و فقط دهانی باز از تعجب برایشان باقی بگذارد و انگشتان حسرتی بر دندان!!
و تأسفبارتر اینکه بعضا مشاهده و یا شنیده می شود که گروه هایی از این هم اقلیمی های سیاسیِ بظاهر هم اندیشِ خودگداز، به منظور هر چه تنگتر نمودن حلقه های محاصره ی رقبا، دست به دامان قدرت های فرا منطقه ای شده و تلاش می کنند تا با هر وسیله و ترفندی ولو غیراخلاقی - مانع از فعالیت ها و یا احیانا ارتقای مقام و موقعیت های سیاسی و اجتماعی رقبا در دیگر نقاط مملکت شوند!! غافل از اینکه در این دایره و چرخه ی انتقام گیری ها، رقبا نیز بیکار ننشسته و چه بسا بیش از آن کنند که با آنان کرده و یا می کنند، یعنی اشتغال دائم همگان به یک رفتار انتحاری ابلهانه و گروهی!! و بدیهی است که نتیجه ی تداوم این رفتارهای کودکانه، خالی بودن جای بوشهر و بوشهری ها در قله های اصلی قدرت سیاسی کشور و عدم یک لابی قدرتمند خودی برای استان به منظور کسب امتیازاتی به نفع همگان.
به هر حال، مایه تأسف است هدر دادن این همه نیرو و زمان برای کَندنِ گور خودها و کاشتن تخم تفرقه و انشقاق و دشمنی در میان مردم سرزمینی که به شهادت تاریخ، حداقل مرکز سیاسی و اداری آن، روزگارانی نه چندان بعید، سکونتگاه جماعت های زیادی از مسلمانان، یهودیان، ارامنه و قومیت های گوناگون پیرامونی و دارندگان اندیشه و تفکرات مختلفی بوده و هر کدام نیز در کمال آرامش و آسایش و تحت لوای یک اتحاد و همبستگی شهروندمدارانه، تمامی همت خود را مصروف سازندگی و بقای بهینه ی زادگاه خویش می نمودند و اگر احیانا در مواردی اختلافاتی نیز با یکدیگر پیدا می کردند، بقول قدیمی های این شهر، گوشت همدیگر را هم که بخوردند، استخوان یکدیگر را به دور نمی انداختند و یاری رسان هم بودند. پس چه شده است که اکنون و در تندباد حوادث سیاسی، جریان فکری بظاهر تاثیرگذاری که حداقل دو دهه است مردم به آن دل بسته اند و به امید رستگاری خویش چشم انتظار رفتارهای عالمانه و وحدت گرایانه رهبرانش نشسته اند، خود دستخوش چنین کردارهای نابودکننده ای شده اند!؟
لازم به ذکر است که منظور این صاحب قلم، نفی و طرد سلایق مختلف و ملزم دانستن تمامی افراد متعلق به یک جریان فکری - سیاسی خاص به پیروی مطلق از راه و روش واقع در این دایره فکری نیست، بلکه اصراری بر در پیش گرفتن راهکارها و گزینش روش های اقناع کننده ی عاری از حُب و بُغض ها و کینه ورزی هایی است که بدون تعارف و پرده پوشی، هم اکنون شاهد آنیم!!
آخرین اخبار
- بدون انگلزدايي اقتصاد، جراحي اقتصادي پزشکيان امکانپذير نيست
- سرکار گذاشته شدن سالمندان توسط شهردار بوشهر
- پروژه راهآهن بوشهر- شيراز؛ وعدهها در دوراهي عمل و انتظار
- آقاي رئيس جمهور، به وعده خود براي رفع فيلترينگ عمل کنيد
- مهدي طارمي، پنجرة معرفي استان بوشهر در اروپا
- وفاقشکني نفتيها عليه مديريت استان بوشهر
- از افول ستاره «رصدخانه مهر» جلوگيري کنيم!
- چالش انتصاب استاندار بومي؛ براي توسعه استان بوشهر!
- به ياد سی سال دوران خوش معلمي
- پرواز با اژهاي، پرواز بدون اژهاي
- کمبود امکانات درماني استان بوشهر، مردم را آواره غربت کرده
- در آستانه دولت جديد، هزار آرزوي بر زمين مانده داريم
- طارمي ميخواهد دِين خود را به فوتبال بوشهر ادا کند
- دموکراسي در تصدي مسئوليت
- جوانان نگرانند که صدايشان شنيده نشود و مطالباتشان ناديده گرفته شود
پربیننده ترین
نخبه کشوری صاحب نظر در هر تخصص و صنف مدیری شجاع و با شهامت که وجب به وجب استان بوشهر شهر به شهر و روستا به روستا مسلط بر ادارات و پیشرفته و کم و کاستی ها کسی که در همه حال درب محل کارش روی خاص و عام باز میباشد و گرفتاری مردم را رفع و فتق میکرد پای دولتمردان را به بوشهر باز کرد تا برای استان امتیاز بگیرد کسی نیست و نخواهد بود بجز دکتر مصطفی سالاری .پیروزی استاندار گرانقدر را از درگاه خداوند و آقا امام زمان عج و دعای خیر مردم شریف خواهانیم .
امروز مرا بسي نگراني است قراراست يكي ازهم استاني هايمان در استان ديگر پست بگيرد
نميدانم چرا ناراحت هستم دست خودم نيست
من نذر ميكنم اين نيرو ونيروهاي ديگر پست نگيرن چون تو ميداني كه من چه روزهاي بدي خواهم داشت پس ياري من كن كه دعاي من مورد قبول تو واقع شود
خدايا درصورت لزوم شماره دوتارسانه گيلان رو به من برسان تا من طبق عادت هميشگيم زنگ بزنم ونيروي بومي را انجا به قول خودمان چپه كنم
خدايانان شب رو ازمن بگير ولي نيروبومي رو به جاي نرسان
درود بر خورشید فقیه
درود
و
هزاران افرین بر تو مرد دغدغه.مند
خیلی وقتا باحودم فکر می کردم که کی کشور ما پیشرفت می کنه و بعد از اون کی استان ما پیشرفت می کنه!
طی چند سال گذشته ناراحت بودم که از نظر توسعه انسانی ، نوع تعاملات سیاسیمون وخامت اوضاعمونو نشون میده و نمیشه حالا حالا ها انتظار پیشرفت داشت. نوع برحوردهای چند روز گذشته برای تخریب یکی از هم استانیهامون که احتمال اینکه از نردبان ترقی بره بالا ، به کلی از پیشرفتمون نا امیدم کرد.
اینها نخبگان سیاسی ، اجتماعی و فرهنگیمون هستند که اینگونه تمام انرژی خود را برای نابودی یکدیگر به کار میگیرند.
شاید تمام حرفی که میحواستم بزنم را استاد عزیزم خورشید فقیه به خوبی بیان کرد. درود بر استاد فقیه.