طراحی سایت
تاريخ انتشار: 09 مرداد 1400 - 12:03
مصاحبه نسیم جنوب با خلیل موحد نویسنده و اهل فرهنگ بوشهر در سالروز تولد:

گاه من به زندگی در این سن و  سال، در کلیت خود به رغم وجود انبوهی از بحران ها و نابسامانی های روان خراش که میهن ما در آن غوطه ور است، نگاهی بر بنیاد امید است؛ زیرا در ناامیدی و سرخوردگی و فرورفتگی تابخردانه در خود، نه فقط هیچ دستاورد خجسته ای  نهفته نیست؛ بلکه بروندادی بس نامیمون داشته و روان پریشی فزون تری نیز برای آدمی به ارمغان خواهد آورد و  ترمز زندگی خردمندانه را خواهد کشید...

مصاحبه نسیم جنوب با خلیل موحد نویسنده و اهل فرهنگ بوشهر در سالروز تولد:

به رغم وجود انبوهی از بحران ها و نابسامانی ها، نگاهم بر بنیاد امید است

 



- ضمن تبریک سالروز تولدتان، اکنون که در نیمه دهه ی ششم زندگی خود هستید چه نگاهی به زندگی دارید؟ 

- پاسخ به این پرسش بنیادین البته لایه بندی های مختلقی دارد که پرداختن به آن فراتر از این مصاحبه است. اما نگاه من به زندگی در این سن و  سال، در کلیت خود به رغم وجود انبوهی از بحران ها و نابسامانی های روان خراش که میهن ما در آن غوطه ور است، نگاهی بر بنیاد امید است؛ زیرا در ناامیدی و سرخوردگی و فرورفتگی تابخردانه در خود، نه فقط هیچ دستاورد خجسته ای  نهفته نیست؛ بلکه بروندادی بس نامیمون داشته و روان پریشی فزون تری نیز برای آدمی به ارمغان خواهد آورد و  ترمز زندگی خردمندانه را خواهد کشید. 

نگرش  من  به زیستن از منظر تئوریک، آمیخته ای از نگرش روشنفکرانه،  فلسفی و  عرفانی  است. گرچه در عمل باید گفت عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها.  به باور من، جهان برهنه از استبداد و ستم سیاسی و عقیدتی، جهان عاری از طبقات فرادست و فرودست، جهان تهی از جنگ و بردگی و بندگی و استحمار و خوارشماری دیگران، جهان زیبا و  دل انگیزی  است.

- در طی این سالها چه ارزش هایی در زندگی برای شما مهم بوده اند؟

- در تمام دوران هایی که زیستی آگاهانه، آزادانه، ارادی و با ساختی خود بسنده داشته ام، برایم این ارزش ها، ارزش های زیربنایی و  مادر بوده اند:

1-  پاسداشت منزلت و کرامت جوهری و حقوق معنوی و مادی بشر، فارغ از دین، آیین، مسلک، نژاد، ملیت، قومیت، جنسیت و نفی هرگونه تفتیش عقاید و خوارشماری و  بهره کشی انسان از انسان؛ 

2-   دادگری در اجتماعات بشری و توزیع عادلانه ی قدرت سیاسی، دارایی های ملی، دانش و رسانه و برابری همگان در پیشگاه قانون عادلانه و دادرسی منصفانه در دستگاه قضایی مستقل؛  

3- حق تعیین سرنوشت، مردم سالاری، همه پرسی و انتخابات دمکراتیک (آزاد) منصفانه و  سالم.

4- آزادی های عقیدتی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، سبک زندگی، گردش آزاد اطلاعات، حق نقد و اعتراض به سرتا پای قدرت و نه به جلوه های گوناگون انحصار طلبی و ویژه خواری، تازاج، ستم سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی؛ 

5-  زیست انسانی بر بنیاد رفاه و  برخورداری پاک مادی و فرحناکی و محیط زیست ناآلوده برای همه ی انسان ها.

- مهم?ترین تجربه های که از زندگی گرفتید، چیست؟

- زیست آدمی آمیخته ای از فراز و فرود و  بخت یاری و نابخت باری ها ست و تا هنگامی که توان اندیشیدن و کردار است باید از رخدادهای شگون و ناشگون آموخت. من هم کم و بیش کوشیده ام که افزون از درس آموزی از آموزه ها و رفتارهای  کامیاب و  ناکام دیگران، بینش و روش پیشینه ی خود را نیز راهنمایی برای انجام کنش های دلپذیر و گریز از ناخوشایندها سازم؛  اما برای من  آموختن و کنشگری هرگز به پایان خود نرسیده و هم چنان رونده ی جاده ی دراز تجربه اندوزی هستم. پاره ای از این آموخته ها این است:

در ساحت اندیشه ورزی، از یک سو فقط گزاره ها و باورهایی را  بپذیرم که مستقیم و یا غیر مستقیم، مستدل و بر بنیاد خرد باشد و دست کم با داوری های سترگ و  سفت بنیان خرد و تجربه های قطعی علمی در ستیز نباشد و از دگر سو خود نیز در اندیشه ورزی ره خرد پیمایم و در رویارویی با گزاره های بی بنیاد، سر خم نیاورم. هم چنین  بکوشم منطقی، روشمند و ناآلوده به دروغ و نسبت های ناروا به دیگران سخن بگوئیم و بنویسم. سومین آموخته ی من این است که رفتارم با دیگران دادگرانه باشد. هم چنین آموخته ام که در کاری که با دیدگاه ها، روان و توانایی های ام تناسبی ندارم وارد نشوم.  اینکه در چه نرخی در کاربست این آموزه ها کامیاب بوده ام باید در باره ی آن به ارزیابی نشست.

- اگر به عنوان یک فعال فرهنگی و سیاسی بخواهید به جوانان توصیه هایی داشته باشید چه هستند؟

- من خود هنوز و هم چنان نیازمند آموزه های نظری و  درس های کرداری ارباب دانش و کنش فرهنگی و سیاسی هستم و نخست باید برای خودم به منبر بروم؛ زیرا به گفته ی شاعر:

منبری بگذار بهر خود نخست / وانگهی بر پا به منبر تند و جست 

اینک به خودم و دوستان کنشگر در میدان کالاهای فرهنگی یادآور می شوم که باید از همه ی داشته های ذهنی و توانمندی های روانی و ظرفیت های قانونی و فرصت هایی که است  برای آفرینش پدیدارهای هنری به ویژه برای پدیدارهای انسان محور و  متعهد به آزمان های برین حقوق بشر، عدالت و آزادی بهره جست. 

همه ی ما آگاهیم که کنشگری در عرصه ی فرهنگ و سیاست آنگاه که با فرهنگ و سیاست رسمی معطوف به قدرت در تضاد بوده و یا سرسپرده ی آن نباشد، با دشواری های سفت و سخت در جنگ و جدال است؛ اما باید دانست که مبارزه ی عادلانه ی سیاسی برای برپایی ساختمان آرزوهای والا و زبرین، انسانیت، آزادی و داد، شاید شکوهمندترین نمود کنشگری استعداد آدمی است. پس کنشگرآن مدنی،  فرهنگی و سیاسی پیشتاز، آرمان خواه و دغدغه دار انسان و میهن، با سنجش پستی و بلندی های جغرافیای قدرت، نباید در رویارویی با دشواری ها پاپس کشیده و سر در گریبان انزوا فرو برند. به گفته ی مولانا: کوی نومیدی مرو امید هاست / سوی تاریکی مشو خورشیدهاست. 

  و دیگر اینکه دوستان تا می توانند بخوانند و  به ویژه درونی ها و  دیدگاه ها و  خاطرات خود را قلمی کرده و در تاریخ ثبت نمایند.

- چه افسوس ها و حسرت هایی در زندگی می?خورید؟

- افسوس ها و حسرت ها که یکی دو تا نیست که 

هزار درد نهان است و جای زاری نیست / که دم زغم زدن آیین رازداری نیست / در این دیار که زاغ و زغن فراوانند / مجال دم زدن بلبل هزاری نیست. 

حسرت سال هایی که خرد راهنمای کردارم نبود و فرمان زندگی ام اندک یا زیاد  به دست احساس و کودک بی خرد و یا کم خرد  درونم سپرده و ذهنم به جای تحقیق و  پژوهش، در غل و زنجیر  تقلید بود. 

که خدایا آن را عقل دادی چه ندادی و  آن را که عقل ندادی چه دادی. حسرت ننوشتن در باره ی مسائل و  رویدادهایی که باید در باره شان بنوشتم و ننوشتم و فرصت هایی که مانند برق و باد از جنگم پرید؛ کتاب هایی که باید می خواندم و نخواندم؛ سخن هایی که باید می گفتم و نگفتم؛ رفتارهایی  که باید انجام می دادم و ندادم و به عکس؛ در پیشگاه کسانی که باید دست کم یک بار  شرفیاب می شدم و  نشدم؛ آثاری که باید نگهداری می کردم و نکردم. اما سهمگین ترین افسوس و حسرت، آرمان های سترگ و فرهمند انقلاب 57؛ یعنی، آرمان آزادی های انسانی و عدالت همه جانبه و مردم سالاری بود و این که چه فکر می کردیم و چه شد.

- بعد از سالها معلمی چه درس زندگی برای دانش آموزان دارید؟ 

- من  فقط 31 سال پیشینه تدریس دارم و با توجه با مجموعه ای از دانش که از آموزگاران و دبیران و استادانم وام گرفته و نیز دستاوردهای اندک دانشی، بینشی و روشی خودم، به دانش آموزان یاد آورد می شوم که دانش را والا شمرند و شوکت آن را با آموختن از دیگران و آموختن به دیگران پاس دارند؛ چون دانش و آگاهی و پژوهش بر نادانی و جهل و تقلید تقدم (پیشی) شرفی دارد. از محقق تا مقلد فرق هاست / کاین چو داود است و آن دیگر صداست.

  افزون بر این،  بکوشند در رشته ها و کارهایی که دلبستگی درونی و سرمایه ی ذهنی برای یادگیری دارند، مهارت های عملی فنی و  کاربردی بیاموزند؛ برای سلامتی تن و جان شان ورزش کنند و برای نشاط روانی خود و فرحناکی  جامعه هنر بیاموزند و بیافرینند. البته همه ی ما بیش و پیش از آموختن هر دانش و مهارتی باید بکوشیم که در کادر توانایی های خود انسان باشیم؛ زیرا انسان بودن و پاسداشت حقوق دیگران، بنیاد زیست آدمی است و  برتر از هر دانش و مهارت و مدرکی است. 

مولانا : ای بسا کس رفته تا روم و هرات/ او ندیده هیچ جز افسونگری / ای بسا کس رفته ترکستان و  چین / او ندیده هیچ چیز جز مکر و  کین.

- اگر به عقب برگردید، باز معلم می شدید؟

- بله. باز هم معلم می شدم. من در بیش از سه دهه  که دبیر دبیرستان و یا مدرس تربیت معلم و سپس دانشگاه فرهنگیان بودم و  یا در برخی مراکز علمی دیگر تدرس  داشتم، به باد ندارم که از آمدن  به فرهنگ پشیمان شده و یا حتی به تردید افتاده  باشم. و شاید جالب باشید بدانید که هر چه بر سال های معلمی ام افزوده می شد و  به ویژه در دنیای نوشتن  پر جنب و جوش تر می شدم، بیشتر در می یافتم که معلمی با وجود دشواری های فراوان و  حقوق مالی اندک آن، با روانم سخت همبسته است و در بارش فکری خودم و  زایش اندیشه ی دانش آموزان و  دانشجویان، منزلتی یگانه دارد.

- سخن پایانی؟

- با آرزوی بهروزی برای خانواده ی  نسیم جنوب،  به شهدای راه آزادی و عدالت و به همه ی نویسندگانی که با قلم تمام درد را به چشم جهانیان پدیدار می کنند درود می فرستم.

برچسب ها:
نسیم_جنوب

نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما: