گاه من به زندگی در این سن و سال، در کلیت خود به رغم وجود انبوهی از بحران ها و نابسامانی های روان خراش که میهن ما در آن غوطه ور است، نگاهی بر بنیاد امید است؛ زیرا در ناامیدی و سرخوردگی و فرورفتگی تابخردانه در خود، نه فقط هیچ دستاورد خجسته ای نهفته نیست؛ بلکه بروندادی بس نامیمون داشته و روان پریشی فزون تری نیز برای آدمی به ارمغان خواهد آورد و ترمز زندگی خردمندانه را خواهد کشید...
مصاحبه نسیم جنوب با خلیل موحد نویسنده و اهل فرهنگ بوشهر در سالروز تولد:
به رغم وجود انبوهی از بحران ها و نابسامانی ها، نگاهم بر بنیاد امید است
- ضمن تبریک سالروز تولدتان، اکنون که در نیمه دهه ی ششم زندگی خود هستید چه نگاهی به زندگی دارید؟
- پاسخ به این پرسش بنیادین البته لایه بندی های مختلقی دارد که پرداختن به آن فراتر از این مصاحبه است. اما نگاه من به زندگی در این سن و سال، در کلیت خود به رغم وجود انبوهی از بحران ها و نابسامانی های روان خراش که میهن ما در آن غوطه ور است، نگاهی بر بنیاد امید است؛ زیرا در ناامیدی و سرخوردگی و فرورفتگی تابخردانه در خود، نه فقط هیچ دستاورد خجسته ای نهفته نیست؛ بلکه بروندادی بس نامیمون داشته و روان پریشی فزون تری نیز برای آدمی به ارمغان خواهد آورد و ترمز زندگی خردمندانه را خواهد کشید.
نگرش من به زیستن از منظر تئوریک، آمیخته ای از نگرش روشنفکرانه، فلسفی و عرفانی است. گرچه در عمل باید گفت عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها. به باور من، جهان برهنه از استبداد و ستم سیاسی و عقیدتی، جهان عاری از طبقات فرادست و فرودست، جهان تهی از جنگ و بردگی و بندگی و استحمار و خوارشماری دیگران، جهان زیبا و دل انگیزی است.
- در طی این سالها چه ارزش هایی در زندگی برای شما مهم بوده اند؟
- در تمام دوران هایی که زیستی آگاهانه، آزادانه، ارادی و با ساختی خود بسنده داشته ام، برایم این ارزش ها، ارزش های زیربنایی و مادر بوده اند:
1- پاسداشت منزلت و کرامت جوهری و حقوق معنوی و مادی بشر، فارغ از دین، آیین، مسلک، نژاد، ملیت، قومیت، جنسیت و نفی هرگونه تفتیش عقاید و خوارشماری و بهره کشی انسان از انسان؛
2- دادگری در اجتماعات بشری و توزیع عادلانه ی قدرت سیاسی، دارایی های ملی، دانش و رسانه و برابری همگان در پیشگاه قانون عادلانه و دادرسی منصفانه در دستگاه قضایی مستقل؛
3- حق تعیین سرنوشت، مردم سالاری، همه پرسی و انتخابات دمکراتیک (آزاد) منصفانه و سالم.
4- آزادی های عقیدتی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، سبک زندگی، گردش آزاد اطلاعات، حق نقد و اعتراض به سرتا پای قدرت و نه به جلوه های گوناگون انحصار طلبی و ویژه خواری، تازاج، ستم سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی؛
5- زیست انسانی بر بنیاد رفاه و برخورداری پاک مادی و فرحناکی و محیط زیست ناآلوده برای همه ی انسان ها.
- مهم?ترین تجربه های که از زندگی گرفتید، چیست؟
- زیست آدمی آمیخته ای از فراز و فرود و بخت یاری و نابخت باری ها ست و تا هنگامی که توان اندیشیدن و کردار است باید از رخدادهای شگون و ناشگون آموخت. من هم کم و بیش کوشیده ام که افزون از درس آموزی از آموزه ها و رفتارهای کامیاب و ناکام دیگران، بینش و روش پیشینه ی خود را نیز راهنمایی برای انجام کنش های دلپذیر و گریز از ناخوشایندها سازم؛ اما برای من آموختن و کنشگری هرگز به پایان خود نرسیده و هم چنان رونده ی جاده ی دراز تجربه اندوزی هستم. پاره ای از این آموخته ها این است:
در ساحت اندیشه ورزی، از یک سو فقط گزاره ها و باورهایی را بپذیرم که مستقیم و یا غیر مستقیم، مستدل و بر بنیاد خرد باشد و دست کم با داوری های سترگ و سفت بنیان خرد و تجربه های قطعی علمی در ستیز نباشد و از دگر سو خود نیز در اندیشه ورزی ره خرد پیمایم و در رویارویی با گزاره های بی بنیاد، سر خم نیاورم. هم چنین بکوشم منطقی، روشمند و ناآلوده به دروغ و نسبت های ناروا به دیگران سخن بگوئیم و بنویسم. سومین آموخته ی من این است که رفتارم با دیگران دادگرانه باشد. هم چنین آموخته ام که در کاری که با دیدگاه ها، روان و توانایی های ام تناسبی ندارم وارد نشوم. اینکه در چه نرخی در کاربست این آموزه ها کامیاب بوده ام باید در باره ی آن به ارزیابی نشست.
- اگر به عنوان یک فعال فرهنگی و سیاسی بخواهید به جوانان توصیه هایی داشته باشید چه هستند؟
- من خود هنوز و هم چنان نیازمند آموزه های نظری و درس های کرداری ارباب دانش و کنش فرهنگی و سیاسی هستم و نخست باید برای خودم به منبر بروم؛ زیرا به گفته ی شاعر:
منبری بگذار بهر خود نخست / وانگهی بر پا به منبر تند و جست
اینک به خودم و دوستان کنشگر در میدان کالاهای فرهنگی یادآور می شوم که باید از همه ی داشته های ذهنی و توانمندی های روانی و ظرفیت های قانونی و فرصت هایی که است برای آفرینش پدیدارهای هنری به ویژه برای پدیدارهای انسان محور و متعهد به آزمان های برین حقوق بشر، عدالت و آزادی بهره جست.
همه ی ما آگاهیم که کنشگری در عرصه ی فرهنگ و سیاست آنگاه که با فرهنگ و سیاست رسمی معطوف به قدرت در تضاد بوده و یا سرسپرده ی آن نباشد، با دشواری های سفت و سخت در جنگ و جدال است؛ اما باید دانست که مبارزه ی عادلانه ی سیاسی برای برپایی ساختمان آرزوهای والا و زبرین، انسانیت، آزادی و داد، شاید شکوهمندترین نمود کنشگری استعداد آدمی است. پس کنشگرآن مدنی، فرهنگی و سیاسی پیشتاز، آرمان خواه و دغدغه دار انسان و میهن، با سنجش پستی و بلندی های جغرافیای قدرت، نباید در رویارویی با دشواری ها پاپس کشیده و سر در گریبان انزوا فرو برند. به گفته ی مولانا: کوی نومیدی مرو امید هاست / سوی تاریکی مشو خورشیدهاست.
و دیگر اینکه دوستان تا می توانند بخوانند و به ویژه درونی ها و دیدگاه ها و خاطرات خود را قلمی کرده و در تاریخ ثبت نمایند.
- چه افسوس ها و حسرت هایی در زندگی می?خورید؟
- افسوس ها و حسرت ها که یکی دو تا نیست که
هزار درد نهان است و جای زاری نیست / که دم زغم زدن آیین رازداری نیست / در این دیار که زاغ و زغن فراوانند / مجال دم زدن بلبل هزاری نیست.
حسرت سال هایی که خرد راهنمای کردارم نبود و فرمان زندگی ام اندک یا زیاد به دست احساس و کودک بی خرد و یا کم خرد درونم سپرده و ذهنم به جای تحقیق و پژوهش، در غل و زنجیر تقلید بود.
که خدایا آن را عقل دادی چه ندادی و آن را که عقل ندادی چه دادی. حسرت ننوشتن در باره ی مسائل و رویدادهایی که باید در باره شان بنوشتم و ننوشتم و فرصت هایی که مانند برق و باد از جنگم پرید؛ کتاب هایی که باید می خواندم و نخواندم؛ سخن هایی که باید می گفتم و نگفتم؛ رفتارهایی که باید انجام می دادم و ندادم و به عکس؛ در پیشگاه کسانی که باید دست کم یک بار شرفیاب می شدم و نشدم؛ آثاری که باید نگهداری می کردم و نکردم. اما سهمگین ترین افسوس و حسرت، آرمان های سترگ و فرهمند انقلاب 57؛ یعنی، آرمان آزادی های انسانی و عدالت همه جانبه و مردم سالاری بود و این که چه فکر می کردیم و چه شد.
- بعد از سالها معلمی چه درس زندگی برای دانش آموزان دارید؟
- من فقط 31 سال پیشینه تدریس دارم و با توجه با مجموعه ای از دانش که از آموزگاران و دبیران و استادانم وام گرفته و نیز دستاوردهای اندک دانشی، بینشی و روشی خودم، به دانش آموزان یاد آورد می شوم که دانش را والا شمرند و شوکت آن را با آموختن از دیگران و آموختن به دیگران پاس دارند؛ چون دانش و آگاهی و پژوهش بر نادانی و جهل و تقلید تقدم (پیشی) شرفی دارد. از محقق تا مقلد فرق هاست / کاین چو داود است و آن دیگر صداست.
افزون بر این، بکوشند در رشته ها و کارهایی که دلبستگی درونی و سرمایه ی ذهنی برای یادگیری دارند، مهارت های عملی فنی و کاربردی بیاموزند؛ برای سلامتی تن و جان شان ورزش کنند و برای نشاط روانی خود و فرحناکی جامعه هنر بیاموزند و بیافرینند. البته همه ی ما بیش و پیش از آموختن هر دانش و مهارتی باید بکوشیم که در کادر توانایی های خود انسان باشیم؛ زیرا انسان بودن و پاسداشت حقوق دیگران، بنیاد زیست آدمی است و برتر از هر دانش و مهارت و مدرکی است.
مولانا : ای بسا کس رفته تا روم و هرات/ او ندیده هیچ جز افسونگری / ای بسا کس رفته ترکستان و چین / او ندیده هیچ چیز جز مکر و کین.
- اگر به عقب برگردید، باز معلم می شدید؟
- بله. باز هم معلم می شدم. من در بیش از سه دهه که دبیر دبیرستان و یا مدرس تربیت معلم و سپس دانشگاه فرهنگیان بودم و یا در برخی مراکز علمی دیگر تدرس داشتم، به باد ندارم که از آمدن به فرهنگ پشیمان شده و یا حتی به تردید افتاده باشم. و شاید جالب باشید بدانید که هر چه بر سال های معلمی ام افزوده می شد و به ویژه در دنیای نوشتن پر جنب و جوش تر می شدم، بیشتر در می یافتم که معلمی با وجود دشواری های فراوان و حقوق مالی اندک آن، با روانم سخت همبسته است و در بارش فکری خودم و زایش اندیشه ی دانش آموزان و دانشجویان، منزلتی یگانه دارد.
- سخن پایانی؟
- با آرزوی بهروزی برای خانواده ی نسیم جنوب، به شهدای راه آزادی و عدالت و به همه ی نویسندگانی که با قلم تمام درد را به چشم جهانیان پدیدار می کنند درود می فرستم.
آخرین اخبار
- بدون انگلزدايي اقتصاد، جراحي اقتصادي پزشکيان امکانپذير نيست
- سرکار گذاشته شدن سالمندان توسط شهردار بوشهر
- پروژه راهآهن بوشهر- شيراز؛ وعدهها در دوراهي عمل و انتظار
- آقاي رئيس جمهور، به وعده خود براي رفع فيلترينگ عمل کنيد
- مهدي طارمي، پنجرة معرفي استان بوشهر در اروپا
- وفاقشکني نفتيها عليه مديريت استان بوشهر
- از افول ستاره «رصدخانه مهر» جلوگيري کنيم!
- چالش انتصاب استاندار بومي؛ براي توسعه استان بوشهر!
- به ياد سی سال دوران خوش معلمي
- پرواز با اژهاي، پرواز بدون اژهاي
- کمبود امکانات درماني استان بوشهر، مردم را آواره غربت کرده
- در آستانه دولت جديد، هزار آرزوي بر زمين مانده داريم
- طارمي ميخواهد دِين خود را به فوتبال بوشهر ادا کند
- دموکراسي در تصدي مسئوليت
- جوانان نگرانند که صدايشان شنيده نشود و مطالباتشان ناديده گرفته شود
پربیننده ترین