طراحی سایت
تاريخ انتشار: 24 دي 1400 - 11:26

اسماعیل منصورنژاد: بسیاری بر این باورند که حکومت مقصر بروز رفتارهای دوگانه در جامعه است. این نگرش تا حدودی درست است، زیرا برخی مجبورند برای به دست آوردن یک موقعیت خاص، ظاهر خودشان را با معیارهای حکومت تنظیم نمایند که یک فرصت یا جایگاه را از دست ندهند. بن?مایۀ تظاهر اما امری فردی است و سیستم نیز بیشتر بر اساس همین امکان بر معیارهای خاصی تأکید می?کند...

آسیب?شناسی رفتارهای دوگانه؛ حکومت مقصر است یا مردم؟

اسماعیل منصورنژاد

 

بسیاری بر این باورند که حکومت مقصر بروز رفتارهای دوگانه در جامعه است. این نگرش تا حدودی درست است، زیرا برخی مجبورند برای به دست آوردن یک موقعیت خاص، ظاهر خودشان را با معیارهای حکومت تنظیم نمایند که یک فرصت یا جایگاه را از دست ندهند. 

بن?مایۀ تظاهر اما امری فردی است و سیستم نیز بیشتر بر اساس همین امکان بر معیارهای خاصی تأکید می?کند. درست است که تظاهرات فردی (برای خودشیرینی یا...) خواسته?های یک سیستم ظاهربین را تأمین می?کند، اما در واقع خودش نیز اسیر این جوّ شده و متظاهران دارند آن را بازی می?دهند. 

اگر تظاهر به حداقل می?رسید و افراد خود واقعی?شان را نشان می?دادند، سیستم به ناچار با واقعیت?ها کنار می?آمد. وقتی فلان زن گوینده در تلویزیون به خواست و بر اساس باور خودش چادری است و بر آن تأکید می?کند، اما در موقعیتی دیگر رفتاری مغایر پیشه می?کند، مشکل ربطی به سیستم ندارد. از قضا این رفتارها باعث می?شود تا سیستم دیگران را هم به تظاهر وادار کند. سیستم بی?اراده و مقصر است، اما آغازگر آن یک «فرد» است که سیستم را به این باور رسانده تا به تظاهر به عنوان یک «ارزش» نگاه کند و بر آن تأکید نماید. بخش مهمی از رفتارهای دوگانه ربطی به حکومت ندارد و برآیند خلقیات ما ایرانیان است؛ مانند فرهنگ دورویی و تظاهر حتی در خانواده و جمع دوستان. زیرا برخی می?پندارند اگر خود واقعی?شان را نشان بدهند، سرزنش می?شوند. همین ویژگی منفی، گاه به رفتارهای سازمانی نیز راه پیدا می?کند و باعث شکل?گیری تظاهر و دورویی می?شود. 

به یک نمونه عینی اشاره کنم که یک دوست چند سال قبل در قالب یک خاطره برایم تعریف کرد: 

فردی اهل نماز نبود، اما وقتی به خانۀ باجناقش می?رفت، سر اذان ظهر یا مغرب به دنبال جانماز می?گشت. زیرا باجناقش اهل نماز بود. زمان گذشت و بعدها معلوم شد که هر دو نفر دقیقاً زمانی نماز می?خوانده?اند که به خانۀ همدیگر می?رفته?اند. این یک نمونه از نظام فرهنگی مبتنی بر رودربایستی است و نشان می?دهد حکومت در آن دخالتی ندارد، ولی به خاطر تأکید بر ظاهربینی، آن را تقویت می?کند.

یا: فردی در یک گروه واتساپی با تفکرات آزاد،  لیبرالیستی برخورد می?کند  و در زیر برخی مطالب ضد دینی کف می?زند یا می?خندد (یعنی تأیید می?کند.) اما همین شخص در گروهی که آدم?های مذهبی و بعضاً متعصب در آن حضور دارند، ناگهان 180درجه می?چرخد، چهره?ای دیگر از خود به نمایش می?گذارد، رنگ عوض می?کند و پیاپی مطالب دینی در گروه همرسانی می?کند. در حالی که نه موقعیتی دارد که آن را از دست بدهد، نه در حد و اندازه?ای است که بخواهند او را در جایی بگمارند. در گروه اول می?خواهد خودش را طوری دیگر به نمایش بگذارد و در گروه دوم نمی?خواهد کسی از واقعیت او باخبر شود. این تنوع رفتاری نمی?تواند ارتباط مستقیمی با حکومت داشته باشد، بلکه بیشتر به خُلقیات ما ایرانیان ربط دارد.

نظر عموم بر این است که سیستم باید میدان را باز بگذارد تا آدم?ها همان?طور که هستند، خودشان را نشان بدهند و «خود واقعی» جایگزین «بازیگر» شود. اگر این اتفاق بیفتد، فرصت مانور از دورویان گرفته شده و فرهنگ تک?رفتاری همه?گیر می?شود؛ اما زمانی سیستم به این مهم تن می?دهد که ابتدا افراد از لاک تظاهر بیرون بیایند.

صرف?نظر از این?که حکومت چه می?خواهد و چه کار باید بکند، فضای شفاف، زلال و بدون ماسک و نقاب زمانی حاکم می?شود که ما مردم نفاق و تظاهرات فردی را کنار بگذاریم تا سیستم با واقعیت?های یک جمهور متفاوت کنار بیاید. تا زمانی که متظاهران در یک فراوانی قابل ملاحظه?اند، سیستم متناسب با فراوانی این افراد، ضرورتی به اصلاح نخواهد دید. فضای شفاف و زلال و مخالف نفاق و تظاهر را ما آدم?ها می?سازیم، نه حکومت?هایی که چارچوب?های خاص (هرچند شاید غیرضروری) دارند.

    (هفته نامه نسیم جنوب- سال بیست و چهارم، شماره 986)

مرتبط:
» کتاب هایی با تاثیر عمیق [بيش از 3 سال قبل]

نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما: