حسين شاکري: هفته نامه «نسيم جنوب» در عين جواني تاکنون کارهاي بزرگ و خطيري انجام داده است. از تشکيل کارگاههاي مختلف شعر و داستان و آموزش حرفه اي علاقه مندان به حرفه روزنامه نگاري که از بطن آن دهها چهره پخته بيرون آمده اند...
«ربع قرن با نسیم جنوب»
نسيم جنوب؛ خنکايي وزان بر خسته دلان يک ديار جنوبي
حسين شاکري
هزار الله اکبر! چه رعنا شده اي! هزار ماشاالله چه قدي کشيده اي؛ فرزند «خلف» اصلاحات! اي روزگار! گويي همين ديروز بود که نطفه ات در پي پيوند ملت با عاليجناب «تغيير» در يوم مبارکه دويّم خرداد سنه ي 1376خورشيدي بسته شد و شتابزده و شش ماهه در يک روز اسپندي و در آستانه وزش يک نسيم بهاري درهمان سال پا به جهان دهکده جهاني انسان و رسانه گذاشتي!
آمدي تا عصاي دست مردم زخم خورده استان عقب نگه داشته شده ي «بوشهر» اين غني ترين فقراي تاريخ ايران باشي!
آمدي تا شريک خوشي و ناخوشي هاي مرزداراني بي مزد و مواجب بر تارک خليج پارس ميهن باشي.
آمدي تا جهاني بيانديشي و محلي عمل کني.
آمدي تا چو خوشبو درختان گل ابريشم و تنومند اشجار بابُل سايه سار و سر زحمتکشان صحنه زنان و مردان دشت و درياي جنوب زادگان باشي.
بزنم به تخته با ذکر نون والقلم زيمن دانش جويي رشيد و عقيل درختات بر گرفته و ميوه هايي محرر بار داده اي.
داري نم نم و کم کم پا بر بيست و شش سالگي ميگذاري.
يادت هست اولين ونگ ونگهايت نه در يک دفتر که در اتاقکي در خانه شنيده شد؟
اتاقکي که در همان جا با کاغذ و قلم و چسب و عکس و متن و صفحه بندي قنداغات مي کردند و «فقيه»اي پرستاريات ميکرد و اشعاري از جنس لالايي بيداري برايت ميخواند و تو چو «نسيم» برچهره تابيده لبخند ميزدي و با حرکت چهار دست و پا خود را به گهواره پيشخوان عالم رسانه ميرسانيدي؟
«يونس»!
درست است که مولود تو در يک اتاقک محقر به دنيا آمد. اما تو دانا و «فقيه» اساس تبيين تغيير يک جامعه را به شکلي تکويني از بنيان جامعه که خانواده هست، شروع کردي. درست همراه با مادر و نسيم و محسن و ميثم و...
و خوش آن چاهي که آب از خود برآرد!
و با آب اين چاه نهري ساختي و سپس با تشکيل و مشارکت دوستاني به رنگ قلم هسته اي با اسم مستعار اصحاب تحريريه ساختي تا رودت نسيم متولد جنوب شهر بزرگترشده و به رود بپيوندد و در ادامه در گذر زمان آن گاه که اين مولود تاتي کردن را ياد گرفت، رود رودت را سرازير دريايي به نام جامعه کردي!
***
آري! رفته رفته قد کشيدي. اما از همان دوران نوباوه گي پرتاب سنگ ها به سويت شروع شد. و طبيعي است و بديهي است که به قطار در حال حرکت سنگ ميزنند. و تو مردم داري و رواداري کردي. و اين چنين شد که اهل سگال اين سامان با هرگونه سليقه و انديشه اي و از هر حزب و دسته اي کنارت آمدند و براي يک بارهم شده اثر و آفريدهايي از خود در جريده تو به ثبت رساندند.
از دل تو دهها نفر نويسنده و پژوهشگر شوق فعاليت حرفه اي و چاپ انواع کتب پيدا کرده و به اديبي حرفه اي تبديل شدند که البته همه از برکت جنبش جدت عاليجناب "اصلاحات" بود.
آهسته و پيوسته ميوزيدي و حرکت ميکردي. و به هنگام نسيمات به توفان جنوب تبديل مي شد. درست مثل زماني که از پولهاي هنگفت نامزدان پر آز و قدرت براي تبليغ شان در انتخابات نمايشي گذشتي!
چه که در مرام انساني کسي رستگار گشته و از پل ميگذرد که از پول بگذرد.
در گردنه هاي سخت تاريخي مختلفي قرار گرفتي. از دوران توقيف ها و خرد کردنهاي فله اي مطبوعات گرفته تا حمله اصحاب چماق به دفاتر و نشريات و تعطيل سازي خانه هاي مطبوعات و دسيسه هايي که از اتاق هاي نامريي صادر ميشد تا به نشريات آگهي ندهند تا به جاي توقيف هاي هزينه زا مطبوعات براي کانون هاي قدرت کاري کنند تا خود اين مطبعه ها (که آگاهي ساز جامعه بودند و آنان زين آگاهي و دانستن هاي عموم هراس داشتند) به طور خودکار و اجتناب ناپذير ناچار به تعطيلي دفاتر مطبوعاتي خود کنند!
و متاسفانه اين حربه کارگر افتاد و صدها نشريه مستقل و غير وابسته در سراسر کشور به محاق تخته کردن ناخواسته نشريات خود شدند!
اما محدود نشرياتي چو «نسيم جنوب»، افتان و خيزان و زخم خورده به يمن داشتن پايگاه مردمي باز هم ماندند تا استخوان در گلوي اصحاب تثليث معروف باشند!
نسيم چو زيرک مرغي ميماند که به وقت توفان، مرغ توفان ميشد و به هنگام بلعيدن ماهي هاي شوريده جنوبي درياي دريادلان بوشهري توسط نهنگ قدرت، «يونس» وار دشنه درايت را بر جوارح درون اين هيولاي اقيانوس مردم ميزد و به طرفه العيني از اين تله و مبحس بيرون ميزد تا شناکنان به ساحل آرامشي شيرين ناشي از هماوردي با خداي استبداد برسد!
**
هفته نامه «نسيم جنوب» در عين جواني تاکنون کارهاي بزرگ و خطيري انجام داده است. از تشکيل کارگاههاي مختلف شعر و داستان و آموزش حرفه اي علاقه مندان به حرفه روزنامه نگاري که از بطن آن دهها چهره پخته بيرون آمده اند بگيريد تا راه اندازي گلريزان هاي مختلف و انجمن امور خيريه و نيکوکاري که حمايت از زلزله وسيل زدگان و تامين مايحتاج دانش آموزان بي بضاعت و... بوده است. مضاف بر اين به وقت گرفتاري و حبس اصحاب رسانه و يا به هنگام مشکلات متعدد اجتماعي با اهرمهاي فشاري چو بيانيه هاي صريح و سرگشاده با جمع آوري امضاء صدها چهره فرهيخته جامعه صدا و فرياد مردم شده است.
با اين وجود و با توجه به فشارهاي روزافزون و البته پيدا شدن حريفي ناخواسته به نام فضاي گسترده مجازي که در آني توليد اخبار و محتوا ميکند، نه تنها «نسيم جنوب» که تمامي نشريات آزاده بايد به خصوص در اين هزاره پرتلاطم پيش رو طرحي نوين درافکنند تا حياتشان کماکان ادامه داشته باشد.
يادمان باشد که در اين کوران داغ زندگي وزش «نسيم»ها به روح و قلب مان آرامش ميدهد.
فاعتبرو يااولي الابصار.
(ویژه هزارمین شماره نسیم جنوب)
(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و پنجم، شماره ۱۰۰۰)
آخرین اخبار
- بدون انگلزدايي اقتصاد، جراحي اقتصادي پزشکيان امکانپذير نيست
- سرکار گذاشته شدن سالمندان توسط شهردار بوشهر
- پروژه راهآهن بوشهر- شيراز؛ وعدهها در دوراهي عمل و انتظار
- آقاي رئيس جمهور، به وعده خود براي رفع فيلترينگ عمل کنيد
- مهدي طارمي، پنجرة معرفي استان بوشهر در اروپا
- وفاقشکني نفتيها عليه مديريت استان بوشهر
- از افول ستاره «رصدخانه مهر» جلوگيري کنيم!
- چالش انتصاب استاندار بومي؛ براي توسعه استان بوشهر!
- به ياد سی سال دوران خوش معلمي
- پرواز با اژهاي، پرواز بدون اژهاي
- کمبود امکانات درماني استان بوشهر، مردم را آواره غربت کرده
- در آستانه دولت جديد، هزار آرزوي بر زمين مانده داريم
- طارمي ميخواهد دِين خود را به فوتبال بوشهر ادا کند
- دموکراسي در تصدي مسئوليت
- جوانان نگرانند که صدايشان شنيده نشود و مطالباتشان ناديده گرفته شود
پربیننده ترین