طراحی سایت
تاريخ انتشار: 13 بهمن 1401 - 12:03
مصاحبه نسيم جنوب با مصطفي غضنفري شاعر و هنرمند بوشهري؛

 به نظر من شعر غايت چيزهاست، وقتي که برزيل خيلي خوب فوتبال بازي مي کند مي گويند اين ديگر فوتبال نبود و شعر بود يا اگر قليه ماهي خيلي خوب در بيايد از غذا بودن فراتر مي رود و تنه مي زند به شعر بودن... با اين اوصاف طبعا دلم مي خواهد شاعر باشم، بهترين فيلمسازان هم در نهايت شاعر بوده اند...  خود فلافل مطرح ترين غذاي خاورميانه است و احتمالا تنها الماني از خاورميانه که در هر کوي و برزن نشانه اي از آن مي بينيد. فلافلي ها ناظران دائمي حوادث شعري خاورميانه اند...




 

- ️ آقاي غضنفري، مصوي معروف و عزيز ! مي دانم شما هم علاقمند به سينما هستيد و فيلم ساخته ايد و براي فيلم تان تقدير شده ايد و هم شاعريد و براي شعرهايتان جايزه گرفته ايد  و هم در اينستاگرام خيلي فعال هستيد و پيج اينستاگرامي تان طرفداران خودش را دارد.  شما خودتان را بيشتر سينماگر يا شاعر يا اينفالوئنسر مي دانيد؟

- به نظر من شعر غايت چيزهاست، وقتي که برزيل خيلي خوب فوتبال بازي مي کند مي گويند اين ديگر فوتبال نبود و شعر بود يا اگر قليه ماهي خيلي خوب در بيايد از غذا بودن فراتر مي رود و تنه مي زند به شعر بودن... با اين اوصاف طبعا دلم مي خواهد شاعر باشم، بهترين فيلمسازان هم در نهايت شاعر بوده اند.

- ️ شعر گفتن را از چه سالي به شکل جدي شروع کرديد؟  

- حدودا نوزده سالگي، قبلش هم شعرهايي گفته بودم و منوچهر آتشي که آن زمان مسئول صفحه شعر نشريه نسيم جنوب بود آن ها را چاپ نکرد اما در قسمت نامه ها يک چيزي در اين مايه ها گفته بود که دمت گرم و ادامه بده... يکي دو سال بعدتر هفته نامه پيغام شعري منتشر کرد از من که هر که آن را خوانده بود گفته بود اين شعر را احتمالا برادر بزرگ ترش نوشته و به اسم او چاپ کرده وگرنه به سن او نمي خورد. با اين حال هيچ کدام اين ها باعث نشد که فکر کنم شاعرم تا اينکه نوزده ساله شدم و يک نفر از غيب فراخواندم به تيم ملي شعر.

- ️ هميشه فلافل در شعرهاي شما حضوري ديرپا دارد. دليل اين حضور ديرپا چيست؟  

- فلافل تا همين اواخر جزو نمادهاي زندگي ارزان محسوب مي شد. از آن جايي که تصميم گرفتم به چيزي جز شعر و سينما نپردازم واضح بود که پولي در نمي آيد از پيگيري اين علاقه مندي ها و بايد سبکي از زندگي را انتخاب مي کردم که متناسب با پول تو جيبي ام باشد. اين شد که هفده سال هر شب فلافل خوردم تا بتوانم بر عهدم با شعر بمانم. کم کم خود اين سبک زندگي ايده هايي داد به من و اين شد که فلافل راه پيدا کرد به شعرهايم.

- ️ تازگي ها و در شعرهاي جديدتر بيشتر از خاورميانه و مرز مي گوييد. چرا؟  

- خود فلافل مطرح ترين غذاي خاورميانه است و احتمالا تنها الماني از خاورميانه که در هر کوي و برزن نشانه اي از آن مي بينيد. هر جايي که در خاورميانه و جهان يک حادثه شعري رخ بدهد احتمالا چند قدم آن طرفتر يک دکه فلافلي وجود دارد. فلافلي ها ناظران دائمي حوادث شعري خاورميانه اند. هنوز که هنوز است هر دوستي در هر کجاي جهان يک فلافلي مي بيند عکسش را برايم مي فرستد و زيرش مي نويسد با ديدن اين فلافلي به ياد تو افتادم. فلافلي ها باعث شدند که ياد من از مرزها عبور کند، آن هم در جهاني که شرق و غربش را مرزبندي کرده اند. البته اين حرف ها جواب سوال شما نيست. راستش من در کتاب اول هم دغدغه ام خاورميانه بود اما بدون اين که اسمش را بياورم و با پرداختن به عشق که مساله اي حاد محسوب مي شود در خاورميانه اما حالا لازم ديدم که اسمش را هم بياورم و همچنين بگويم از مرزهاي انساني و جغرافيايي، چون اين سال ها بيشتر دلم مي خواهد به سفر بروم و بيشتر تنم مي خورد به خطوط مرزي.

- ️ چه شد بعد از همکاري با نشر " چشمه " که نشر خيلي مشهوري است در انتشار اولين کتاب شعرتان " فلافل،عاشقانه ها و چند چيز ديگر " دو کتاب جديدتتان ( " موصو ، فلافل و خاورميانه " و " موصو و مرزها " ) را با انتشاراتي " عبارت " که نشر جديد تاسيسي است همکاري کرديد؟  

- بر اين باورم که شاعر نبايد به سراغ انتشاراتي ها برود و اگر يک انتشاراتي خودش قابليتي در تو ببيند پيدايت مي کند. اين ايده البته ممکن است هميشه کار نکند و کسي شعرش هم خيلي خوب باشد و انتشاراتي ها در پي اش نباشند با اين حال اين ايده در مورد من جواب داده و از کيفيت کار هر دو نشر هم راضي ام. ناشري که خودش مي افتد دنبال پيدا کردن شعر خوب و بابت آن نه تنها از شاعر پول نمي گيرد که دستمزد هم پرداخت مي کند يعني مساله شعر را جدي گرفته و   بهترين تمهيدات را هم براي عرضه آن تدارک مي بيند.

- ️ چرا دو کتاب " موصو فلافل و خاورميانه " و " موصو و مرزها " را با هم نشر داديد؟

- وقتي مسئول نشر عبارت تماس گرفت گفت دوست داريم يک کتاب از تو چاپ کنيم. من هم بلافاصله شعرهايم را جمع کردم و شد دو کتاب، هر دو کتاب را دادم به آن ها و گفتم خودتان از ميان اين دو يکي را انتخاب کنيد   که آنها گفتند هر دو تاي آن خوب است و مي خواهيم هر دو را منتشر کنيم.

- ️ آيا بوشهري بودن تاثيري گذاشته بر جهان ذهني شما؟

- جهان آرماني من ترکيبيست از صميميت روستاها و تمدن شهرها، يعني صميميت با ديگران تا آنجا که منجر به کنکاش و دخالت در زندگي ديگران نشود. به نظرم بوشهر در مسير رسيدن به چنين آرمان شهري قرار دارد، هم اندکي از صميميت روستاها را دارد هم اندکي از تمدن شهرها و البته اشکالات ريز و درشتي هم هست که شايد با گذر زمان حل بشود. به نظرم در بستر همين صميميت روستاها و تمدن شهرها بوده که وقتي فوتبال از انگليس رسيده به برزيل جلوه ديگري به خودش گرفته و شادابتر و رهاتر شده، در نهايت هم من به دنبال رهايي ام و بوشهر و برزيل هم با وجود همه اشکالاتشون رهايي بخشند.

- ️ نشر کتاب سالهاست که وضعيتِ خوبي ندارد و کاري پرريسک محسوب مي شود.   ظاهرا کتاب شعر وضعش وخيم تر هم است. دو کتاب جديد شعر شما در چنين وضعيتي و وضعيتي که بدليل حوادث اجتماعي اخير حال هيچ کس خوب نيست منتشر شده است. به نظرتان کتابهاي شما ميتواند اندکي حال خراب مخاطب فرضي تان را بهتر کند ؟

- نويسنده اي گفته بود که هيچ حال بدي نيست که با خواندن يک کتاب خوب نشود   اما ظاهرا داريم سبک جديدي از حال هاي بد را تجربه مي کنيم که شايد خواندن کتاب هم افاقه نکند براي برطرف کردن آن.... تضمين نمي کنم که حال کسي با خواندن کتاب من خوب شود اما اگر نويسنده اي پيدا شد که هفده سال هر شب فلافل بخورد و معده اش طبق آخرين آندوسکوپي ها سالم سالم باشد لابد راه حل هايي دارد براي زندگي در شرايط سخت... . در مورد وضعيت نشر هم آن چيزي که به نظرم مي رسد اين است که محدوده ارائه و پرزنت در ايران گسترده نيست. همين که شبکه هاي مجازي عمومي شد بازار هنر و کتاب رونقي گرفت يا دست کم بهتر شد. اين درست که مردم کتاب نمي خوانند اما پرزنت موثري هم صورت نمي گيرد و آن چه وجود دارد بوي ملال مي دهد. اخيرا يکي از فلافلي هاي بوشهر دارد کتاب هاي اخيرم را مي فروشد و استقبال خوبي هم شده از فروش آن،   با يک گل البته بهار نمي شود و بهار شدن هم کار شخص تنها نيست و يک مجموعه آدم کاربلد و متمرکز مي خواهد.

*

دريا

مهم ترين روشنفکر شهر ما بود

و مي خواستند

با ريختن فاضلاب

دهانش را ببندند

 

برچسب ها:
مصطفي غضنفري

نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما: