غلامرضا شريفي خواه: بازار سنتي قديمي در بوشهر که قدمت آن از دورة حکومت قاجاريه مي باشد که در آن جا علاوه بر دو راسته اصلي به نام هاي معين التجار و رييس التجار بوده و به بخش هاي کوچک تري هم تقسيم شد و در هر بخش مربوط ب ه صنفي بود که براي آسان خريد مردم شهر و حومه اطراف و ساکنين جزاير ترتيب داده بودند..
از بازار قنادي قديم تا کافه قنادي نگرو در بندر بوشهر
به کوشش غلامرضا شريفي خواه
بازار سنتي قديمي در بوشهر که قدمت آن از دورة حکومت قاجاريه مي باشد که در آن جا علاوه بر دو راسته اصلي به نام هاي معين التجار و رييس التجار بوده و به بخش هاي کوچک تري هم تقسيم شد و در هر بخش مربوط ب ه صنفي بود که براي آسان خريد مردم شهر و حومه اطراف و ساکنين جزاير ترتيب داده بودند و در جنوبي ترين قسمت اين بازار بزرگ اصناف قنادي مسگري لحيم کاري و حلبي سازي و ساعت فروشي قرار داشت و کل بازار در آن زمان موجب پيشرفت اقتصاد اين شهر و ديار قرار گرفت. در شرو ع اين مطلب براي آشنائي خوانندگان نسيم جنوب، يادي از قنادي هاي قديمي شهر بوشهر کنيم. اولين کسي که دکان قنادي و يا شيريني پزي در اين بوشهر بنا نهاد حاج محمد گزي بود که دکانش در مجاورت دکان حاج کريم درويشي که شغل نخودبريزي (آجيلي) داشت و در رو به روي بازار قنادي واقع بود. دکان حاج محمد، داراي پيش خوان و طبقات و درب شيشه اي بود و بيسکويت و شيريني هاي سنتي به مردم عرضه مي کرد و تابلو سر در آن به نام ? شکرچيان فرد مشهور بود. بعد از او دکان حاج فتحعلي راهنورد که دکانش رو به روي فلکه دروازه (ميدان انقلاب) و در ضلع غربي بازار بود. شيريني هاي سنتي در شهر بوشهر که در آن دوره درست مي کردند عبارتند از : شکرپنير، آب نبات نعناعي، قرص پولکي، قرص نقل خراش، حلوا مسقطي، پشمک، زليبي (زولبيا) بانجمه، شاه پسند، بيسکويت، حلوا نارگيلي، قرص زنجفيلي، حلواي خارک، گز، حلواي نونک، حلوا راشي (حلوا شکري)، حلواي سنگک، پيچ پيچي، حاج بادام، خروس قندي.
به ياد دارم در اوايل دهه چهل خورشيدي دکان هاي قنادي در اول شب شلوغ و مردم پشت سر هم براي خريد مي ايستادند مخصوصاً براي شب هاي سرد و طولاني فصل زمستان که دور همي داشتند و به همراه تنقلات و خوردن ي هاي گرم، کام خود را شيرين مي کردند. همانا واجب شد از فردي بنويسم که عمر خود را در کارگاه هاي شيريني پزي صرف تهيه اين مواد غذايي خوشمزه کند تا همشهريان خويش از خوردنش لذّت ببرند بنام استاد محمدرضا محمودپور، که به اوستا زاغي معروف مي باشد. ايشان در سن شانز ده سالگي وارد اين حرفه شد و قريب دو سال در خدمت حاج محمد گزي مشغول به کار بود و سپس هيجده سال هم در کارگاه بزرگ حاج فتحعلي راهنورد که با ديگر همکارانش خدمت رساني مي کردند و او از طرف حاج آقا فتحعلي در طي چند تابستان براي دوره کامل شيريني سازي به شهر شيراز رفت تا در آن جا مشغول به يادگيري و ساختن آن شود و با فراگرفتن اين دوره موجب گرديد کيفيت شيريني جات بهتر به دست مشتري برساند. قنادي حاجي در بوشهر با تابلو " قنادي نوشين " (که برداشته از نام يکي از قنادي هاي معروف شيراز بود و اين قنادي نوشين در بوشهر هم به دلي ل مرغوبيت شيريني هايش مورد پسند مردم قرار مي گرفت) تا امروز هم از شهرت و اعتبار خوبي برخوردار است که به دست فرزندان صالح آن زنده ياد اداره مي گردد. اوستاي شيريني پز محمدرضا حدوداً بيست و سه سال هم به خاطر خوش سليقگي و خلاقيتي که داشت در کارگاه قنادي قديم د ر بازار قنادي آقاي محمد اسلاملو فعاليت داشت و اين بزرگوار از سن جواني علاوه بر کار طاقت فرسايي که انجام مي داد، علاقه مند به ورزش هم بود و عصر روزها در باشگاه نيرومند بوشهر در رشته وزنه برداري تلاش مي کرد و بعد از پنج سال کوشش مداوم در اين رشته ورزشي، مقا م سوم استاني را بدست آورد و برنده مدال برنز شد.
از خيابان دروازه قديم وقتي مي خواستي در بازار قنادي زير طاق عبور کني، دکان داران شريف و با ايمان اوايل دهه چهل خورشيدي از سمت راست: ابتدا دکان کل عوض نياکان که ميوه هاي اعلا مي فروخت، بعد دکان عباس کاسب لوکس فروشي که لباس و کفش و عطر داشت (بوتيک امروز)، قصابي شکرالله تقي نژاد که به شکري قصاب مشهور بود، ديگر دکان مشهدي غلامحسين گراشي شغل قنادي و دستي هم در هنر شيريني پزي داشت (پدر حاج مصطفي گراشي مداح اهل)، و قنادي محد ابريم (محمدابراهيم قناديان) و علي عبيدي ک ه نخست کفش و پوشاک به فروش مي رساند و سپس لوازم خانگي داشت، مشهدي گرگعلي هميشه بهار بقالي، پارچه فروشي اسحاق يهودا در نبش بازارچه مسگري ها، در اين قسمت بازارچه مسگري ها صداهايي مانند کوبيدن چکش بر مس و جلي سازها و لحيم گري که محيط را احاطه کرده بود و هر ره گذري با گفتن خدا قوت به کاسبين هنرمند در آن جا که باعث رفع خستگي آنان مي گرديد. بازاريان در اين جا دکان کوچک عطرفروشي احمد ميرشکار، عطاري آقاي باغکي و عطاري محمدحسين درويش منش و سيد ماشاالله جاويدي فروشنده وسايل ماهيگري (هداک)، بزازي نصرالله معرفي و ملا حسين تبرتيشه که شغلش گنگويي ظروف ها و چيني بند بود، مشهدي حسين قلي نعمتي هم لحيم گري مي کرد و در آخر سرنبش دکان مسگري مشهدي ابول، با ورود به بازار قنادي نشانه اي از عطر و بوي خوش شيريني ها متنوع بود که مشتري را به طرف خريد جذب مي کرد.
دوره گردهاي شريني فر وش هم در بازار کاسب بودند از جمله مشهدي عوض آج که مسقطي و حلواساز بود و در مجمعه (سيني بزرگ) گذاشته و بر سرش قرار مي داد و با يک کرسي (چهارپايه) کوچک در دستش و با خواندن (قوت زانو) به فروش مي رساند، قوسو يا کُوسو (اسم مستعار کيکاوس) هم گز آردي که در جعبه داشت و به مشتري عرضه مي کرد و در فصل تابستان هم به باقله فروشي مشغول بود. در سمت چپ بازار قنادي، اول دکان کرم کشاورز دارنده ساندويچي به نام مرغ طلايي که مورد استقبال مردم قرار گرفت، حسن جمهيري بقال و بعد رمضان خرمزي که به شغل لبنياتي مشغول بود، کل رضا پور درويش بقال بود، دکان قنادي محمد اسلاملو، قنادي کل ابرايم کهزاد (آقاي ابراهيم کهزاد که بعد از فوت ايشان دکان متعلق گرديد به ماندني قرصي و يا پشمکي.آقاي ماندني کهزاد که هم از اقوام و شاگرد آن مرحوم بود)، دکان کله پزي محمدحسن (آقاي محمدحسن شريعت زاده)، محمد م هاجر حلبي سازي داشت، کل حسن نوذري عمده فروش در اجناس بقالي (بُنکدار)، سيدحسن موسوي خياط معروف، نانواي خداخواست بيشکي و ... (اسامي کاسبان آن دوره بنابر آن چه که معروف بوده اند نوشته شده است).
دکان قنادي حاج محمد گزي رو به روي بازار قنادي در سال 1345 شمسي ت عطيل و پس از هفت سال در سنة 1352 کافه قنادي «نگرو» با وسعتي بزرگ و دو طبقه مدرن بعد از کوچه مسجد پيرزن (فاطمه زهرا) افتتاح گشت و پسر بزرگش آقاي حميد گزي در آن جا مشغول به کار شد و نامبرده پس از اندک مدتي فعاليت در آن جا، مديريت اين کافه قنادي مشهور را به ب رادرش احمد گزي واگذار کرد. وي راغب در کارش و با تلاش زياد سبب شد يک درخشندگي و تحولي در صنف قنادي در شهر بوشهر پديد آورد. اين اولين کافه قنادي بود که يخچال ويتريني و با شيريني هاي جديد خشک و تر و خامه اي (رولت و نون خامه اي) و کيک هاي تولد با طرح هاي متنوع داشت که متقاضي زيادي داشتند و تهيه آن ها به وسيله اوستاد و کارگراني بود که از شهرهاي ديگر مي آمدند، در دو طبقه آن به صورت کافه قنادي پذيرايي مي شد و طبقه فوقاني خانوادگي بود که مردم به صرف شيريني و پالوده و بستني مراجعه مي کردند. «نگرو» پر آوازه که برگر فته از نام يک قنادي معروف در آبادان بود تا سال 1382 خورشيدي داير بود و ديگر فعاليتي ندارد.
(با تشکر از محمدرضا محمود پور، پيشکسوت صنف قنادان بوشهر)
آخرین اخبار
- بدون انگلزدايي اقتصاد، جراحي اقتصادي پزشکيان امکانپذير نيست
- سرکار گذاشته شدن سالمندان توسط شهردار بوشهر
- پروژه راهآهن بوشهر- شيراز؛ وعدهها در دوراهي عمل و انتظار
- آقاي رئيس جمهور، به وعده خود براي رفع فيلترينگ عمل کنيد
- مهدي طارمي، پنجرة معرفي استان بوشهر در اروپا
- وفاقشکني نفتيها عليه مديريت استان بوشهر
- از افول ستاره «رصدخانه مهر» جلوگيري کنيم!
- چالش انتصاب استاندار بومي؛ براي توسعه استان بوشهر!
- به ياد سی سال دوران خوش معلمي
- پرواز با اژهاي، پرواز بدون اژهاي
- کمبود امکانات درماني استان بوشهر، مردم را آواره غربت کرده
- در آستانه دولت جديد، هزار آرزوي بر زمين مانده داريم
- طارمي ميخواهد دِين خود را به فوتبال بوشهر ادا کند
- دموکراسي در تصدي مسئوليت
- جوانان نگرانند که صدايشان شنيده نشود و مطالباتشان ناديده گرفته شود
پربیننده ترین