طراحی سایت
تاريخ انتشار: 20 شهريور 1402 - 11:12

غلامرضا شريفي?خواه: در زمان ? هاي بسيار قديم و قبل از احداث آب انبار قوام، ساک نان مردم بندر بوشهر براي تهيه آب آشاميدني از چاه ? هاي منطقه اُندر بندر، باغ ملا، ريشهر، هليله، بندرگاه و... همچنين از قنات، به وسيله کساني که کارشان سقايي بود و با داشتن الاغ    و با حمل    دو الي سه مشک بزرگ پر از آب از راه ? هاي خاکي و يا گلي و شُلي از چاههاي م ناطق مذکور با فاصله ? هاي چندين کيلومتر آب را به داخل شهر مي ? بردند





آب انبار قوام و آبرساني به بندر بوشهر در قديم

غلامرضا شريفي ? خواه

در زمان ? هاي بسيار قديم و قبل از احداث آب انبار قوام، ساک نان مردم بندر بوشهر براي تهيه آب آشاميدني از چاه ? هاي منطقه اُندر بندر، باغ ملا، ريشهر، هليله، بندرگاه و... همچنين از قنات، به وسيله کساني که کارشان سقايي بود و با داشتن الاغ   و با حمل   دو الي سه مشک بزرگ پر از آب از راه ? هاي خاکي و يا گلي و شُلي از چاههاي م ناطق مذکور با فاصله ? هاي چندين کيلومتر آب را به داخل شهر مي ? بردند و قيمت آن را از روي واحد بار الاغ پول مي ? گرفتند. البته در سالي که بارندگي کم بود پول بيشتري دريافت مي ? کردند تا اين که در سال هاي 1234 تا 1236 خورشيدي، شخص خيّري به نام قوام الملک که اهل شيراز بود در بوشهر مشاهده مي ? کند که مردم از کمبود آب شرب رنج مي ? برند، و آب انباري که قبلاً وجود داشته را بازسازي و مرمت مي ? کند. اين آب انبار در جهت غربي شهر در کنار دريا بود (بعدها در شمال آن مجسمه شاه و بيمارستان پنجاه تخت خوابي دولتي قرار گرفت) و گنجايش آن تق ريبا 400 مترمکعب بود و در اطراف آن زمين ? هاي مسطح و مجراهاي آبي درست کرد که در هنگام بارندگي، آب وارد اين آب انبار شود و آب باران شيريني به دست مردم برسد.

همچنين کشتي ? هايي که به بوشهر مي ? آمدند، مثلاً انگليسي ? ها در منطقه «دستک» (دسک)، آب شيرين کني داشتند و ا ز آن استفاده مي ? کردند و به وسيله پمپاژ آب را به کنسولگري خود در ريشهرمنتقل مي ? کردند. در عمارت دريابيگي و منازل گمرک در بهمني نيز آب شيرين کني وجود داشت. پس از چند سال خشکسالي که پيش آمد دولت وقت تصميم   گرفت که در سال هاي 1314 تا 1316 شمسي در عالي چنگي تعدا دي چاه آب حفر کند و آب را با يک خط لوله به طرف برج مقام که در آن جا مخزني وجود داشت،پمپاژ و سپس وارد مخزن ? هاي شهر کند. البته اين آب هم کفاف مردم را نمي ? داد و هم به مرور زمان به علت اين که لوله ? ها از جنس سفال بودند درتماس با زمين فرسوده ? شدند و به همين دليل مزه آب به شوري و تلخي گراييد و مردم خواستار آب شيرين بودند و در اين برهه از زمان مردم براي تأمين آب آَشاميدني سختي ? هايي کشيدند. خصوصاً وقتي که آب انبار خانه ? ها در فصل تابستان تهي از آب مي ? شدند، تعدادي از سقاهاي زحمتکش و باايمان که از اهالي محله ليل درويي که يکي از محلات اطراف شهر بود به نام ? هاي مشتي عيوض، کل مندني و ... با وسيله خر گاري و با تعدادي حدود 30 مشک بزرگ آّب را از چاه ? هاي اُندُر بُندُر پر کرده و براي عميل خود در شهر مي ? بردند. جاهايي مانند خانه ? ها، نانوايي ? ها، قهوه خانه ? ها، لنج ? ها و... که در کوچه ? هاي تنگ و پر پيچ و خم قرار داشتند، آب را ناچاراً تنها با يک الاغ مي ? بردند بطوري ? که يک چوبک (چوب) بر روي حيوان بسته و حدودا 4 مشک پر از آب که به وسيله بند آن ? ها که «جَر» نام داشت به چوبک آويزان و حمل مي ? کردند و در آخر با مشک بر دوش از راه پله مارپيچ خانه ? ه اي چند طبقه ? اي قديمي به طبقات بالا برده و موجب شادي ساکنان خانه ? ها مي ? شدند. روحشان شاد و يادشان گرامي باد.

در جايگاهي در شهر به نام «آبياري» که در نزديکي پمپ بنزين کنوني شهر واقع بود، داراي شير آبي بود که مردم اطراف از آن استفاده مي ? کردند. مردم محلات ظلم آباد (صلح آباد) هم از آب چاه هاي منطقه «پودر» و «اندر بندر» استفاده مي ? کردند. اداراتي مانند گمرک، شرکت نفت، شهرداري، بهداري و ... از طرق ? هاي مختلف به خانه کارکنان خودشان آبرساني مي ? کردند. سقاهايي هم در شهر و محله بودند به وسيله «کِنتل يا قنتل» آب رساني مي ? کردند که مشتمل بود از چوبي بر دوش و در دو سر آن «ملاسي» حلبي پر از آب که به وسيله بند آويزان مي ? کردند و با داشتن تعادل بر بدن آب مي ? بردند که يکي از معروف ? ترين اين سقاها «جواد پتان» نام داشت. بعضي بي ? بي ? ها   و ننه ? ها (مادران عزيز) در محله جبري براي شستشوي رخ ت و لباس و ظروف در کنار دريا در مسيري از خور دي سيفو تا قصابخانه (کشتارگاه) مي ? رفتند و پس از تمام شدن و آوردن به خانه مقداري آب شيرين هم رويشان مي ? ريختند.

همچنين در بين محلات سنگي و بنمانع يکي از خيرين بوشهر به نام حاج محمد حسين قيصي ? زاده، آب انبار بزرگي را براي استفاده عموم در کنار قبرستان امام جعفر صادق (که زمين قبرستان نيز توسط خودش وقف شده بود) ساخته بود که سال ? هاي سال مورد استفاده اهالي محلات سنگي، بنمانع، عسلي و تل ? کوتي (فرودگاه) قرار مي ? گرفت تا اينکه اين آب انبار در هنگام ساخت خيابان بنمانع (عاشوري) تخريب گرديد.


خاطرات آوردن آب از آب انبار قوام

در آن   دوره کم آبي، هر خانواده ? اي بايد صبح زود براي تهيه آب آشاميدني از جاهاي نزديکتر به خانه، آب بياوردند. البته بيشتر خانه ? ها در هر محله ? اي داراي آب انبار بودند ولي در تابستان با کمبود آب رو به رو مي ? شدند. د ر خانواده ما هم، من با برادرانم غلامحسين و علي به نوبت بايد از آب انبار قوام آب مي ? آورديم. وسيله ما يک گاري چوبي بود که ظرفيت دو ملاسي را داشت و دسته ? اي به عنوان فرمون گاري، چرخ ? هاي آن سه چرخه ? هاي بچه ? ها که ديگر کارايي مفيدي نداشت، بود. ما هر صبح آفتاب درن يامده براي رفتن، قرص ناني را برداشته و در راه کپ مي زديم و يا از دکان کماچي محمد گرمسيري سر دروازه تکه ? اي کماچ مي ? خريديم و از راه خيابان گمرک (ليان شرقي) به طرف فلکه دروازه و پس از عبور از خيابان شاپور (ليان غربي) مستقيم راه طي مي ? کرديم تا به   آب انبار قوا م   مي ? رسيديم. اطراف آب انبار غلغله ? اي از زنان و مردان و بچه ? ها با حلبي، چليک، سطل در صف طولاني، بود که مي ? ايستادند تا به نوبت آب بگيرند. بعضي روزها رفيقم (اسمعيلو فيکه - سوت زن) به کمکم مي ? آمد. او در راه انگشتان دستش را به دهانش نزديک مي ? کرد و فيکه ? هايي (ا ز نوع شيپوري، داوري ورزش، پليسي، عروسي) مي ? زد که در راه آب آوردند سرگرم مي ? شديم.

راههاي عبور، خيابان ? ها آسفالت نبود و از جنس گچور و آهک و سنگ کوبيده که با پاشيدن آب روي آنها و زدن غلتک دستي درست شده بودند. گرچه محکم بودند ولي صاف و هموار نبودند، به همين جه ت مقداري از آب ? هايمان در اين راه به هدر مي ? رفت. مادرم (ننه غلامحسين) مي گفت اين آب فقط براي خوردن و تهيه چاي و غذا است، ديگر شستشوها و حمام به وسيله   آب چاه در منزل انجام مي ? داديم. بعدازظهرها من و اسماعيل دوستم در محلات شهر به طور دوره ? گردي شيريني ? هاي شانس ي و آدامس خروس نشان و بادکنکي و آب نباتهاي گوگي (فرفره ? اي) و سوتي مي ? فروختيم و رفيق مهربونم با زدن فيکه ? هايش بچه ? ها را براي خريد به طرف ما جذب مي ? کرد.

در اوايل دهه چهل شمسي خيابان ? هاي اصلي شهر را آسفالت کردند و من سريعاً از دکان «عبدالله کردواني» فروشنده پيچ و مهره و بلبرينگ که در کنار گاراژ اتوميهن واقع بود، 4 عدد بلبرينگ بزرگ جهت نصب چرخ براي گاري خريدم و به کمک برادرانم کار گذاشتيم و بدين وسيله در مسير راه، راحت ? تر شديم.


مرحله ديگر آب رساني به شهر بوشهر

پس از خشکسالي که طي سال ? هاي 1316 تا 1321 خورشيدي در کشورمان و هم چنين در شهر بوشهر و بخش ? هاي اطراف پيش آمد، دولت تصميم گرفت که در برازجان چاه ? هاي آبي حفر کند و خطوط لوله آب به طرف بوشهر کشيده شود و مقداري هم از آب هم مردم برازجان استفاده کنند و اين مقارن سال ? هاي 1342 يا 1343 بوده و هنوز هم آن چاه ? ها در ب رازجان موجود مي ? باشد. قبلاً امور کارهاي مربوط به آبرساني در شهرداري (عمارت اميريه) انجام مي ? گرفت تا اين که اداره آب بوشهر و برازجان مستقل گرديد و اين اداره در ابتداي خيابان بي ? سيم (رو به روي درمانگاه کنوني قايم) شروع به کار کرد، از اين زمان تحولي جديد در ر سيدن آب شيرين به مردم شهر پديد آمد. در خيابان ? هاي پر رفت و آمد و شلوغ شهر شير فشاري آب کلاهک ? دار که يک متري از زمين ارتفاع داشت نصب، و در بعضي از نقاط شهر همانند ابتداي خيابان نادر و در محله عالي آباد در نزديکي محله جبري و در سنگي کنار مدرسه بيست و دوم بهم ن فعلي و ... مخزن ? هاي آب سيماني احداث و ساکنين شهر به نزديکترين جايگاه آب رفته و آب مورد احتياج خود را تامين مي ? کردند. يک منبع هوايي بزرگ آب هم در نزديکي مسجد شيخ سعدون در محله کوتي نصب شد تا اهالي محلات بتوانند از آب آن استفاده کنند. پس از اين اقدامات آبر ساني، دولت وقت در اواخر دهه چهل خورشيدي با مطالعات و پي ? جويي و مداومت در اين کار، تصميم گرفت از سمت شهر کازرون يک خط لوله از آب شيرين و سالم به دست مردم شهرهاي بوشهر و برازجان برساند که منابع مالي آن از سه سوي (شهرداري، نيروي دريايي، جمعيت هلال احمر)، تامي ن و پس از ساليان دراز و براي اولين بار تاسيساتي در منطقه بوشيگان کازرون به همين منظور ايجاد گرديد.

لازم به ذکر است که در دهة سي و چهل خورشيدي، عمران و آباداني که در شهر بوشهر توسط فرماندار آقاي مهندس عليمراد زند که فردي پرتلاش و مردمي و محبوب در بين مردم ب ود، صورت گرفت که الحق والانصاف در دوره خدمتش کارهاي بزرگي انجام داد که از جمله زحمات وي، ?     آسفالت خيابان ? هاي اصلي، ? آبرساني و برق رساني به محلات بوشهر و سعي در درست کردن استاديوم ورزشي (شهيد بهشتي فعلي) و حتي تعدادي از افراد مستضعف و ندار هم در محله جبري (م حله سياهگل ? ها) را صاحب خانه کرد و هم چنين کمک ? هاي مالي به تعدادي از مردم مي ? نمود، و در بوشهر حکمش قابل اجرا بود و دستور اتيکت قيمت ? ها بر روي اجناس در بازار هم از دستورات ايشان است.

(نسیم جنوب – سال بیست و ششم، شماره 1054)

مرتبط:
» آن معلم آمد [حدود 1 سال قبل]

نظرات کاربران
کشاورز 11 ماه قبل گفت:
سلام ودورود . مطالب بسیار مفید بودند. آیا منبع کتابی و مقاله ای دارد
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما: