طراحی سایت
تاريخ انتشار: 10 مهر 1402 - 11:08
مصاحبه نسيم جنوب با حسن غلامي هنرمند طناز بوشهري، به مناسبت سالروز تولد:

  مردم استان عزيزم بوشهر بي ? نظيرند. مردم سخت مي ? خندند ولي بايد بدوني چطور بايد آن ? ها را بخنداني. نگاه مردم به شونشيني شبکه استان خيلي خوبه، بي نظيرند و من همشان را دوست دارم بلاخص پيرمردها و پيرزنهايي که هر شب ميگن کي حسن و کوکاش شاهين ميان. مردم عجيب دوستم دارند و من بيشتر... دستانشون را مي ? بوسم... و امروز نياز جامعه به خنده خيلي زياده چون مردم خيلي تو فکرند و خيلي ها گرفتارند و جامعه نياز به شادي و خنده داره... من طنز را از درون اجتماع پيرامون خودم پيدا مي ? کنم...

 




مصاحبه نسيم جنوب با حسن غلامي   هنرمند طناز بوشهري، به مناسبت سالروز تولد:

خنداندن و خوشحال کردن مردم در اين شرايط اقتصادي، سخت شده  

مصاحبه از مهدي فقيه

- حسن غلامي متولد چه سالي و در کجا است؟

- حسن غلامي نام هنري حنل متولد يکم مهرماه 1355شايد هم 54 شهر بنک کنگان. ليسانس سينما. فارغ التحصيل بازيگري پارسا فيلم تهران.پايان نامه دوره فشرده تئاتر فرهنگ و ارشاد تهران. درحال حاضر کارشناسي   پژوهش هنر. دوست دارم تا مقطع دکترا بخونم.

- از پدر و مادرت براي خوانندگان نسيم جنوب بگوييد.

- مرحوم پدرم زائرمحمد اصليت بچه بردخون    هست که تا سن 18سالگي در محضر شاعر بزرگ دشتي مفتون بوده و در سال 1342 ميره آبادان و سپس کويت و بعدش برمي ? گرده بنک براي کار کشاورزي و بنايي چون استاد و بناي ساختمان بوده و مادرم دي عباس اصليت اهل شهرريز جم که مادرش فوت مي ? کنه و پدرش مجبورمي ? شه مادرم را پيش عمه اش شهربانو در شهر بنک بياره و مادرم هميشه مديون اهل تسنن بنک هست که پيش آن ? ها بزرگ ميشه و دي باروني و عمه اش برايش مادري مي ? کنند و مادرم در سن 17سالگي با پدرم   آشنا ميشه ولي همديگه نديده بودن و پدرم دوست داشته مادرم ببينه ولي مادرم فرار مي ? کرده و بوام گفته بوده بالاخره ميبينمت که بعد ديدش و ازدواج کردند و حاصلش چهار خواهر و چهاربرادر... پدر و مادرم دوستان خوبي بودند. روح پدرم شاد.

- دوران تحصيل را در کجا بودي و وضعيت درس خواندن و نمراتت چگونه بود؟

- دوران ابتدايي که عجيب و غريب بود. کلاس اول دبستان معلم شهيد دکتر شريعتي بنک بعد از پانزده روز رفتم ثبت نام کردم که آقاي کامران به مادرم گفته بود دي عباس کلاس اول پر شده جا نداريم دير آمديد و مادرم گفته بود اشکال نداره کلاس اول پره بزارينش کلاس دوم.

تا کلاس سوم ابتدايي در دبستان قديمي دکتر شريعتي درس خوندم، بعدش اومديم دبستان شهيد عباس قاسمي پور... درس ? هام خوب بود. از همون موقع ابتدايي هم نمايش بازي کردم. راهنمايي مدرسه شهيد بهشتي بنک درس خوندم، البته چهارسال چون کلاس اول راهنمايي مردود شدم، بابام گفت مردود شدي؟ گفتم نه پارسال اول ب بودم الان اول ج هستم. بوام گفت باريکلا خودم مي ? دونم يه چيزي ميشي. دبيرستان را سال 69 طي امتحان ورودي به مدرسه باقرالعلوم شهر جم رفتم که ثلث سوم اومدم دبيرستان آيت الله طالقاني کنگان و در اين مدرسه اوج نمايش ? هام بود، سال سوم و چهارم اومدم دبيرستان دکترحسابي بنک و تا ديپلم... که ابوريحان بيروني هم اين ? قدر مدرسه عوض نکرده بود... نمراتم نه خوب بود نه بد.

- يه خاطره از مدرسه بگو.

- کلاس دوم دبيرستان ثلث سوم دوستم محمد مباهات بهم گفت حسن ترا بخدا سر جلسه امتحان، انگليسي بهم بگو برات کفش (جوتي) مي ? خرم گفتم بخدا مو بلد نيستم ثلث اول 2 گرفتم ثلث دوم با کمک مردم و معلم   7گرفتم، بدبخت خودت نکن. گفت نه شنيدم خيلي بلدي، گفتم باشه جلو من نشسته بود همه سوالات زبان انگليسي الکي و غلط بهش گفتم. بنده خدا هم مي ? زد و مي ? رفت جلو و منم براي خودم دقت مي ? کردم تا اين ? که محمد مباهات آمد دنبالم و يه کفش دانلوپ برام خريده بود گفتم چنن گفت زبان گرفتم 14 گفتم بريم نمره منم بگيريم، رسيديم دبيرستان طالقاني   کنگان ديدم زبان گرفته بودم 4 ، نمره نبود که چول بوديم چول... شکر خدا نمرات در حد معمولي بود...

- اولين باري که متوجه شدي استعداد طنزپردازي را داري کجا بود؟

- اولين بارتوسط برادرم عباس که خودش نمايشنامه مي ? نوشت با طنز آشناشدم... زندگي سگي چارلي چاپلين را ازتلويزيون سياه و سفيدمون ديدم، عيد نوروز بود سال1361 و عباس برايم سبيلي از موي بز درست کرده بود و با چسب لوله رو لُنجم (لبم) مي ? چسپند که چسپ لول اگر به لوله ي پنج اينج مي ? زدند جدا نمي ? شد و من لباس ? هاي پدرم و کفش پدر بزرگم مي ? پوشيدم راه مي ? رفتم، کوچه پر از مردم هر شب منتظر نمايش ? هاي من بودند. اصلا نمايش ? ها هيچ پيام و مقصودي نداشت ولي خنده ? دار بود... و اونجا فهميدم طنز را مي ? توانم ادامه بدهم. من ازسال 61 و62 در کنار برادرم عباس بازي مي ? کردم و آموختم.

- چه کساني بيشترين تاثير را در بازيگيري تو داشتند؟

- حاج محمد قاسمي مدير مدرسه راهنمايي، آقاي حاج محمود رضايي ? نيا، آقاي مرحوم مراد علي فخري (اهل برازجان) معلم پرورشي آقاي مرتضي رازقي دبير ورزشم و مرحوم علي غلامي و آقاي غلامحسين باروني و برادرم عباس تاثير زيادي در بازيگري من داشتند.

- در زمينه طنز تاکنون چه فعاليت ? هايي داشته ? ايد؟

- در زمينه طنز که کارهاي زيادي انجام دادم... از دوران راهنمايي در خيلي از تئاترهاي مدارس و استان و جهاد سازندگي کنگان و استان کار کردم و بيشترش طنز بود. کانون هاي هنري کنگان و دير هر هفته اجرا داشتم. جا دارد بگويم اوج بازي هاي طنزم در کنگان بود و سپس دير که با بچه ? هاي کنگان و بنک و دير بيش از آن چيزي که فکرش کنيد طنز کارکردم... طنز با من آميخته شده و هميشه کنارمه و به هم خدمت کرديم... دو عنوان برتري طنز کشوري دارم... در برنامه ستارگان صحنه ايران عنوان دارم... در خنده بازار شبکه نسيم دست به نقد بازي طنز زياد دارم... شبکه استاني بوشهر و نمايش هاي زياد طنز و شبکه هاي گوناگون، بعد از بوشهر بيشتر شبکه خوزستان و آبادان... خلاصه خيلي طنز را دوست دارم.

- نگاه و توجه مردم استان بوشهر به طنزپردازي ? هاي حسن غلامي چگونه است؟

-   مردم استان عزيزم بوشهر بي ? نظيرند. مردم سخت مي ? خندند ولي بايد بدوني چطور بايد آن ? ها را بخنداني. نگاه مردم به شونشيني شبکه استان خيلي خوبه، بي نظيرند و من همشان را دوست دارم بلاخص پيرمردها و پيرزنهايي که هر شب ميگن کي حسن و کوکاش شاهين ميان. مردم عجيب دوستم دارند و من بيشتر... دستانشون را مي ? بوسم... و امروز نياز جامعه به خنده خيلي زياده چون مردم خيلي تو فکرند و خيلي ها گرفتارند و جامعه نياز به شادي و خنده داره... من طنز را از درون اجتماع پيرامون خودم پيدا مي ? کنم.

- سوژه ? هاي طنز خود را چگونه انتخاب مي ? کنيد؟

- سوژه ? هايم بر اساس اجتماع پيرامونم شکل مي ? گيرند. سال ? ها پيش که گاز به کنگان و بنک و اطراف نمي ? دادند، من کپسول گازي رو دوشم بود و جلو هزاران نفر اجرا مي ? کردم و ترانه مي ? خوندم «گازبزرگي زيرپامون ولن، کپسول گتي ري کول ديمونن». يا مثلا وقتي مطلبي مي ? خوانم آن را به طنز برمي ? گردانم.

- يک خاطره بامزه و طنز درباره خودتان را براي خوانندگان نسيم جنوب بگوييد.

- خوانندگان نسيم جنوب عشقند... چه بگم هر لحظه ي زندگيم با مردم خاطره هست... و منم خاطره بامزه زياد دارم... يه بار يه خانمي تو بازار بهم گفت عامو حسن تو تلويزيون قشنگتري، چند ماه بعدش تو بازار صفا يه پيرمرد مهربوني گفت عامو حسن خودتي، چقدر اينجا قشنگتر از تو تلويزيوني. رفتم بنک پيش مادرم گفتم دي اينجا قشنگترم يا تو تلويزيون؟ گفت کسي دورمون نيست؟ گفتم نه، گفت هر دوتا جاش هيچي نيسي خيلي فرق نداري دي هاهاهاها...

- در زمينه طنز کار کدام يک از هنرمندان ايراني و خارج از ايران را مي ? پسندي؟

- در ايران اکبرعبدي و مهران مديري و خارج چارلي چاپلين و جري لوئيس، البته در کل من از بازي استادم محمدعلي کشاورز که خيلي هم کنارش بودم لذت مي ? بردم، روحش شاد.

- از اين که با فعاليت ? هاي هنري و طنازي خود باعث خنده و خوشحالي مردم در اين شرايط مي ? شويد، چه احساسي داري؟

- احساسم اينجا وصف ناشدني است، خوشترين لحظات عمرم ديدن خنده ? هاي مردم است. وقتي مردم بخندند اون لحظه برايم عيد است... شرايطي سخت اقتصادي که امروزه مردم دارند، خنداندن آن ? ها را سخت کرده ولي حس مي ? کنم بايد جامعه را شاداب کرد... غم و غصه زياد شده که اميدوارم مردم با تبسم ? هاي خودشون زندگي را شيرين ? تر کنند.  

- موقع ناراحتي و غمگيني خودت چه ? کاري براي خوب کردن حالت انجام مي ? دهي؟

- سوال سختيه اگه بگم باورنمي ? کنيد، سعي مي ? کنم براي خودم جوک بگم و بعدش لبخندي بزنم شايد مردم مرا بيشتر با خنده بشناسند ولي درونم بعضي وقت ? ها بخاطر بعضي کارها و شرايط شاد نباشه اما ديگه سعي کرده ? ام توقعاتم را پايين بيارم... سعي مي ? کنم آشپزي کنم... يا کتاب بخونم يا فيلم ببينم.

- مردم از چه نوع طنزهايي بيشتر استقبال مي ? کنند؟

- طنز يعني موقعيت، حال مردم مهمه، طنزهاي موقعيت خيلي مهمه، مردم از طنزهايي که خودت باشي لذت مي ? برند نه ادا باشه و نه اين ? که بخواهي به زور بخنداني و من هميشه ميگم خنده تنها دارويي است که نياز به نسخه ندارد.

- علاوه بر شما چه هنرمنداني در زمينه طنز در بوشهر فعال هستند؟

- يه زماني مهدي دهقان عالي بود که ادامه نداد. دوستان و هنرمندان زيادي هستندکه طنز کارمي ? کنند. مثلا درشهر جم سيد عليرضا موسوي عالي کارمي ? کرد که اونم مدتهاست کار نمي ? کنه... در اهرم سعيد گلچمن و در دشتستان محمد رحيمي و در گناوه جهانگير اژدري و در بوشهر امين چاهشوري خوبند. البته خانم ? مارال ايزدبخش هم در طنز بازيگرتوانايي است که سالها با امين چاهشوري و محمد رحيمي کنارخودم بازي کردند.

- اجرا در کنار شاهين بهرام ? نژاد نقش مهمي در معرفي شما در صدا و سيماي بوشهر داشته، نظرت در اين باره چيست؟

- بي شک اجرا در کنار کوکام شاهين بهرام ? نژاد لطف خاصي دارد، ايشان تمام لحظات و حالات مرا مي ? داند   و من را در موقعيت خوب طنز قرار مي ? دهد. امروزه درايران مثل شاهين کم داريم واقعا معرفي من به جامعه با شونشيني و شاهين بهرام ? نژاد هموارشد.

- تيم شاهين بهرام ? نژاد با يک اجراي جدي در کنار حسن غلامي با يک اجراي طنز، چگونه شکل گرفت؟

- سوال قشنگي است، من و شاهين همديگر را مي ? شناسيم و هر دو در زمينه هنر نمايش و بازيگري تحصيل کرده ? ايم و سال ? هاست در کنارهم اجرا داريم، هم تلويزيون هم روي صحنه با مردم. کسي مي ? گفت شما زوج خوبي هستيد مثل جواد زرينچه و مجيد نامجومطلق و يا فرشاد پيوس و محسن عاشوري... شاهين جدي و من طنز حالا بايد با دقت پاسکاري شود که شاهين به خوبي من را در موقعيت گل قرار مي ? دهد.

- بهترين برنامه ? اي که در صدا و سيما داشتيد؟

- بهترين برنامه که شونشيني هست که من با آيتم ? هاي مختلف اجرا کرده ? ام. کپ کپ، خط مرزي، گلگشت، ريتميک طنز، تکدو، کيچه پس کيچه، زنبيل، تاکسي شونشيني، گزارش ? هاي طنز و مردمي و خلاصه ده ? ها برنامه ديگر.

- در معرفي و موفقيت شما چه کساني بيشترين نقش را داشتند؟

- من از محضر بزرگان هنر ايران بهره برده ? ام. اساتيدي همچون جولايي، مرحوم آبروان، داود فتحعلي بيگي، رضاکيانيان،   مرحوم جمشيد مشايخي، مرحوم محمدعلي کشاورز و خيلي ? ها و اين ? ها براي من زحمت زياد کشيدند. برادرم عباس، حاج محمد قاسمي، آقاي حسن مختارزاده ومرحوم پدرم و مادر عزيزم و بي ? شک صدا و سيماي مرکز بوشهر و برنامه شونشيني و همه مردم شريف استان بوشهر. حسن غلامي فرزند زنده ياد زايرمحمد خاک پاي همه مردم است.

(هفته نامه نسیم جنوب – سال بیست و ششم- شماره 1056)

 

برچسب ها:
حسن غلامی

نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما: