طراحی سایت
تاريخ انتشار: 02 اسفند 1402 - 12:28
اگر نمي تواني پرواز کني، به موسيقي گوش بسپار...

محمدلطفي:    اينجا در پس كوچه ? هاي زخمي تاريخ موسيقي است که زخم ? هايمان را مي ? شويد تا در روزها و قرارهاي معين ساده و بي ? تکلف، در اين تبعيدگاه جبر زيستن ادامه را تاب بياوريم. فستيوال موسيقي  در بوشهر از مدار روح ? نوازي به رويدادي مستقل و به همت تعدادي هنرمند و هنر دوست، در بندر ما که سابقه ? اي به درازناي تاريخ در اين بخش دارد، برگزار و حالا ديگر رفته رفته از مرزها پا فراتر نهاده است...

اگر نمي تواني پرواز کني، به موسيقي گوش بسپار...

  فستيوال موسيقي کوچه؛  سوغات عيدانه ? اين بندر تب ? دار بي ? قرار

محمدلطفي- نويسنده و کارگردان

در ميلاد هنر اين خفته شور انگيز، در بزنگاه عصيان درد و رنج و آتش ? فشان خموش و غصه ? هاي رسيده، موسيقي گسستن قيد و بند انسان تا به آغوش کشي همزاد نخست خويشتن است، اتصال اسکان گاه زيستن با جهان هاي موازي، موسيقي پيوند زلال روح و ماوراء، تزکيه ? اي فراتر از کلام، آن ? سوي کاتارسيس، موسيقي زبان و انرژي ساعي بر مدار فرکانس با ارواح نياکان و خلوتکده هستي و نيستي در رود رونده زندگي، ويرانگر فعل زمان و مکان،آميزه ? اي از گذشته و حال وآينده است. موسيق ي ظهور نشاط شادي انسان در چنبره جبر زيستن است. اينجا در جغرافياي خشن و بيرحم ما، موسيقي ما   فرياد از جگرگاه بر خواسته ? اي ايست براي بقا، مبارزه اي نابرابر با لهمير، با بمبک و موج تا روزي و معاش خود را در يزله و ني ? مه از بيخ گلوي وحشي ? ترين موج ? ها فرا چنگ آور يم، موسيقي بوشهر آواز مادري است پاي گهواره کودکش تا زود بزرگ شود، مانند پدرش به دريا برود و سفره رونقي بگيرد، موسيقي در ديار ما شور و شرري است به جانمان، تا بفکر فرو رويم، اين ضربه ? هاي کوبش دم ? مام از شانه ? هاي کدام توفان ? ها، اين سوزناله ني از کدام نيستان سو خته، اين سور و يزله و... از کدام سوي آفريقا به ما رسيده است! موسيقي ديار ما زمزمه ? هاي معماري جادويي درونگرايي است که تمام پنجره ? هاي اين بندر را دهان شده است تا ملودي ? هاي در پس كوچه ? هاي جهان محصور رها و قد بکشند در خويشتن خود، که همه   پاره ? هايي از يك پيكران د.

  فستيوال موسيقي كوچه در بوشهر زمزمه ? هايِ زير لب، ترانه ? هاي پشت پنجره ? ها و آوازهاي غريبي است که همواره جاشو و ناخدا را بفکر انداخته است که ماه چيست؟ دريا چرا مدام پر و خالي مي ? شود؟ موسيقي ما معنويت مطهري است که همه خود پرسش ? هايي است برخاسته از دل و اگر پ اسخي نيافتيم فايز بخوانيم، خيام راه بيندازيم، يزله بگيريم براي رم دادند بمبک ها.

  اينجا در پس كوچه ? هاي زخمي تاريخ موسيقي است که زخم ? هايمان را مي ? شويد تا در روزها و قرارهاي معين ساده و بي ? تکلف، در اين تبعيدگاه جبر زيستن ادامه را تاب بياوريم. فستيوال موسيقي در بوشهر از مدار روح ? نوازي به رويدادي مستقل و به همت تعدادي هنرمند و هنر دوست، در بندر ما که سابقه ? اي به درازناي تاريخ در اين بخش دارد، برگزار و حالا ديگر رفته رفته از مرزها پا فراتر نهاده است، از تحليل زيبايي ? شناسيِ موسيقيِ و دستگاهيِ موسيقيايي ايران و پژ وهشِ هنر، از منظر فلسفه و زيباشناسيِ که به ساختاري اصولي و به تبيين چارچوب زيبايي در موسيقيِ دستگاهيِ ايران که بگذريم، و تنها   به هدف آن که ايجاد روحيه   نشاط و شور و شعور و شيدايي و آشنايي با ديگر گروه ? هاي موسيقي نواحي ايران است، به خودي خود سوغاتي است، عي دانه ? اي بي ? بديل که روح را تا جنون خلسه ? وار و مرز رسيدن به هبوط و تصور و تصوير معنا و مانايي از فراز ناي مدار و رهايي از پنهان درون ? گرايي به مينويي برون ? گرايي مي ? رساند، خيزابي ازلي پرواز خيال از حصار تن، جاري و شورانگيز در رگان خم اندر خم کوچه ? هاي بوشهر، و شايد به جرات بتوان گفت تنها رويدادي که در قالب فستيوال و پژوهشي زيباشناسانه و پاسخ به چيستيِ ? ها   و اساسِ موسيقي محلي نواحي ايران، تفکيک چهارچوب زيبايي شناختي رديف دستگاهي ايران و چگونگي نگاه تحليلي بر آثار موسيقايي در جهت شناخت هر چه بيشتر اين هنر اصيل آن هم بر اساس مفاهيم مهم و کاربردي در فلسفه و حکمت موسيقيايي در سطحي چنين است که بدل نشسته، شورانگيز به دست ? هاي دريا کوچيده و مي ? رود تا دورترين درياها که ما خود خويشاوند همه درياهاييم، شايد استقبال و حضور مردم نشان از بلوغ فکري جامعه ? ايست که دريافته ? اند ما خو د شهر را مي ? سازيم تا شهر ما را بسازد، موسيقي ما صداي خفته مردم و زخم ? ها ي روزگاران و پيچاب اندوهاني است که در   زمان و مکان نمي ? گنجند تا دور شويم از بيماري ? هاي مزمني که اين روزها فضاي هنر را در سطحي وسيع به انزوا کشانده، اما موسيقي ما به يکباره لهميري مي ? شو د تا طومار تنگ نظري و عدم شناخت از کارکرد آن بر چرخه زندگي را در هم مي ? نورد، مانند «نسيم جنوب» که نقطه اميدي است در عطشاني تمام فصول هر هفته مي ? وزد تا يادمان نرود با همه مشکلات، خيام هنوز هم ميهمان خانه ? هاي بوشهر است... هر خانه يک خيام، هر خيام يک اميد.. ب جاست تا ديگر بار از تمامي دوستان که با دستاني پتي اما با پشتکار و اراده ? اي ستودني کوچه ? هاي اين بندر تب ? دار بيقرار را به پاشويه دريا و عطر موسيقي ايران و بوشهر جاري ساري مي ? سازند تا همه دريابيم اگر حال هم را خوب کنيم، جهان به مراتب زيباتر خواهد شد... سپاسگز اري نمايم.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و ششم، شماره 1074)

مرتبط:

نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما: