وحید موحد: همواره و به ویژه در برهه های انتخاباتی، بخش های قابل توجهی از موافقان و مخالفان سیاست های رسمی کشور برخلاف آنچه می نمایند به خوبی در بازی یکدیگر مشارکت کرده و با رویی برگردانده از یکدیگر نیز، اعوجاج و ناراستی هایشان را دست به دست می کنند! با وجود مواضع متفاوت و متضاد و منازعه شدید، در زیستن در دوران مناسبات قبیله ای و غرق بودن در انتقام خواهی ها و کینه های بی پایان...
وحید موحد
1. «فرهنگ سفارشی و امنیتی نیست این را دولت باید بداند» ... «باید کاری کنیم همه شهروندان و مردم ما با هر گرایش و سلیقه ای و قومیتی و رنگی و زبانی و دینی و مذهبی احساس کنند که مسیر برای رشد و ارتقا آنها باز هست و شهروند درجه یک و درجه دو نداریم» ... «هر نظامی اگر در درون جامعه خودش مورد تحسین مردم خودش قرار نگیره بعید به نظر میرسه که مورد تحسین مردم دنیا قرار بگیره» ... «باور و اعتماد را در مردم شکستیم... مردم را دچار تردید کردیم» ... «چرا همش باید مردها خانم ها رو تعریف کنند ... اجازه بدهیم که خودشون خودشون رو تعریف کنند» ... «یک وقتی نگاه از بالا به پایین داریم که رئیس دولت حس می کند رئیس خانواده ها هم هست و می تواند برای همه تعیین تکلیف کرده و به سبک کره شمالی می تواند بگوید همه یک جور بخورید و بپوشید و رفتار کنید. [اما] سبک زندگی باید از دل مردم و جامعه و خانواده بیرون بیاید تا واقعی باشد» ...
«با تمام وجود احساس کردم با آرمان بزرگی که بیش از 30 سال است از آن حرف می زنیم، فاصله داریم. تبعیض، پارتی بازی و رشوه در سیستم اداری کشور، قوه قضاییه و تمام ارکان نفوذ کرده و اجازه نمی دهد توضیح عادلانه ثروت اتفاق بیفتد» ... «با اسلام سیاسی می خواستیم همه چیز را درست کنیم. با این روند موفق نمی شویم. کسانی که اسلام را به این اسلام سیاسی محدود می کنند دچار دیکتاتوری می شوند. الان موشک های ما از چند هزار کیلومتر عبور می کند اما در گوشت می مانیم. دعواهای الان در کشور بر سر قدرت است نه برای حل مشکلات» ... «جایی که دین باید باشد سیاست و دین چه میخواهند؟ نگاه امنیتی سیاسی را به مردم کنار می گذارم و نگاه فرهنگی و اجتماعی خواهم داشت» ... «این را مثبت می دانم که نظام مقدس جمهوری اسلامی نقد و فریاد کشیدن و اعتراض را به جامعه ما برگرداند. مردمسالاری که تنها مشارکت در راهپیمایی و رای دادن نیست بلکه اعتراض و انتقاد هم هست منتها باید با اخلاق باشد» ... «ارتباط ما با اروپا و روسیه کو؟ فقط از حزب الله و ... دفاع کردیم. اگر 3-4 کشور با ما نباشند که [آن هم] آثار دفاع مقدس است، چه برایمان باقی می ماند؟» ... «دنبال آن هستم که نهاد آزادی را در کشور مستقر کنیم که مجموعه ای از مقررات و رویه ها و آموزش و تربیت است وگرنه مثل 100 سال گذشته آزادی به عنوان شعار باقی می ماند» ... «ما از مشروطه با ژاپن شروع کردیم اما ژاپن پیشرفت کرد و ما همان طور عقب ماندیم. از زمان رضاشاه هم با کره و چین شروع کردیم که این بار آنها پیشرفت کردند. من تاریخ اقتصادی را خوانده ام در سال 1327 اولین برنامه تاسیس شد که دو هدف عدالت و توسعه را دنبال می کرد. ما باید دولت را درست کنیم. اقتصاد صاحب ندارد. چرا کار اساسی صورت نمی گیرد؟ دولتی داریم که باید تحول اساسی صورت بدهد، هزینه های فرصت تصمیم گیری های غلط ما بیش از هزینه هایی است که دشمنان به ما وارد می کنند» ... «مردم زینت المجالس دولتمردان نیستند که برویم به شهرستان برایشان دستی تکان بدهیم و برگردیم. مردم حق دارند مسئولان را مورد سوال قرار دهند. دولت ما باید دولت پاسخگو باشد» ...
سخنان بند اول از آن یکی از 8 کاندیدایِ معرفی شده از سوی شورای نگهبان برای انتخابات ریاست جمهوری 92 یعنی محمد باقر قالیباف (1) و سخنان بند دوم از آن یکی دیگر از این 8 کاندیدا یعنی محسن رضایی(2) بود که حدود 5ماه پیش با گوش بسیاری از مردم آشنا شد. جایگاه این دو نفر در طیف بندی های سیاسی و سابقه آنها تا حتی همان چندماه مانده به انتخابات باعث می شد که شنیدن چنین سخنانی از آنها در پرخط قرمزترین رسانه درون کشور یعنی صدا و سیما، آگاهان به عرصه سیاست داخلی کشور را شوکه کند. فقط این دو سردار شناخته شده سابق نبودند که چنین صریح و علنی سخنانی می گفتند که چندان با توجه به پیشینه شان قابل هضم نبود. از کاندیدای - از قضا اصولگرا و عالی رتبه- دیگری چون علی اکبر ولایتی نیز کم و بیش حرف های نامأنوس و متفاوتی در همین صداوسیما شنیده شد (3) تا سوالاتی جدی درباره چرایی و علل گرفتن چنین مواضعی از جانب چنین چهره هایی را برانگیزاند.
قاعدتاً مردم به کسی رای می دهند که فکر می کنند بیشتر و بهتر نیازها و خواسته های آنان را پیگیری و محقق می کند و قرابت بیشتری به آنها دارد. از همین رو چنین موضع گرفتن هایی از طرف این چهره های سیاسی، حداقل نشان می داد که این صداها و مطالبات از بطن جامعه شنیده شده اند؛ و این درحالی بود که طبق روایت رسانه های رسمی و دولتی از جامعه، تقریباً هیچ گاه چنین خواسته ها و نظراتی در میان مردم خریدار نداشت!
انتخابات 92 بهتر و بیشتر نشان داد که این اندیشه ی کم و بیش رایج - به ویژه میان مردم عامی در حوزه مسائل سیاسی- که قدرت را به تمام از بالا به پایین می بینند دارای نواقص و اشکالات جدی است و نباید در دام آن افتاد. البته روشن است که همه مسئولان حاضر در سطح بالای قدرت سیاسی دارای گوش های یکسانی برای شنیدن نیستند و بنا به نوع نگاه و نگرش آنها - که البته همین هم در معرض تغییر، و تاثیرپذیر است- گیرنده هایشان نیز فرکانس متفاوتی از امواج خواسته های مردم دریافت می کند و همچنین میزان تاثیرپذیری صاحب منصبان و احساس نیاز آنها به بخش های گسترده تری از مردم نیز با توجه به اوضاع و احوال داخلی و خارجی تغییر می کند. با این همه، خواسته های جدی و فراگیر، آنچنان قدرتمندند که ضرورت شنیده شدن صدای خود و دریافت پاسخ مثبت توسط مقام های کشور را با صوتی بلند فریاد می کنند و نمی توان ساده و آسان آنها را نشنید و از کنارشان گذر کرد.
حدود 5 ماه پیش در مستند انتخاباتی سعید جلیلی که از صدا و سیما پخش شد با جوانانی مصاحبه شده بود که «تی شرت» هایی با عکسی از سعید جلیلی به تن کرده بودند یا در برخی از همایش های انتخاباتی او «کنسرت موسیقی پاپ» اجرا شد که سبک پوشش اجرا کنندگان آن نیز چندان تفاوتی با برخی اهالی موسیقی غرب نداشت. اندکی آشنایی با ریشه ها و فضای اندیشه و عملکرد سعید جلیلی و جدی ترین و فعال ترین حامیان و تیم همراهش، ما را به طور جدی توجه می داد و می دهد به اینکه فراگیر شدن و رواج نسبی یک نگاه و کنش در میان مردم، چه قدرت عجیبی می تواند داشته باشد و چگونه می تواند خود را - مستقیم یا غیرمستقیم- به عنوان یک مطالبه و خواسته بر اجزای کوچک و بزرگ قدرت رسمی سیاسی تحمیل کند. قدرتمندی همگرایی نسبی بخش قابل توجهی از مردم، البته همچنان که می تواند در مسئله ای چون سبک پوشش، خود را نشان دهد، می تواند در فراگیر و عمومی شدن نسبی یک خواسته جدی اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ... نیز متجلی شود.
به تعبیر و تمثیلی، در رابطه میان جامعه و دولت (حکومت) هرچه جِرم یکی بیشتر باشد، بیشتر دیگری را به سمت خود می کشد. این کشش همچنین با هرچه کمتر بودن فاصله مابین این دو قوی تر خواهد بود.(4) افزایش هرچه بیشتر آگاهی های افراد جامعه در حوزه های مختلف، از مهمترین مولفه هایی است که جِرم جامعه را افزایش می دهد. همچنین با رشد روزافزون و کنترل ناپذیر رسانه ها و جریان اطلاعات، آنچه در جامعه می گذرد بیشتر مجال طرح شدن می یابد و شناخت حاکمیت از واقعیات جامعه افزایش و فاصله اش با آن کمتر می شود. افزایش دانش و آگاهی های جامعه، خود را در فعالیت ها و رفتارها و گپ و گفت های روزمره نشان می دهد. افراد جامعه با تکثر و تنوع و روابط گوناگون، در نقش های گسترده ای از خانواده گرفته تا همسایگان و دوستان و همکاران و همفکران و هم نسلان و ... و ...، با معناهایی که - به نسبت خودآگاهی های فردی و اجتماعی شان- به خود و اعمال و روابطشان می دهند، به «ریز قدرت هایی منتشر در شهر»(5) بدل می شوند. «ریزقدرت» هایی که نه تنها خود، اجزای دستگاه ها و نهادها و اداراتِ به ظاهر دولتی، و سایر امکانات و ارکان و عناصر موثر کشور را شکل داده اند، بلکه حتی - براساس میزان گستردگی و کثرت- می توانند تکانه های خود را حتی در صورت نبود رسانه های قدرتمند، نفر به نفر تا خانه و خویشان و همسایگان عناصر عالی رتبه در مجموعه رسمی قدرت سیاسی نیز منتقل کنند.
باید مراقب بود که همه آنچه تا اینجا از شمایل تعاملات میان حاکمیت و جامعه گفته شد به یک سرهم بندی برای شرح یک دوره انتخاباتی حواله داده نشود و نباید آن را به چند روز پرشور انتخاباتی منگنه کرد و اکنون نسبت به آن تغافل نمود؛ این ساز و کار و بده بستان، لحظه به لحظه و همین حالا ساری و جاری است و دارد کار خودش را می کند.
2 - همواره و به ویژه در برهه های انتخاباتی، بخش های قابل توجهی از موافقان و مخالفان سیاست های رسمی کشور برخلاف آنچه می نمایند به خوبی در بازی یکدیگر مشارکت کرده و با رویی برگردانده از یکدیگر نیز، اعوجاج و ناراستی هایشان را دست به دست می کنند! با وجود مواضع متفاوت و متضاد و منازعه شدید، در زیستن در دوران مناسبات قبیله ای و غرق بودن در انتقام خواهی ها و کینه های بی پایان، اتفاق نظر و عمل دارند. دائماً در حال استناد به یکدیگرند و هریک بر اساس گفتمان و منطقی که دیگری عَلَم می کند معنای خود و کنشگری اش را تعریف می کند و در همین حال هم هر دو مدعی اند که چون دو جزیره مستقل هیچ نسبتی با دیگری ندارند.
عدم توجه به واقعیات در مناسبات داخلی و خارجی کشور و ندیدن آنها، یکی از اشتراکاتی است که انتخابات 92 نیز نشان داد برخی از پوزیسیون و اپوزیسیون، هر یک به نحوی، شدیداً به آن مبتلا هستند. همگی آنان حول این سخن استالین که «وای به حال واقعیت هایی که با تئوری های ما سازگار نباشد» گرد آمده اند و حاضرند همه چیز را به هم ببافند و همه چیز را قربانی کنند تا خدای نکرده خم به ابروی تئوری هایشان نیاید. همچنان که پس از انتخابات 5ماه پیش نیز برخی از ایشان اصرار داشته و دارند که با بر باد دادن عقل های خود و از کاسه درآوردن چشم هایشان، با نظر جناب استالین تجدید عهد کنند. در نگاه برخی از این به ظاهر دو سوی دعوای سیاسی، بی توجهی به منافع ملی، بی اهمیتی نسبت به پیامدهای اعمالشان و نهایتاً آنچه بر سر کشور و مردم می آید، پررنگ است. در برخورد بعضی از مخالفان سیاست های رسمی با انتخابات 24 خرداد 92، به وضوح بی مسئولیتی و به اصطلاح، با شکم سیر سخن گفتن را می شد دید و شنید؛ و جالب آنکه این نداشتن احساس مسئولیت همان میزان و معیاری بود که بر اساس آن طراحان و مجریان سیاست های رسمی را مردود می کردند!
بسیاری مواقع، در مشکلات جامعه باید سهم و مسئولیت مخالفان و منتقدان سیاست های جاری قدرت رسمی را هم بررسی نمود. بخشی از رفتارها در فضایی کنش و واکنشی شکل می گیرند؛ در فضایی که طرفین، دائماً می خواهند به دیگری بگویند «رویتان را کم کردیم» (6) و امثال آن ....
مروری کوتاه بر تجربه انتخاباتی که فقط 5ماه از آن گذشته می تواند بستری جدی باشد برای اندیشیدن و توجه ویژه به این اصل اساسی که رفتارهای تصمیم گیران و عاملان و موافقان سیاست های جاری و تشدید و تضعیف این رفتارها، به تمام و مستقلاً در اختیار خود آنها نیست و واکنش و نحوه مواجهه منتقدان و مخالفان نیز در این بازی نقش ایفا می کند و می توان بسته به شرایط و کم وبیش، با رفتارهای خود، به ناموافق و مخالف، در آمدن به سمتی و دور شدن از سمتی دیگر، کمک نمود و او را به سویی کشید یا به سویی هل داد.
3 - به رسمیت شناختن همه ظرفیت های انسانی کشور و مشارکت دادن تبعه و شهروندان -فارغ از همدلی یا ناهمدلی، با چهارچوب یا چیدمان و جریان رسمی سیاسی- در مسائل خرد و کلان و سیاسی آن جامعه، از جمله جدی ترین مولفه های ارتقا سطح کمی و کیفی امنیت ملی است. منافع ملی نیز در داشتن چنین نگاه و رویکردی است؛ رویکردی که در واقع می تواند پشتوانه امنیت ملی پایدار باشد؛ چیزی که با صرفاً تعبیه یک نهاد و بازی با نام ها یا بخشنامه کردن ها محقق نخواهد شد. بخش هایی از حاکمیت سیاسی کشور تلاش فراوانی در باندی و عقیدتی و سیاسی کردن مسائل عمومی جامعه و کشور دارند و با ابزارهای مختلف و منابع بی شماری که در اختیار داشته اند این ذهنیات خود را بر کثیری از مردم نیز مسلط کرده اند؛ به گونه ای که کمتر کسی - حتی در خلوت خود- اعتراض و فریاد برمی آورد که: نه! کشور از آن یکایک ما مردمان آن است و کسی نمی تواند «امنیت خود و گروهش» را به عنوان «امنیت ملی» به ما قالب کند و ....
انتخابات ها یکی از فرصت های مهمی است که می توان هرچه بیشتر به مقابله با دیدگاه فوق پرداخت و جلوی جاانداختن و سلطه این واژگونگی ها را گرفت. نباید به سخنگوییِ «امنیت ملی» توسط افراد و گروه هایی که مراد و منظوری جز «امنیت خود و گروهشان» از آن ندارند راضی شد؛ و سرنوشت و اختیار خانه و کاشانه و کشور خود را به مسئولیت ناپذیرها حواله داده و از آنها انتظار احساس مسئولیت و پاسخگویی داشت.
اگر از یاد برده شده، باید به یاد آورد که انتخابات 5ماه پیش با این تبیین رسمی و علنی از سوی عالی ترین مقام مسئول سیاسی کشور همراه شد که: «ممكن است بعضی ها -حالا به هر دلیلى- نخواهند از نظام جمهورى اسلامى حمایت بكنند امّا از كشورشان كه می خواهند حمایت كنند، آنها هم باید بیایند پاى صندوق رأى؛ همه باید بیایند.» (7) و اکنون همه کسانی که به منافع و امنیت کشور با نگاه واقعاً ملی می اندیشند نباید اجازه دهند هیچ کس و گروهی، این نوع نگاه به مردم و تبیین عمومی آن را -برای مخدوش نشدن تحلیل ها و هویت خویش، یا برای زیر سوال نرفتن نگاه غیرملی به مردم، یا انکار نیاز به «همه» جهت تامین امنیت و منافع ملی، یا امتداد گفتمان خودی و ناخودی کردن مردم و ادامه حیات رانت محور گذشته خود- با دور شدن از 24 خرداد 92 با گوشه انگشت، زیر فرش فراموشی کند؛ نباید چنین اجازه ای داد، و «پای از لای این در بر نباید داشت»...
پی نوشت:
1- سخنانی که در جلسه های مشترک 8 کاندیدا با عناوین فرهنگی و سیاسی و همچنین فیلم مستند پخش شده از وی در صداوسیما بیان کرده بود.
2- سخنانی که در جلسه های مشترک 8 کاندیدا با عناوین اقتصادی و فرهنگی و سیاسی که از صداوسیما پخش شد بیان کرده بود.
3- سخنان وی در جلسه های مشترک 8 کاندیدا با عناوین اقتصادی و سیاسی در صداوسیما و گفتن از «ضرورت بازگرداندن اعتماد مردم به دولت?مردان»، اینکه «دیپلماسی شعاری و کلاس فلسفه نیست و باید عمل?کرد و خروجی?اش را سنجید» و ....
4- جرم و نیروی جامعه، مقصود فراستخواه، هفته نامه آسمان، شماره 52، 5 مرداد 92.
5- ریز قدرت منتشر در شهر، مقصود فراستخواه، هفته نامه آسمان، شماره 54، 20 مرداد 92.
6- تحلیل و تعبیری از عباس عبدی در گفتگویی با عنوان «بزرگ تر از دوم خرداد» با ماهنامه مهرنامه، شماره 29، تیرماه 92.
7- http://farsi.khamenei.ir/package?id=22298
آخرین اخبار
- بدون انگلزدايي اقتصاد، جراحي اقتصادي پزشکيان امکانپذير نيست
- سرکار گذاشته شدن سالمندان توسط شهردار بوشهر
- پروژه راهآهن بوشهر- شيراز؛ وعدهها در دوراهي عمل و انتظار
- آقاي رئيس جمهور، به وعده خود براي رفع فيلترينگ عمل کنيد
- مهدي طارمي، پنجرة معرفي استان بوشهر در اروپا
- وفاقشکني نفتيها عليه مديريت استان بوشهر
- از افول ستاره «رصدخانه مهر» جلوگيري کنيم!
- چالش انتصاب استاندار بومي؛ براي توسعه استان بوشهر!
- به ياد سی سال دوران خوش معلمي
- پرواز با اژهاي، پرواز بدون اژهاي
- کمبود امکانات درماني استان بوشهر، مردم را آواره غربت کرده
- در آستانه دولت جديد، هزار آرزوي بر زمين مانده داريم
- طارمي ميخواهد دِين خود را به فوتبال بوشهر ادا کند
- دموکراسي در تصدي مسئوليت
- جوانان نگرانند که صدايشان شنيده نشود و مطالباتشان ناديده گرفته شود
پربیننده ترین