دانشجويان امروز نه تنها با تجربه روزانه?اي كه دارند با پيامد?هاي ايدئولوژي?گرايي آشنا شده?اند بلكه از فرايند انقلاب هم آگاه شده?اند كه ما اين تجربه را نداشتيم. در دوره دولت?های نهم و دهم، يكي از آن دو عامل در حال نزديك شدن به گذشته بود يعني برخي به سمت ايجاد مانع در حركت?هاي اصلاحي و انتقادي بودند. با حضور دولت اعتدال مقداري داريم از آن فضا فاصله مي?گيريم...
آرمان: علی زمانی- جنبش دانشجويي ايران در 16 آذر امسال نشان داد كه هيچگاه مسير خود را متوقف نخواهد كرد و بر اين اصل استوار است كه نقش مهمي در حيات جامعه دارند. روز شنبه بود كه رئيس?جمهور در دانشگاه شهيد بهشتي حضور يافت و براي دانشجويان از آنچه گفت كه آنها 8 سال منتظر شنيدنش بودند. آنچه در اين روز نمود عيني داشت، عقلانيت و پختگي در عملكرد دانشجويان بود چنانكه با رقيب خود به تعامل نشستند و هر يك جدا از اختلافات ديدگاهي و عملكردي به شعار دادن پرداختند. فضاي فراهم آمده از سوي مسئولان وزارت علوم دولت تدبير و اميد هم البته نقش بسزايي در رفتار دانشجويان داشت چراكه آنها احساس كردند دولتي بر سر كار آمده است كه همانند دولت اصلاحات با آنها در يك مسير گام برمي?دارد و اگر نقدي هم دارد از جايگاه پدري آن را طرح مي?كند. در اين راستا حميدرضا جلايي پور در گفت?وگو با آرمان از تفاوت نسل گذشته جنبش دانشجويي ايران با نسل كنوني سخن گفت. او معتقد است شيوه?هاي انقلابي ديگر جايي در برنامه?هاي جنبش دانشجويي ندارد و نقادي مهم?ترين وظيفه اين قشر است. متن گفت?وگوي حميدرضا جلايي پور با آرمان در ادامه آمده است:
دانشجويان همواره در صف نخست تغييرات اجتماعي هستند كه از اين مسير مي?توان به انقلاب اسلامي، 13 آبان و تسخير سفارت آمريكا و 16آذر اشاره داشت. چه پتانسيل و اراده?اي در اين قشر سبب?ساز اتفاقات تاريخ?ساز مي?شود؟
جنبش دانشجويي در شرايط مختلف جامعه متفاوت عمل كرده است و اين مطلب طبيعي است چون حتي نخبگان سياسي كشور هم متفاوت عمل كرده?اند. به?عنوان نمونه، دوره?اي مانند انقلاب اسلامي و تسخير سفارت آمريكا كه در اذهان هست، دوره?اي بود كه دانشجويان جزو اقشار پيشرو فرايند انقلاب بودند. يعني جنبش دانشجويي در انقلاب ادغام شده بود. بنابراين بايد اين سوال را مطرح كرد كه چه شد كه وقتي دانشجويان به سفارت آمريكا رفتند و اين حركت صورت پذيرفت اكثر نيروهاي انقلاب از اين حركت حمايت كردند. خود رهبران تسخير لانه جاسوسي اذعان كردند كه فكر مي?كردند اين حركت 3 يا 4 روز به طول مي?انجامد. يعني با خودشان فكر نمي?كردند كه ممكن است اين حركت حدود چهارصد روز به درازا بكشد. نكته مهم اين است كه چرا اين حركت تداوم پيدا كرد. به نظر من اين مساله به شرايط انقلاب و آن زمان برمي?گردد و منازعه?اي كه بين نيروهاي سياسي كه از جريان انقلاب جدا شده بودند و نيروهاي انقلابي بر سر آينده انقلاب پيش آمده بود. به?عنوان مثال چند روز قبل از تسخير سفارت آمريكا، هواداران چريك?هاي فدايي خلق در يك راهپيمايي شركت كردند و به قدرت?نمايي پرداختند. بنابراين در چنين منازعه?اي، دانشجويان مذهبي مي?خواهند به نوعي ثابت كنند ما از شما عقب?تر نیستيم. پس از حمايت امام (ره) از اين جريان مجددا نيروهاي خط امام يك هژموني جديد پيدا كردند. هژموني قبلي اين جريان بدين نحو بود كه منجر به بيرون راندن شاه از ايران شد و هژموني جديد منجر به اقدامات ضدآمريكايي و ضدامپرياليستي شد.
امروز جنبش دانشجويي چه تغييري كرده است؟
در دوره اصلاحات تمام آن خصيصه?ها تغيير كرده است. آن زمان دانشجويان مهم?ترين حاملان گفتمان انقلابي بودند اما در دوره اصلاحات جريان اصلي دانشجويي حامل گفتمان?هاي مدني و مردمسالاري بود. امروز دانشجويان 30 سال پيامد و تجربه انقلاب را مي?بينند اما 30 سال پيش، انقلاب براي دانشجويان مانند طوماري بود كه هنوز گشوده نشده است و هنوز خود را نشان نداده است. انقلاب براي دانشجويان سه دهه پيش خيلي آرماني بود ولي امروز براي دانشجويان خيلي واقعي و ملموس است. بنابراين شرايط همچون گذشته قطبي و سياه و سفيد نيست و به اين معنا دانشجويان اكنون خيلي واقع بين?تر هستند. اين تغييرات در دوره كنوني (يعني دوراهي اعتدال) به?شدت افزايش يافته و دانشجويان به?شدت با فردگرايي مضاعف روبرو هستند. فضايي كه هنوز خوب شناخته نشده است.
جنبش دانشجويي در برخي كشورها مانند فرانسه از تاثيرگذاري زيادي برخوردار است. مثل جنبش دانشجويي مي?68 فرانسه. مي?توانيد مقايسه?اي ميان جنبش دانشجويي ايران با كشورهاي پيشرفته داشته باشيد؟
جنبش دانشجويي ايران تفاوت?هايي با جنبش دانشجويي فرانسه در آن سال دارد. ?هابرماس درباره جنبش دانشجويي فرانسه مي?گويد كه اين جنبش اعتراضي بود به بوروكراسي سيستماتيك سرمايه?داري يا حتي اعتراضي به بوروكراسي خود دانشگاه و بيشتر يك جنبش اعتراضي-انفجاري بود تا يك جنبشي كه با آرمان?هاي مشخص مانند آرمان?هاي عدالت?خواهانه مثل جنبش كارگري. به همين دليل بعد از آن اتفاقات عده?اي آن را جنبش اجتماعي دانستند زيرا در جنبش?هاي كلاسيك اجتماعي، فعالان اين جنبش?ها خيلي خوب سازماندهي شده?اند و گفتمان?ها و برنامه?هاي مشخص دارند. به همين علت جنبش?هاي جديد بيشتر اعتراضي بودند و به دنبال اين نبودند نوع خاصي از حكومت را برقرار كنند ولي ضد آن نظام بوروكراتيك سرمايه?داري بودند. به اين معنا جنبش دانشجويي ايران در دهه?هاي نخست شكل?گيري عليه نظام موجود ايران و حتي نظام سرمايه?داري در جهان بودند. حتي مي?توان گفت كه مختصات خواسته?هاي دانشجويي مشخص نبود. به?عنوان مثال در زمان دانشجويي ما، براي من خيلي جالب بود كه همه حكومت مردمي كه در حال تشكيل شدن بود را قبول داشتيم و مي گفتيم تا ديروز شاه بر سر كار بود، يك آدم فاسد و حالا يك آدم متقي و مومن و آزاده و انقلابي است. خب ببينيد انديشه سياسي دانشجويان خيلي ساده بود و پيچيدگي نداشت. الان در حركات دانشجويي چندين گرايش موجود است؛ اولا سياسي?ترين شاخه?هاي دانشجويي ديگر به دنبال تغيير نظام سياسي جهان نيستند و در راديكال?ترين آنها، مطالبه تقويت الزامات مردمسالاري در ايران است. در ضمن رسيدن به اين هدف را به هر شيوه?اي مخصوصا شيوه?هاي انقلاب پيگيري نمي?كنند بلكه در دوره اصلاحات به وسيله شيوه?هاي آرام و مسالمت ٱميز خواسته?هاي خود را پيگيري مي?كردند. برخي از گرايش?هاي ديگر در حركت دانشجويي سبك زندگي خود را پيگيري مي?كنند و اين سبك زندگي كه انتخاب مي?كنند زندگي?اي نيست كه دولت تبليغ مي?كند. اين حركت?ها را جنبش مبتني بر پيشروي آرام ناميده?اند. يعني دانشجو لزوما در عرصه سياسي با دولت در گير نمي?شود ولي به نوعي زندگي مي?كند كه آن نوع زندگي چيزي نيست كه دولت يا بوروكراسي دانشگاه در نظر دارند.
اين مطلب نشان از ارتقاي جنبش دانشجويي نسبت به 30 سال پيش دارد؟
اين موضوع نشان از چند مطلب دارد؛ اكنون هشت دهه از عمر دانشگاه تهران مي?گذرد و زماني كه ما در آن دانشگاه درس مي?خوانديم حدود چهار دهه از عمر دانشگاه گذشته بود. خيلي از مسائل در اين سال?ها تجربه شده است، ضمن اينكه شرايط جامعه تغييرات زيادي كرده است و گفتمان?هايي كه در حال حاضر وجود دارد، خيلي متنوع و به نوعي غيراحساسي شده است. به ياد دارم گفتمان انقلابي ما و اوج گفتمان?هاي تئوريك در بين دانشجويان براي كساني بود كه بیشتر آثار شريعتي را مطالعه مي?كردند.
در برخي برهه?ها دانشجويان به سمت راديكال شدن مي?روند؛ چه پيش زمينه?هايي شرايط را براي حركات تند دانشجويي فراهم مي?كند؟
در سال 80 اين حركت?ها بود ولي در دوره فعلي اين حركت?ها هم نيست. يك جريان آرام فردگرايي مضاعف در جريان است. در آن زمان دو عامل خيلي مهم بود كه البته ملازم همديگر بودند. تاثير تحولات فكري در احوالات اجتماعي بسيار بااهميت است. در آن زمان گفتمان انقلابي سخن زمانه بود .مثلا ما براي پاسخ دادن به نياز فكري خود كتاب مي?خوانديدم ولي ملاك انتخاب كتاب ممنوعه بودن آن بود؛ خب اين تفكر انقلابي بود در صورتي تفكر يا بايد درست باشد يا غلط؛ تفكر بايد منسجم باشد. به عبارت ديگر تفكر ملاك دارد، چه كسي گفته است كه تفكر ما درست است؟ ولي ما اين اعتقاد را داشتيم كه تفكر بايد انقلابي باشد. بنابراين ما آن زمان مصرف?كننده همين گفتمان انقلابي بوديم كه سخن زمانه نه تنها در ايران بلكه در جهان بود. مثلا اكثر روشنفكران درجه اول فرانسه چپ بودند، همه طرفدار آزادي جهان سوم عليه جهان امپرياليسم بودند. عامل دوم هم كه عامل اول را تقويت مي?كرد نظام بسته سياسي بود. اين دو عامل يكديگر را تقويت مي?كرد و آن شرايط انقلابي را فراهم مي?كردند. امروز اين مولفه?ها يك مقدار تغيير كرده است. اولا امروز گفتمان اصلاحي و تغييرات تدريجي در جريان است. توجه كنيد ما الان در دوره?اي هستيم كه رشته?اي به نام معرفت?شناسي يا علم?شناسي بسيار رايج شده است در حالي كه آن زمان يك كتاب بود به اسم نظريه شناخت كه متعلق به ماركسيست?ها بود. نكته دوم اين است كه دانشجويان امروز نه تنها با تجربه روزانه?اي كه دارند با پيامد?هاي ايدئولوژي?گرايي آشنا شده?اند بلكه از فرايند انقلاب هم آگاه شده?اند كه ما اين تجربه را نداشتيم. در دوره دولت?های نهم و دهم، يكي از آن دو عامل در حال نزديك شدن به گذشته بود يعني برخي به سمت ايجاد مانع در حركت?هاي اصلاحي و انتقادي بودند. با حضور دولت اعتدال مقداري داريم از آن فضا فاصله مي?گيريم.
اگر فعاليت?هاي جنبش دانشجويي را تبارشناسي كنيم، در آغاز عمل معرفتي فرهنگي براي دانشجويان مقدم بر عمل سياسي بود و اين امر در اساسنامه?هاي ابتدايي تشكل?هاي دانشجويي كاملا بازتاب داده شده است كه تشكيلات براي دفاع از هويت مذهبي دانشجويان تشكيل شده است. اين تقدمي كه به بحث?هاي معرفتي در آن دوره داده مي?شد اقتضاي تاريخي آن مقطع بوده است يا اقتضاي ذاتي دانشجويان؟
اگر 60-70 سال به كارهاي جنبش دانشجويي نگاه كنيد، يك كار را هميشه مي?كردند و گويا اين كار با مقتضيات دانشجو، مناسبت داشته است. اما برخي اوقات شرايط خاصي در جامعه پيش مي?آمده است كه دانشجو از اين كاركردش فراتر مي?آمده است و اين باعث شده است برخي همين فراتر روي را كار اصلي دانشجو بدانند؛ در حالي كه همين كار اولي كار اصلي دانشجو است.
منظورتان از كار اولي چه بود؟
منظورم از كار اول اين بود كه دانشجو حامل اصلي عرصه نقد و بررسي عمومي است. مثلا دولت از طريق رسانه?ها و صداوسيما گفتمان را ترويج مي?دهد. دانشجويان هم از طرف ديگر جلسه تشكيل مي?دادند، سمينار مي?گذاشتند و افرادي را دعوت مي?كردند تا از طريق آنها حرف ديگري هم بزنند و از طريق آن، جامعه و سياست را نقد مي?كردند و اين كاربسيار مهمي بود و اساسا به همين جهت بوده است دانشجويان عامل تحول مي?شدند. آنها اين تحول را از طريق لشكركشي پيش نمي?بردند بلكه از طريق همين نقش انتقادي خود پيش مي?بردند و اين نشان مي?دهد كه اين نقش با كار دانشجو كاملا در تناسب است. به اين دليل كه اولا دانشگاه فضاي نقد است. ثانيا امكانات نقد كردن وجود دارد. يكي از اهداف اصلي جنبش دانشجويي دفاع از عرصه عمومي است اما برخي اوقات كه موانع سياسي وجود داشت با جنبشي شدن فضا، دانشجويان پيشقراولان حركات ملي سياسي مي?شدند و در آن زمان، حركات سياسي تعيين?كننده بود. به نظر من از سال 80 به بعد يكي از اشتباهاتي كه بعضي فعالان دانشجويان انجام دادند، همين بود كه هدف اصلي فعاليت دانشجويي را رها كردند و آمدند و مي?خواستند تا جنبش مردمسالارانه ايران را تسريع و رهبري كنند و طرح عبور از خاتمي در همين فضا شكل گرفت. معتقد بودند كه «امثال خاتمي قادر نيستند و ما مي?توانيم» كه نه تنها نتوانستند درست كنند بلكه همين عرصه نقد و بررسي در دانشگاه?ها را هم از دست دادند و آنها را به حاشيه بردند. لذا فراموش كردن هدف اصلي حركت دانشجويي كه دفاع از عرصه عمومي، استقلال در دانشگاه?ها بود، يك خطاي بزرگ بود. اين هدف موسمي است كه دانشجويان از لحاظ ملي سياسي شوند ولي هدف دايمي، همين دفاع از عرصه نقد و بررسي است. هنوز هم بهترين مصداق براي عرصه عمومي جامعه ايران فضايي است که دانشجوها براي نقد و بررسي درست مي?كنند.
آخرین اخبار
- بدون انگلزدايي اقتصاد، جراحي اقتصادي پزشکيان امکانپذير نيست
- سرکار گذاشته شدن سالمندان توسط شهردار بوشهر
- پروژه راهآهن بوشهر- شيراز؛ وعدهها در دوراهي عمل و انتظار
- آقاي رئيس جمهور، به وعده خود براي رفع فيلترينگ عمل کنيد
- مهدي طارمي، پنجرة معرفي استان بوشهر در اروپا
- وفاقشکني نفتيها عليه مديريت استان بوشهر
- از افول ستاره «رصدخانه مهر» جلوگيري کنيم!
- چالش انتصاب استاندار بومي؛ براي توسعه استان بوشهر!
- به ياد سی سال دوران خوش معلمي
- پرواز با اژهاي، پرواز بدون اژهاي
- کمبود امکانات درماني استان بوشهر، مردم را آواره غربت کرده
- در آستانه دولت جديد، هزار آرزوي بر زمين مانده داريم
- طارمي ميخواهد دِين خود را به فوتبال بوشهر ادا کند
- دموکراسي در تصدي مسئوليت
- جوانان نگرانند که صدايشان شنيده نشود و مطالباتشان ناديده گرفته شود
پربیننده ترین