طراحی سایت
تاريخ انتشار: 17 بهمن 1392 - 18:47
نامه خواندنی هنرمند بوشهری به رضا صافی کارگردان فیلم سینمائی بالابان:

داریوش غریب زاده :  همه شبهایی که تا صبح فیلمنامه بالابان را بازنویسی و بازنویسی میکردی بیاد دارم . ماه ها نوشتی و عوض کردی . صحنه ها . سکانس ها. سالها شد .   چقدر غریبانه دست و پا میزدی.  امیدوارم مردم دیارم , وارثان مفتون و فایز , وارثان چوبک و آتشی و ... تو را تنها نگذارند. از سینمای تو حمایت کنند... 

داریوش غریب زاده

 

سلام رضای جان 

امروز که فیلمت اکران میشود حس و حال روزهایی را دارم که بچه بودیم. انتظار کارنامه خرداد و وحشت نمره تک .

شانزده ساله بودی که سینما ما را با هم آشنا کرد. یک پای تو میان مهلکه جبهه جنگ بود. پشت سه پایه تیربار لابد . و یک پای تو بوشهر بود . پشت سه پایه دوربین .

همان روزها با فیلم خانه شیشه ای از جشنواره ملل اتریش جایزه گرفتی . برای ما بچه های شهری کوچک و بشدت محروم باورنکردنی بود . سدی شکسته شد و آبی جریان یافت .

بر ما ساده لوحان چه سالها گذشت رضا . چه فکرهایی داشتیم . وقتی میگفتند شناسایی و کشف استعدادها ما چقدر خام و بچه بودیم . چه آسان باور میکردیم. 

نمیدانستیم پشت ظاهر غلط انداز این شعارها چه بازار مکاره ای برپاست .

با معاملات و محاسباتشان بیگانه بودیم . 

همه شبهایی که تا صبح فیلمنامه بالابان را بازنویسی و بازنویسی میکردی بیاد دارم . ماه ها نوشتی و عوض کردی . صحنه ها . سکانس ها. سالها شد . 

چقدر غریبانه دست و پا میزدی . 

دیروز به عزیز نازنینی گفتم که امثال ما اشتباه خلقتیم. محاسبات آنرا درک نمی کنیم . 

امیدوارم مردم دیارم , وارثان مفتون و فایز , وارثان چوبک و آتشی و ... تو را تنها نگذارند. از سینمای تو حمایت کنند . 

در روزگاری که بچه حزب اللهی مملکت هم بدنبال عرضه ستاره زن با هفتاد من سرخاب و ماتیک است، راه تو جانگداز و سخت است. راه این سینما دشوار است و بغایت تلخ .

من هم که مثل همیشه ام رضای جان . 

بیا تا دوباره برایت بخوانم که: به خوب امید و از بد گله ندارم ... 


نظرات کاربران
بوشهر پژوه بيش از 11 سال قبل گفت:
گزيده نوشتى! آفرين.كم گوى وگزيده گوى چون دُر* تازاندك توجهان شود پُر ! ديگر اين كه بگذاريد رافائل در اعماق آرميده باشد تا خواب هزاران ساله ى ماهيان آشفته نشود.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما: