توانا بود هر كه تمرين كند
حسين زيرراهي - مدرس مهارتهاي توسعه فردي
از قديم ميگفتهاند توانا بود هر كه دانا بود، ولي امروزه مدرسان موفقيت اين جمله را تغيير داده و ميگويند: توانا بود هر كه تمرين كند. قطعا كسب دانش همواره ارزشمند است ولي اگر دانشي كه كسب ميكنيم را نتوانيم به مهارت تبديل كرده و در عمل پياده كنيم فايده آنچناني برايمان نخواهد داشت. امروزه داشتن دانش به تنهايي باعث مزيت رقابتي براي كسي نميشود چون با يك جستجوي اينترنتي ميتوان به هر دانشي دست يافت. ولي كسي كه بتواند دانش را به مهارت تبديل كند كارشناس بحساب ميآيد. از آن طرف مهارت نياز به تمرين دارد كه كار آساني نيست.
چرا مهارت سختتر از دانش است؟ يادگيري و دانستن از طريق حواس پنجگانه وارد مغز ما شده و با تكرار و يادآوري تثبيت ميشود. ولي مهارت فرآيندي پيچيدهتر دارد و به راحتي كسب نميشود. چون بايد دانش به فني تبديل شده و از طريق بدن يا مغز اجرا شود. فرض كنيد يك نفر طريقه پرتاب توپ بسكتبال را با جزييات و بصورت كاملا دقيق به شما آموزش ميدهد. شما اكنون دانش پرتاب توپ را داريد. آيا ميتوانيد بدون انجام تمرين توپ را وارد سبد كنيد؟ مسلما خير. اين موضوع در مورد تمام آموزشهايي كه ما ميبينيم هم صادق است. رشتههاي دانشگاهي، ورزش، هنر، آموزشهاي رشد فردي، مهارتهاي زندگي، آموزشهاي فني و غيره. حتي اگر مدرس باشيم هم بايد مهارت انتقال دانش يا همان تدريس را داشته باشيم.
چرا ما از تمرين فراري هستيم؟ چون مغز انسان از هر كار سختي گريزان است. تقصير هم ندارد چون مهمترين وظيفه آن حفظ جان ما است و يكي از راههاي حفظ جان هم ذخيره انرژي است. بنابراين هر كاري كه نيازمند صرف انرژي در مغز يا ماهيچه ما باشد، مغز براي انجام آن با ما همكاري نميكند. ولي در همين موضوع هم نكته مثبتي نهفته است و آن اين است كه كسي كه بيشتر تمرين ميكند از نظر رقابتي از ديگران پيشي ميگيرد. چه در ورزش، چه هنر و چه مهارت در كار با يك نرمافزار رايانهاي.
موضوع ديگر اين است كه يادگيري مهارت نيازمند ساخت مسير عصبي در مغز است. وقتي كاري را براي اولين بار انجام ميدهيم حتي اگر به سادگي راه رفتن براي يك بچه يا به سختي خلباني جت باشد، به شدت در آن دست و پا ميزنيم. سرمان داغ ميشود و تمام حواسمان صرف آن كار ميشود. فكر ميكنيم عقبمانده ذهني هستيم و دست و پايمان فلج شده است. اولين تمرينات دوچرخه يا رانندگي را به ياد بياوريد. ولي با هر با تمرين آن فعاليت براي ما كمي ساده شده تا اينكه بعد از مدتي بقول معروف مانند آب خوردن ميشود. در نتيجه در شروع نبايد نااميد شويم و گول مغزمان كه ميخواهد ما را منصرف كند نخوريم.
تقريبا ميتوان گفت هيچوقت تمرين كردن كاري آسان و خوشايند نميشود ولي با تكنيكهاي ساخت عادت ميتوان حداقل از مانع مغز گذشت. همچنين مفرح كردن تمرين مانند شوخي، بازي و خنده كمي از سختي آن ميكاهد. ولي نتايج آن هميشه ارزش سختي آن را دارد.
یونس قیصی زاده : وزارت نفت بايد مسئوليت آنچه را که در استان به واسطه حضورش بهوقوع پيوسته، بپذيرد و تجربه تلخ مسجد سليمان را در عسلويه و ديگر شهرهاي درگير در فعاليتهاي نفت و گاز تکرار نکند. هوشياري مردم استان، دلسوزي مديران و شاغلان نفت و گاز در توجه به مسائل و مشکلات مردم منطقه و همچنين پيگيري مديران و نمايندگان استان، ميتواند وزارت نفت را به طور مستقيم در توسعه کل استان بوشهر به عنوان بازيگري تاثيرگذار وارد کند.
ما در بوشهر هنوز ياد نگرفتهايم ابتدا معيارها و شاخصهايمان را روشن کنيم و بعد ببينيم چه کسي اين شاخصها را و به چه نسبتي دارد. در اينجا ابتدا افراد را ليست کرده و زمين و زمان ميکنيم که اينها شرايط استاندار شدن را دارند. بهتر اين بود که شاخصهايي روشن و شفاف به وسيله ستادها و گروههاي مرجع تعيين ميشد و فردي انتخاب ميشد(بومي يا غير بومي)..
ماهيچه موفقيت
حسين زيرراهي - مدرس توسعه فردي
كساني كه بدنسازي كار كردهاند ميدانند براي رسيدن به حجمي از ماهيچه در بدن خود چند ماه يا سال بايد بصورت روزانه تمرين كرد تا اين ماهيچه به تدريج قوي شود. مثلا اگر قرار است پرس سينه بزنند روز اول مستقيم سراغ وزنه پنجاه كيلوگرم نميروند. حتي اگر بتوانند با هر زحمتي آن را بالا ببرند اين کار را نميکنند چون ميدانند اين تمرين به آنها آسيب ميرساند. بنابراين از وزنههاي پايينتر شروع كرده و به مرور زمان آن را اضافه كرده تا زماني كه به حداكثر توان خود ميرسند.
اين فرمول ورزشي براي زمينههاي ديگري كه انسان در آن تلاش ميكند هم صدق ميكند. يادگيري هنري مانند موسيقي، مهارتهاي شغلي، پول درآوردن، حتي آموزش و يادگيري و خلاصه هر دانش يا مهارتي كه شما فكر كنيد. ولي متاسفانه مشكلي که اغلب آدمها دارند اين است كه حتما بايد از يك سمت بام بيافتند. مثلا خيليها وارد رشتهاي شده و مقداري پيشرفت ميكنند و به نتايجي ميرسند بعد از آن ديگر از آن سطح بالاتر نميروند و به همان مقدار دلخوش هستند. بنابراين اگر طبق مثال وزنهبرداري قرار بوده از بيست كيلوگرم شروع كرده و به صد برسند در وزنه پنجاه متوقف شده و جلوتر نميروند. در اين حالت توانمندي آنها در آن رشته در همان حد متوسط بيشتر نميشود. فقط خوشحالاند كه بر كار خود مسلط هستند. مواردي مانند يك كارمند ساده، يك بقالي كوچك، يك هنرمند معمولي از اين دست است.
گروه دوم که از آن سمت بام ميافتند ميخواهند ره صد ساله را يك شبه بروند. به فردي كه ده يا بيست سال در آن رشته كار كرده و سرآمد شده نگاه ميكنند و ميگويند من اين راه را در يك سال طي ميکنم. فقط بايد تلاش بيشتري بكنم و كارهاي آنها را در زمان كمتري انجام دهم. اين مانند اين است كه از ماهيچه بازوي خود بخواهي در يك ماه صد كيلوگرم را بلند كند. شب و روز كار ميكنند، همه فعاليتهاي ديگر خود را تعطيل كرده و چندين برابر حد طبيعي به خود فشار ميآورند، ولي بعد از پايان آن دوره سرخورده، آسيب ديده، بي رمق و دلزده آن فعاليت را تعطيل ميكنند.
در هر دو اين حالتها ماهيچه موفقيت رشد نميكند. در اولي كاري از آن كشيده نميشود. در دومي آنقدر كار ميكشند كه فرصت رشد پيدا نكرده و فقط آسيب ميبيند. ولي روش درست اين است كه هميشه مقداري سختي در كار باشد. به محض اينكه آن سختي تبديل به آساني شد بايد دوباره به آن اضافه كرد. مثلا شما در سال دويست و پنجاه ميليون تومان درآمد داريد. اگر فرض كنيم نرخ تورم صفر است اگر هر سال عدد هدف شما همينقدر باشد بعد از چند سال انجام آن برايتان آسان ميشود. ولي اگر هر سال ده درصد هدف خود را بالا ببريد هم قابل كسب خواهد بود و هم ماهيچه موفقيت شما كه تركيبي از تلاش، دانش، مهارت و توانمنديهاي شماست به اندازه آن مقدار رشد ميكند و انجام آن برايتان راحت ميشود. ولي اگر روي آن عدد بمانيد يا يكباره آنرا ده برابر كنيد فرصت رشدي براي ماهيچه موفقيت شما بوجود نميآيد.
چطور به سرعت ديگران را مجذوب خود کنيد؟
حسين زيرراهي- مدرس مهارتهاي توسعه فردي
1. يک لبخند صميمانه. کمتر کسي است که از لبخند ديگران حالش بهتر نشود. مخصوصا در شروع يک ديدار يا برخورد اوليه.
2. گوش دادن فعالانه با تمام وجود. وقتي با تمام وجود به طرف مقابل گوش ميکنيد متوجه ميشود و احساس ميکند همصحبتي او براي شما ارزشمند است.
3. قدرت استفاده از نام. ميگويند زيباترين کلمه در گوش هر کسي نام او است. به خصوص در بدو آشنايي آوردن نام طرف مقابل احساس صميميت بيشتري ايجاد ميکند. البته در استفاده از نام کوچک بايد جايگاه و سطح طرف مقابل و جنسيت را در نظر گرفت.
4. هماهنگ کردن زبان بدن خود با طرف مقابل. اگر به جلو مايل شد شما هم کمي به جلو مايل شويد. اگر صدايش را پايين آورد شما هم بلندي صدايتان را در آن اندازه نگه داريد. البته اين کارها بايد طبيعي باشد و اغراق نکنيد.
5. توجه کامل به طرف مقابل. در دنياي پر از حواس پرتي امروز توجه کامل به طرف مقابل هديه بزرگي است. گوشي را کنار بگذاريد و به صفحات ديگر نگاه نکنيد. اين کار شما براي او بسيار ارزشمند است.
6. ابراز کنجکاوي صادقانه. انسان ها عاشق اين هستند که در مورد خودشان صحبت کنند و کنجکاوي شما در مورد تجربيات، شغل، تحصيلات و کلا داستان زندگيشان به آنها احساس مهم بودن ميدهد.
7. هنر ظريف تحسين. تحسين بايستي با جزييات بوده و کلي گويي نباشد. بجاي اينکه بگوييد تو خيلي خوبي صادقانه بگوييد چه ويژگي او را دوست داريد و دليلش چيست.
8. يادآوري جزييات کوچک. در مورد رخدادهاي کوچک از ديدارهاي قبلي بپرسيد. مثلا آن موضوع را حل کردي يا فلان مشکل برطرف شد؟ با اين کار مطمئن ميشود شما واقعا به او گوش ميکردهايد و صحبتهايش برايتان اهميت داشته است.
9. قدرت يک تماس بدني کوتاه. يک دست گذاشتن کوتاه روي بازو يا شانه در زمان صحبت احساس اتصال و صميميت به طرف مقابل ميدهد. در اين مورد بايد حواستان به جنسيت و تفاوتهاي فرهنگي باشد.
10. زبان بدن باز. دستانتان را از زير بغل درآوريد و حالتي باز بگيريد و رويتان به طرف مقابل باشد. زبان بدن باز نشاندهنده پذيرا بودن شما است و به طرف مقابل احساس راحتي ميدهد.
11. جذابيت شوخي با خود. شوخيهاي کوچک در مورد خود نشاندهنده تواضع، اعتمادبهنفس و رابطهپذير بودن شماست.
12. ابراز همدلي. نشان دهيد که ديگران را درک ميکنيد و احساسشان را بر زبان بياوريد.
13. هنر مکث. به سرعت هر سکوتي را با حرفهايتان پر نکنيد. مکث قبل از پاسخ دادن نشان ميدهد به دقت به آنچه گفته شده گوش دادهايد. همچنين به ديگران فرصت اظهارنظر ميدهد.
14. قدرت مثبت نگري. تلاش کنيد با ديدي مثبت به مسائل نگاه کنيد. نگرش خوشبيانه مسري است و باعث ميشود ديگران دوست داشته باشند در کنارشان باشيد.
15. نشان دادن آسيبپذيري. داستانهاي شخصي مناسب از شکستهايتان را با ديگران به اشتراک بگذاريد و اعتراف به ندانستن کنيد. آسيبپذيري شما را انساني معمولي و در حد آنها نشان ميدهد.
16. استفاده از ما به جاي من. با اين کار ديگران را خودي و همتيمي قلمداد ميکنيد
يونس قيصي زاده : روز 16 ژوئيه 2016 ما از طريق يکي از شرکتهاي هواپيمايي ترکيه از طريق ترانزيت هوايي استانبول، عازم اروپا بوديم. پس از ورود به آسمان ترکيه، بياطلاع از کودتايي که در ترکيه اتفاق افتاده، هواپيما مجبور به فرود در يک فرودگاه نظامي شد، بعد از چند ساعت ما به فرودگاه استانبول منتقل شديم و چون پرواز دوم را از دست داده بوديم...
آخرین اخبار
- بدون انگلزدايي اقتصاد، جراحي اقتصادي پزشکيان امکانپذير نيست
- سرکار گذاشته شدن سالمندان توسط شهردار بوشهر
- پروژه راهآهن بوشهر- شيراز؛ وعدهها در دوراهي عمل و انتظار
- آقاي رئيس جمهور، به وعده خود براي رفع فيلترينگ عمل کنيد
- مهدي طارمي، پنجرة معرفي استان بوشهر در اروپا
- وفاقشکني نفتيها عليه مديريت استان بوشهر
- از افول ستاره «رصدخانه مهر» جلوگيري کنيم!
- چالش انتصاب استاندار بومي؛ براي توسعه استان بوشهر!
- به ياد سی سال دوران خوش معلمي
- پرواز با اژهاي، پرواز بدون اژهاي
- کمبود امکانات درماني استان بوشهر، مردم را آواره غربت کرده
- در آستانه دولت جديد، هزار آرزوي بر زمين مانده داريم
- طارمي ميخواهد دِين خود را به فوتبال بوشهر ادا کند
- دموکراسي در تصدي مسئوليت
- جوانان نگرانند که صدايشان شنيده نشود و مطالباتشان ناديده گرفته شود
پربیننده ترین