طراحی سایت
جستجو:

با کمال تأسف داده‌هایی که در این زمینه از مدیریت شهری تهران منتشر شده به صورت جسته‌وگریخته و از سوي برخی از کارشناسان و مطلعان و برخی اعضای شورای شهر، نشان می‌دهد اوضاع و احوال تهران از این نظر هم بسیار نابسامان است و این مسئله نشان‌دهنده آن است که خلافکاری و خلاف اخلاق...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در سیاسی ، نظر (0)

در مسیر بزرگراه عسلویه- سیراف- جم، به میزان عجیب و خطرناکی، کوه ها و ترانشه ها در حال ریزش بودند. از نقطه به نقطه کوههای مسیر جم،  آب جاری میشد. در یک نقطه، حین عبور، چند سنگ به خودرو  خورد ولی تخته سنگ بزرگتر، از مجاور ما عبور کرد... سپس به محل تقاطع رفتیم. با خودرو روی خط اتوبان از زیر تقاطع گذشتیم. آب تا بالای چراغ ماشین (شاسی بلند) آمد...

ارسال شده بيش از 8 سال پيش در اجتماعی ، نظر (1)

در حالی که موجی از سرما برخی نقاط کشور را در برگرفته است و به ‌تدریج شدت سرما افزایش می‌یابد، آب‌وهوای بوشهر روز به ‌روز بهاری ‌تر می‌شود و این استان گردشگران را به خود می‌خواند...

ارسال شده بيش از 8 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

سینه که به اوج رسید نوحه خوان اعلام (واحد) می کند و پس از گفتن واحد ریتم نوحه ها عوض شده و بیت تکراری وجود ندارد، سینه زنان با حرکات موزون پا، پای راست را عقب می اندازند در حالی که خم شده اند، دست راست را تا نزدیک زمین می برند، بعد با چرخش دست بلند ...

ارسال شده بيش از 8 سال پيش در اجتماعی ، نظر (1)
گفت‌و‌گو با «علی‌اصغر سعیدی» درباره رستوران و توسعه‌یافتگی
نحوه گذران فراغت، هویت اجتماعی افراد را شکل می‌دهد
ارسال شده بيش از 8 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)
گفت‌وگو با محمود دولت‌آبادی، به‌مناسبت انتشار مجموعه‌داستان «بنی‌آدم»
از نفسِ نوشتن مي‌ترسم
ارسال شده بيش از 8 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)
یادگار امام:
ورودم به سیاست وابسته به شرایط است
مرجان توحیدی

شرق: می‌گوید: «دل‌ودماغی برای مصاحبه ندارم.» اسفندماه برای «سیدحسن خمینی» با خبر مرگ عزیزانش عجین شده؛ یک‌روز پدر، یک‌روزمادربزرگش، همسر امام و حالا درگذشت دایی‌اش صادق طباطبایی. خبر مرگ صادق‌خان که می‌آید، زمان هماهنگ‌شده برای گفت‌وگو جای خود را به مراسم تشییع پیکر دایی‌صادق می‌دهد و حالا باید در دقیقه٩٠ سالنامه «شرق»، راهی قم شوم تا دیدار با یادگار امام میسر شود. گفت‌وگو از اسفند و حادثه فوت پدر آغاز می‌شود و مرور خاطرات پسر. می‌گوید که همزمانی سخنرانی انتقادی و معروف سیداحمد با حادثه ازدست‌دادنش باعث شد تا تحلیل‌های متفاوتی بر این ماجرا برود.  به ماجرای حمله به سخنرانی سیدحسن در حرم امام که می‌رسیم، درباره توضیح نوع واکنش خود با آن حوادث به این نکته بسنده می‌کند که نه آن‌روز و نه حالا در حوادثی اینچنین نمی‌خواهد که بی‌اخلاقی در جامعه رواج یابد. درباره ورودش به سیاست توضیح مقدماتی می‌دهد و با گفتن اینکه در لحظه تصمیم می‌گیرد، می‌گوید: «بسته به اینکه شرایط چه تغییری می‌کند و چه چیزی پیش می‌آید، تصمیم می‌گیرم.» حسن خمینی کمتر عادت به مصاحبه دارد و مجموع گفت‌وگوهای او از دهه٨٠ به این‌سو، شاید به تعداد انگشتان دودست نرسد، آن‌هم درباره موضوعات تخصصی مثل فقه یا دیدگاه‌ها و اندیشه‌های امام. همین موضوع کار را برای من سخت‌تر کرده بود. اینکه باب گفت‌وگو را چگونه باید باز کنم تا از آن کلیشه‌ها فرار کرده باشم. آزادراه تهران- قم را در حالی به‌سرعت پشت‌سر می‌گذاشتم که مسیر سوالات در ذهنم را مدام تغییر می‌دادم.  ١٥کیلومتر مانده به قم، هنوز بنرهای خوشامدگویی به حسن روحانی در جاده خودنمایی می‌کرد. از عوارضی که عبور کردیم، پرسان‌پرسان به خیابان‌های پشت حرم راهنمایی شدم که عبور، تنها برای تاکسی‌ها مجاز است؛ چیزی شبیه به خط‌ویژه. از کوچه‌پس‌کوچه‌های تودرتو که گذشتیم، از رهگذری آدرس را پرسیدم. دو ساختمان روبه‌روی هم را نشان داد که یکی دفتر بود و دیگری منزل. این همان منزل مرحوم سیداحمد خمینی بود که کمی آن‌سو‌تر از آن هم دفتر آیت‌الله نوری‌همدانی، از مراجع تقلید واقع شده بود. به‌سوی منزل و سالنی راهنمایی شدم که تمام دیوارهایش با قفسه‌های قدیمی فلزی پرازکتاب پوشانده شده بود. گاهی روی قفسه‌ای تصویری از امام‌خمینی و سیداحمد در کنار هم دیده می‌شد و پایین یکی از آنها هم تصویر فرزند بزرگ سیدحسن- که به یاد پدر او را احمد نام گذاشته است-وجود داشت.  تا چشم کار می‌کرد، کتاب بود که وسوسه و شوق‌ خواندن به دل می‌انداخت. در کنار مبلمان ساده، مثل همه روحانیون، یک چوب‌رخت بود با چند عبای قهوه‌ای، سورمه‌ای و عمامه مشکی‌رنگی که در راس آن قرار داشت. در آن سالن بزرگ، میزهایی هم به‌تناوب وجود داشت که تمام آنها با کتاب پر شده بود. یک میز مخصوص فلسفه، یک میز مخصوص اصول و...، یک اتاق دیگر هم در گوشه دیگر سالن وجود داشت که آن هم به همین سبک‌وسیاق چیده شده بود. البته تا جایی که در آن زمان کوتاه فرصت دیدن وجود داشت، یک صندلی سبز بود و اطراف آن مثل دانشجویی که امتحان داشته باشد، پر بود از کتاب‌های باز و نیمه‌باز. سیدحسن خمینی پای هرکدام از این میزها مطالعه می‌کند و می‌نویسد و کتاب «فرهنگ جامع فرق اسلامی» خود را هم ظاهرا در همان اتاق کوچک به رشته تحریر درآورده است. وسایل پذیرایی روی میز، حلوا بود و خرما. حسن خمینی با سلام بلندبالایی وارد سالن شد، عبایی را از روی چوب رخت به دوش انداخت و در مقابل من نشست. شلوغی دیدوبازدیدهای ناشی از فوت دایی‌ صادق باعث شد که گفت‌وگو خیلی سریع‌تر از آنچه که فکرش را می‌کردم به پایان برسد.   برای انجام مراحل فنی گفت‌وگو به دفتر، یعنی ساختمان مقابل منزل سیداحمدآقا راهنمایی شدم. رییس دفتر او، آقای احسانی تمام مدت را مشغول برنامه‌ریزی برای مراسم ختمی بود که قرار بود فردای آن‌روز در قم برای یادبود مرحوم صادق طباطبایی برگزار شود. کارت‌های دعوت برای بیوت مراجع در حال ارسال بود؛ یکی برسد به دفتر آقای صافی، یکی برسد به دفتر آقای وحیدخراسانی و... . شلوغی اسفند و شلوغی تدارک مجلس فاتحه در این ساختمان‌ها، به حال‌وهوای عید این خانه انگار غبار غم پاشیده بود. 

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)
برآمدن «بچه‌پولدارهای تهران» در گفت‌وگو با محمد مالجو:
نابرابری کنونی محصول پیروزی‌ها و شکست‌های سرمایه‌داری در ایران است
شرق - علی سالم

چندی پیش راه‌اندازی صفحه «بچه‌پولدارهای تهران» در شبکه‌های اجتماعی باعث ایجاد موجی از واکنش‌های عمومی نسبت به این پدیده شد و گزارش‌های زیادی درباره آن در روزنامه‌های مختلف دنیا منتشر شد؛ فراری، ‌مازاراتی، لامبورگینی و دیگر اتومبیل‌های چندمیلیاردی، خانه‌ها و ویلاهای چندده‌میلیاردی، تجملات و میهمانی‌هایی شبانه با سبکی از زندگی که به‌شدت متضاد با ارزش‌های مسلط بود و تجملاتی که تصور آن برای ایرانی‌ها پیش از این فقط در فیلم‌های هالیوودی ممکن بود و علاقه و ژست مشهود «بچه‌پولدارها» برای «نمایش» ثروت. «بچه‌پولدار‌های تهران» در معرفی این صفحه‌ گفته بودند یکی از انگیزه‌هایشان این است که نشان دهند ایران می‌تواند جای خوبی برای زندگی باشد. به نظر می‌رسد آنها بیش از بقیه مردم از دولتی رضایت‌خاطر داشته باشند که با شعار مهرورزی و حمایت از محرومان و مبارزه با نابرابری بر سر کار آمد؛ محرومانی که در دوره تحریم‌ها در سال‌های گذشته آسیب دیدند. آمار دقیقی از جمعیت این قشر زیر یک‌درصدی و میزان درآمد آنها وجود ندارد. اما به‌طور قطع می‌توان گفت هیچ‌یک از صنوفی که پیش از این جزو شغل‌های پردرآمد محسوب می‌شد همانند پزشکان یا مهندسان در میان آنها نیست. این قشر عمدتا در سال‌های تحریم و بازار سیاه دلالی و اقتصاد مالیه‌گرایی و با استفاده از رانت‌های متنوع به ثروت‌های نجومی یک‌شبه دست یافتند. برخی تحلیلگران، این طبقه خاص را در ایران (که بابک زنجانی فقط نمونه‌ای از آن است) با الیگارش‌های روسیه مقایسه کردند که در دهه١٩٩٠ از راه فساد به ثروت‌های افسانه‌ای دست یافتند. درباره ریشه‌های اقتصادی و تاریخی و چگونگی سربرآوردن این قشر نوکیسه در اقتصاد ایران با محمد مالجو به گفت‌وگو نشستیم. مالجو، اقتصاددان و پژوهشگر تاریخ اندیشه اقتصادی، اقتصاد سیاسی و تاریخ اقتصادی ایران در دوره پس از انقلاب، با روی‌کارآمدن دولت‌یازدهم طی سلسله‌مقالاتی به واکاوی «اقتصاد سیاسی دولت‌یازدهم» پرداخت و چشم‌اندازی از سال‌های آتی زیست سیاسی-اقتصادی ایران ارایه کرد. او در این مقالات مفصل که به‌تدریج در سایت «نقد اقتصاد سیاسی» منتشر شد، کوشید با شروع از تحلیلی تجریدی درباره جهت‌گیری‌های دولت‌یازدهم به سوی نوعی چارچوب تحلیلی انضمامی در زمینه سیاست‌های اقتصادی دولت برای بهبود فضای کسب‌وکار حرکت کند. گفت‌وگوی حاضر را می‌توان در ادامه تحلیل‌های او از چالش‌های اقتصاد سیاسی ایران دهه١٣٩٠ خواند:

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

به نظر بنده، کلمه مبتذل برای موسیقی کلمه بجا و درستی نسیت. آن کلام است که می تواند مبتذل باشد و با یک موسیقی ترکیب شود و مجموعه مبتذل شود. اما در مورد موسیقی می توان از کلمه بی ارزش استفاده کرد. موسیقی هایی که بر هر دلیلی در ساختن آن مطلب و مورد با ارزشی دیده نمی شود و هنگامی که یک متخصص و آدم فنی و اهل موسیقی و حتی شنونده بالنده آن را گوش می کند ...

ارسال شده بيش از 11 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (1)

 مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره می‌کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، اسلام دستور نداده ...

ارسال شده بيش از 11 سال پيش در سیاسی ، نظر (4)
صفحات: 1

آخرین اخبار

پربیننده ترین