طراحی سایت
جستجو:

  محمد لطفي :  نگذاريد تلخي ? ها و ناروايي ? هاي ساليان طولاني عشق ورزيدن به هنر و ديار خود چه سختي ? ها که تحمل نکرده ? اند به بي ? مهري،  ? رها شوند. اين شهر خسته را دريابيد، يادتان باشد وقت ي در هر جامعه هنرمند خسته باشد، اين خستگي پيکره يک شهر را در برمي ? گيرد، کمي نشاط با چاشني مهر آييني به فرزندان اين شهر اميد را در رگارگ کوچه ? هاي بوشهر رخوت را از در و ديوارش بزداييم..

ارسال شده حدود 1 سال پيش

محمد لطفي:  در انبوه دردهاي پنهان و آشکار، و عبور ثانيه ها، در هجوم انبوه اندوهان روزمرگي ? ه ا، آرام از کنار مواردي مي گذريم که هر کدام خود از اساسي ترين نيازهاي جامعه شهري است، در مي ? يابي بين ما و حداقل    خواسته ? هاي يک شهروند چقدر فاصله افتاده است، يادمان مي آورد چه آسان به نبودن ها عادت کرده ايم، چه آسان از کنار ابتدايي ? ترين نياز ها عبور مي کنيم.

ارسال شده حدود 1 سال پيش

محمد لطف ي:  بوشهر شهر زاد و زندگي، ديار ناخدا و جاشو و گلاف، خويشاوندان  همه درياها، تو را شراع کشيده ايم بر گستره درياي بيکران عشق در هم آوايي ني    مه ها و زخمهاي تاريخي ات که از همه بوي افتخار مي آيد، بوشهر    شهر من، سمفوني بي مثال رنگ و نور باد و معماري جادوئي درون گرا و برون گرا که هر رهگذري را با سحر انگيزي جاودان مغناطيسي ا ت به تماشاي راز غريب خود فرا مي خواني. .

ارسال شده حدود 1 سال پيش

محمد لطفي:  هنرمندي عاشق که روياهايش با ابرها و بادهاي موافق بر دل شراعي به قدمت تتاتر، و نام ازلي هنر نشست تا همچنان در دريا و با دريا بماند. شوريدگي منصور را حتي بادهاي شمال و قوس مي دانند وقتي اين اواخر خودش را به زحمت به دريا مي رساند، تا به آرامش برسد، او شهنامه اي از واژگان و حماسه هاي جاودان اين آبراهه بين المللي بود...

عباس شاهپيري:  شايد زيباترين و ساده ترين جمله اي که مي شود در مورد منصور بهرامي گفت اين است که منصور بهرامي خودش بود، يعني هيچ وقت توي زندگي و توي حرفه هنري نخواست جاي    کسي باشد و يا اداي کسي را در بياورد، به همين خاطر هم بيشتر دوست داشتني بود...

ارسال شده حدود 1 سال پيش
صفحات: 1