يادبود رفقاي جان / شهیدان مواجی
نسیم جنوب، مژده مواجي: ده (10 ) ارديبه شت، يادبود رفقاي جان، افسروظيفه محمّدعلي مواجي و درجه ? دار وظيفه محمّدحسن مواجي که در آزادسازي خرمشهر، سال 1361 جانشان را فداي ميهن کردند. برادرم علي، در سال 1359 شعر بندر را سرود. آنجا که مي ? گويد«با چشمان نگرانش»، از دغدغه مردم مي ? نويسد. اظطرابِ وقوع جنگ. مردم ايران دهه ? هاي متوالي است که دغدغه ? هاي خيلي زيادي دارند. يکي از آن ? ها دلهره مدام از پيشامد جنگ است. بندر زادگاه من بر کناره دريا بر شن هاي گرم ساحل آرام غنوده است و با چشمان نگرانش به افق مي نگرد محمّدعلي مواجي «جنگ» چه کلمه شوم و نفرت ? انگيزي. در دروس خشک تاريخ، بيشتر در مورد جنگ ? ها تدريس مي ? شود. آن هم اکثرأ به طور تحريف شده از برد و باخت ? ها ? . علي سروده ?? هاي زيادي از جنگ دارد. آن ? چه را که او با چشمان خودش شاهدش بوده و با پوست و گوشت خود حس کرده، به ? طور ملموسي به نگارش درآورده بود. نوشته ? هاي او تاريخ واق عي از چهره کريه جنگ و ويرانه ? هاي آن مي ? باشند. در کتابم، «تاوان عظيم انسان ? بودن» که در سال 2401 توسط نشر هليله منتشر شد، گذري است به زندگي علي و ? حسن.
مژده مواجي : به طرف ايستگاه مترو که راه افتادم، تراکتورها دورتر شده بودند و صداي بوقشان به ? طور مبهم شنيده مي ? شد. سوار مترو شدم و در گرمايِ مطبوع داخلِ آن، جايي براي نشستن پيدا کردم. در اين ساعت زود صبحگاهي اغلب افراد شاغل به سر کار مي ? روند. خيلي ? ها سرشان توي گوشي ? شان بود. بقيه هم به ? ندرت صدايي ا زشان بيرون مي ? آمد و مثل من اين ? وآن ? ور را نگاه مي ? کردند.
مژده مواجي - آلمان : حدود ساعت دو بعدازظهر به محل قرارمان روبروي دفتر نشرية «آسفالت»، نشرية بي ? خانمان ? ها در شهر هانوفر، رسيديم. مسئول پروژة گروه کاري ? مان در اداره برنامه ريخته بود که يکي از مسئولان آن ? جا به ? نام پتر گروه ده نفري ما را در شهر بگرداند و از بي ? خانمان ? هاي شهر برايمان صحبت کند.
مژده مواجي : اين روزها فضا تغيير کرده است؛ در واقع از هفتة دوم اکتبر. سوار مترو شدم که به سر کار بروم. به صفحة مانيتور در مترو نگاه مي ? کردم که اخبار و اطلاع ? رساني ? ها پشت سر هم روي آن اعلام مي ? شد. اعلام برنامه ? هاي تئاتر شهر هانوفر، سيرک، تبليغات تجاري شهر، دماي هوا تا به اخبار جهان که رسيد، اخبار جنگ در خاورميانه در صدر خبرها بود. چند سطري خواندم...
نگاهي به فيلم «تفريق» ساخته ? ماني حقيقي: گريه ? بي ? وقفه ? آسمان
مژده غضنفري
«تفريق» ساخته ? ي ماني حقيقي هرچند در ايده نمونه ? هاي خارجي زيادي دارد (فيلم ? هاي همزاد يا هم ? شکل يا Double ) اما در اجرا و کارگرداني با اين ? که کار نسبتا دشواري نيز بوده است، قابل قبول است. فيلم جهاني نمايشي خلق مي ? کند تا کارگردان راه ? هاي تفسير را باز نمايد. دو خانواده ? ي ? هم شکل (زن و شوهري مشابه) معرفي مي ? شوند که در واقع يک خانواده ? اند اما از دو طبقه ? ي اجتماعي ? اند، تا فيلمساز اين امکان را داشته باشد که در دل روايتي نمايشي حرفش(مانيفيست ? اش) را بيان کند.
ماني حقيقي آشکارا نگاه مثبتي به شرايط جامعه و روابط و خانواده ? هاي امروزي ندارد. جامعه ? اي که در آن، طرفِ پرخاشگر، متوهم، عصبي، ناراحت، غمگين و افسرده، طرف ديگر که خيرخواه، مصلح، شوخ و شنگ، همراه، شاد و غيرمتوهم است را نابود کرده است، يا حتي به بيان ديگر جنبه ? هاي مثبت آدم ? ها در تاريکي و آتش در حال سوختن است تا آدم ? ها به دليل ? وضعيت نابسامان جامعه با تمام جنبه ? هاي منفي ? شان در حال زندگي در کنار همديگر باشند. با اين ? که ابري در آسمان نيست اما هميشه باران مي ? آيد و صداي رعد و ? برق هم شنيده مي شود. آفتاب از زندگي ? ها رخت بربسته، و وضعيتِ جامعه، زندگي و روابط فِيک و جعلي ? شده است.
کودکِ ? فيلم (نماينده نسل جديد) البته کماکان عاشق بازي، فوتبال و شادي است و صد البته متوجه ? ي اين وضعيت نابسامان خانوادگي نيز هست (پسربچه مي ? داند که زن جديدِ هم ? شکل ِمادرش، مادر واقعي ? اش نيست) پس با همه ? ي سياهي شايد اميدي وجود داشته باشد. سکانس پاياني و سوختن دو طرف مصلح و شاد در آتش و ديالوگي که رد و بدل مي ? شود کمي لوس به نظر مي ? رسد، اما اين هم مي ? تواند نقطه ? ي اميدي براي تماشاگر باشد.
فيلم با اين ? که درامي خانوادگي و در عين حال روانشناختي است و تلاش دارد دو طبقه ? ي فرودست و متوسط را در کنار هم به تصوير بکشد اما برخلاف درام ? هاي خانوادگي اخير سينماي ايران وجهي مستندنما ندارد و فيلمساز کاملا جهاني غيررئال و نمايشي را مي ? سازد. در عين حال «تفريق» فيلمي به شدت انتقادي ? است و فاجعه ? ي روابط امروزي را به فاجعه ? ي شرايط سياسي، اجتماعي کشور مرتبط مي ? داند و تنها اميد باقي مانده اين است که جوان ? ترها آگاهند و طبيعتاً ? دانستن پيش ? شرطِ اول براي تغيير است.
(هفته نامه نسیم جنوب سال بیست و ششم- شماره 1056)
آخرین اخبار
- بدون انگلزدايي اقتصاد، جراحي اقتصادي پزشکيان امکانپذير نيست
- سرکار گذاشته شدن سالمندان توسط شهردار بوشهر
- پروژه راهآهن بوشهر- شيراز؛ وعدهها در دوراهي عمل و انتظار
- آقاي رئيس جمهور، به وعده خود براي رفع فيلترينگ عمل کنيد
- مهدي طارمي، پنجرة معرفي استان بوشهر در اروپا
- وفاقشکني نفتيها عليه مديريت استان بوشهر
- از افول ستاره «رصدخانه مهر» جلوگيري کنيم!
- چالش انتصاب استاندار بومي؛ براي توسعه استان بوشهر!
- به ياد سی سال دوران خوش معلمي
- پرواز با اژهاي، پرواز بدون اژهاي
- کمبود امکانات درماني استان بوشهر، مردم را آواره غربت کرده
- در آستانه دولت جديد، هزار آرزوي بر زمين مانده داريم
- طارمي ميخواهد دِين خود را به فوتبال بوشهر ادا کند
- دموکراسي در تصدي مسئوليت
- جوانان نگرانند که صدايشان شنيده نشود و مطالباتشان ناديده گرفته شود
پربیننده ترین