طراحی سایت
جستجو:

پرسشي از رئيس ستاد انتخاباتي پزشکيان در استان بوشهر

چرا روند پيشنهاد استاندار توسط ستاد پزشکيان، شفاف نيست؟

حسين صداقت

در حاليکه ستادهاي انتخاباتي اکثر استانها، ليست گزينههاي پيشنهادي خود جهت تصدي استانداري را به وزرات کشور ارسال و براي تنوير افکار عمومي نيز منتشر کردهاند و حتي بعضاً با ارائه معيارها و مصداقهاي مورد نظر و توضيح روند و سازوکار انتخاب و گزينش افراد در رسانهها، انتشار دادهاند، از استان بوشهر هيچ خبر رسمياي منتشر نشده است.

آقاي عمادي رئيس محترم ستاد پزشکيان در استان بوشهر، آيا اصلاً ليستي از سوي اين ستاد به وزارت کشور ارسال شده؟ اگر شده چرا اين ليست در اختيار رسانهها قرار نگرفته و به شهروندان اطلاع داده نشده است؟ چه مصلحتي در عدم انتشار ليست گزينههاي پيشنهادي وجود داشته؟ چرا مانند ديگر استانها شفافيت را ملاک عمل قرار ندادهايد؟

آيا بهتر نبود يک بار هم که شده استانهاي همجوار را الگو قرار دهيم که سالهاست عرصه سياست استانشان با همدلي و اتحاد و همانديشي مديريت شده و ثمرات مثبت آن در آباداني و توسعه آن استانها مشاهده شده است.

آقاي عمادي اخباري به گوش ميرسد که حضرتعالي ليستي سه نفره به وزارت کشور ارسال کردهايد که نام مبارکتان بر صدر آن قرار گرفته است. آيا ارسال اين ليست صحت دارد؟ در صورت صحت، شما که اظهار کرده بوديد تمايلي براي برگشت به کار دولتي بعد از بازنشستگي نداريد و مطالب متعددي هم در مذمت کنشگري سياسي در جوامع بيشکل نوشتيد، بر چه اساس چنين ليستي را ارائه کرديد که معيارهاي تعيينشده توسط دولت، از جمله داشتن سابقه کار در وزارت کشور و بازنشسته نبودن را ناديده گرفته است.

چرا يک بار براي هميشه با اعلام رسمي و شفاف موضع و اعلام گزينههاي مورد نظر، به اين ابهامات پاسخ نميدهيد. ما از شما که چهرهاي فرهنگي هستيد حداقل انتظارمان، صداقت با شهروندان هم استاني و محرم دانستن آنها در تصميمات سياسيتان است.

(هفته نامه نسیم جنوب سال بیست و هفتم شماره 1094)

ارسال شده حدود 13 ساعت پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

نکته‌اي که با توجه به درجه تاثيرگذاري فزاينده آن در جامعه دارد، بايستي بيشتر مورد بررسي قرار گيرد، مبحث پوشش ها و يکسان‌سازي آن در گروه‌هاي عديده فرهنگي و هنري است که بي‌شک خدشه وارد شدن به آن و عدم توجه کافي از سوي افراد در جامعه ضربه‌اي جبران‌ناپذير را به مقوله فرهنگي اجتماعي وارد خواهد کرد؛ که متاسفانه امروزه ما شاهد  لباس‌هايي منافات با سنت اصيل بوشهري و..

ارسال شده حدود 13 ساعت پيش در دیدگاه ، نظر (0)

عبدالحميد بنچاري: حاکميت شرکتي و مسئوليت اجتماعي شرکتي در صنعت نفت و گاز از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. شرکت‌ها با پذيرش اصول ESG، استفاده از تکنولوژي‌هاي نوين و سرمايه‌گذاري در پروژه‌هاي انرژي پاک، قادرند نقش مثبت و ارزنده‌اي را در کاهش اثرات زيست‌محيطي و اجتماعي ايفا کنند. با اين حال، چالش‌هايي همچون پيچيدگي‌هاي قانوني و تضاد منافع بين ذي‌نفعان، نياز به تدابير مديريتي نوآورانه و شيوه‌هاي جديد حاکميت شرکتي دارند.

ارسال شده حدود 13 ساعت پيش در دیدگاه ، نظر (0)

جمیل رزمی: ساخت يک بيمارستان فوق تخصصي براي بيماران صعب‌العلاج سرطاني که در آن بشود بيماران‌شان را در همين جا شيمي درماني کنند درخواست زيادي نيست. با اين کار به مردم خدمت کنيد. اين حق مردم است که در مرکز استان يک بيمارستان فوق تخصصي باشد تا بعد هم شايد براي شهرستان‌هاي ديگر فکري شود. تا ديگر زنان، مادران وخواهران ما در غربت اسير و گرفتار نشوند.

ارسال شده حدود 13 ساعت پيش در اجتماعی ، نظر (0)

خستگي تصميمگيري

حسين     زيرراهي    - مدرس مهارتهاي توسعه فردي

حتما شما هم توجه کردهايد که برخي از مشاهير دنياي امروز مانند بيل گيتس، استيو جابز و مارک زاکربرگ لباس يکساني به تن داشته يا دارند. بيل گيتس هميشه کت و شلواري خاکستري، استيو جابز يقه اسکي تيره و زاکربرگ تيشرت آستين کوتاه. به راستي چرا پولدارترين مردان جهان هميشه لباسي يکسان به تن دارند؟ جواب کوتاه اين است که اين افراد کارهاي مهمتري به جاي انتخاب لباس روزانه دارند که بايد انجام دهند. پاسخ بلند را در ادامه ميتوانيد مطالعه کنيد.

اصطلاح خستگي تصميمگيري را اولين بار روانشناس اجتماعي روي باومايستر وارد ادبيات روانشناسي و علوم مغز اعصاب کرد. باومايستر را ميتوان صاحبنظرترين فرد در زمينه بررسي نيروي اراده دانست و بيشترين تحقيقات را در اين زمينه انجام داده است. از نظر ايشان مقدار نيروي اراده ما در طول يک روز تقريبا ثابت است و با استفاده از آن مرتب کم ميشود. چنانکه در پايان روز ديگر تهماندهاي بيشتر از آن باقي نمانده است.

اغلب کارهايي که ما در طول يک روز انجام ميدهيم مقداري از اراده ما را مصرف ميکند. کارهاي بدني، فکري و حتي بيدار ماندن و نهايتا انتخابهايمان. ما در يک روز تقريبا حدود سي هزار تصميم ميگيريم که اين کار مانند ديگر کارهاي روزانه از ظرف اراده ميکاهد. البته چون بيشتر کارهاي ما از روي عادت انجام ميشود خودمان به اين تعداد تصميم آگاه نيستيم. ولي دقيقا از لحظهاي که بيداري ميشويم تصميمگيري ما شروع مي شود: الان بلند شوم يا کمي بيشتر بخوابم؟ صورتم را اصلاح کنم يا نه؟ دوش بگيرم يا نه؟ صبحانه چي بخورم؟ چه لباسي بپوشم؟ با چه وسيلهاي سر کار بروم؟ از چه مسيري بروم؟

البته تصميمات بزرگتر مقدار بيشتري اراده مصرف ميکند. مثلا اگر بخواهيد يک کت و شلوار را با کراوات، پيراهن و کفش و جوراب سِت کنيد قطعا هم، زمان و هم اراده بيشتري را از شما ميگيرد. مشاهيري که نام برديم اين فرايند را حذف کرده و هر روز همان لباس تکراري را ميپوشند که بتوانند نيروي اراده خود را صرف کارهاي مهمتر خود کنند. خستگي تصميمگيري در مورد انتخابهايي که تعداد گزينههاي آن زياد باشد يا آنهايي که ما نتوانيم بين دو گزينه يکي را انتخاب کنيم بيشتر ميشود. مثلا اگر شما به مغازهاي برويد که پانزده نوع ماست براي فروش داشته باشد اگر از قبل ندانيد کدام را ميخواهيد بخريد ممکن است پس از صرف زمان زياد و کلافگي نتوانيد يکي را انتخاب کنيد و کلا قيد خريد ماست را بزنيد. يا خانمي که کل يک بازار را براي خريد يک لباس ميچرخد دست آخر ممکن است يا چيزي نخرد يا با انتخابي بد کار را به اتمام برساند. چون وقتي ظرف اراده انسان خالي ميشود در نهايت تسليم شده و انتخابي دم دستي انجام ميدهد. به همين دليل برخي فروشندگان ترجيح ميدهند گزينههاي کمتري ارائه دهند تا خريدار راحتتر تصميم بگيرد.

نتيجه اينکه سعي کنيد در ابتداي صبح تصميمات کماهميت و پيش پا افتاده خود را کم کنيد يا به زمان بعد از ظهر و شب موکول کنيد تا بتوانيد نيروي ارادهتان را براي انجام کارهاي مهم روزانه نگه داريد.


(هفته نامه نسیم جنوب
سال بیست و هفتم شماره 1094)

ارسال شده حدود 13 ساعت پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

يونس قيصيزاده- مديرمسئول نسيم جنوب  

در هنگام وزيدن فرخندهنسيم دوم خرداد، يکي از کساني که پيشنهاد و اصرار به راهاندازي هفتهنامهاي روشنگر متناسب با باز شدن فضاي سياسي و اجتماعي آن زمان داشت، دکتر امير خلفپور بود که نتيجه آن وزيدن نسيم جنوب در طي بيست و هفت سال و با بيش از هزار شماره ميباشد.در اين مسير سخت و پرفراز و نشيب که حکايتها ديديم و ناملايمات کشيديم، دکتر امير خلفپور به عنوان صاحبامتياز نسيمجنوب، چون کوهي استوار پشت اين هفتهنامه و همانند هدايتگري صادق و باتجربه، ياريدهنده ما بود و البته که از تير و زخم آن نيز بينصيب نماند و سيبل حملات و نامهربانيها گرديد. اما اکنون که به اين فعاليت فرهنگي و مطبوعاتي نزديک به سه دهه...

ارسال شده حدود 13 ساعت پيش در سلامی و کلامی ، نظر (0)

دردسرهاي فيلترينگ

نسیم جنوب، دکتر امان الله شجاعي

فيليترينگ؛ داستان و حال و قصه اذيت و آزار براي مردم ايران و به ويژه جوانان عزيزي است که به کار و کسب در فضاي مجازي مشغولند. 

دردسرهاي فيلتر کردن فضاي مجازي، از توان زبان و قلم خارج است.

آنان که در اين کاسبي به سودهاي کلان مي رسند، به چند شرکت وابسته به افراد بسيار صاحب نفوذ، محدود ميشوند. ولي در عوض، کل مردم ايران در حال ضرر دادن براي سود فراوان آن گروهاندکند.

در اين رابطه از هر چهار نماينده  محترم مردم استان بوشهر ميپرسم؛ آيا از فيلترينگ راضي هستيد؟

اگر راضي نيستيد، چه اقدامي خواهيد کرد؟

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

حسين صداقت :ما نياز داريم صدايمان در بالاترين سطوح تصميمگيري شنيده شود. يک وزير جوان ميتواند نماينده واقعي دغدغهها، آرمانها و چالشهاي ما باشد. او ميتواند از مشکلات بيکاري جوانان، چالشهاي ازدواج و مسکن، و دغدغههاي سياسي و اجتماعي ما سخن بگويد. جوانان، موتور محرکه نوآوري و تغيير هستند. در عصر انقلاب ديجيتال و هوش مصنوعي، ما نياز به مديراني داريم که زبان تکنولوژي...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در سیاسی ، نظر (0)

 ابراهيم بشکاني: تو چله گرماي تابستون بايد صبر ميکردي تا نزديکي غروب تا به گفته بوشهريها «تِک هوا بِشکِنه» بعد براي تفريح از خونه بيرون بيان که اونم اهالي بوشهر مخصوصاً چهار محل، يا به طرف دروازه شهر ميرفتند تا ضمن قدم زدن در خيابان نادر و صفوي، سري هم به قهوهخونهها بزنند و با نوشيدن چاي و کشيدن قليوني خستگي بدر کنند و اگر خريدي هم دارند انجام بدهند، يا به طرف دريا و مجسمه ميرفتند چون تنها پارک شهر و محل تفريح اون زمان که گل و گياهي و چمني کاشته بودند، 

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

حسن غلامي: سال 1362 که هيچ امکاناتي براي ديدن فيلم نبود، عباس و عبدالله؛ برادران خوبم، مرا با خود به جهاد سازندگي کنگان پيش علي مطهري مرد بزرگ فرهنگي آن روزگار و شاعر بسيار صميمي، براي ديدن فيلم  «سفر سنگ» مسعود کيميايي با بازي جاودان سعيد راد بردند. علي مطهري فيلم را با چاي به ما نشان ميداد، پرده که سياه شد...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

انتظارات از دکتر پزشکيان و مديران دولت چهاردهم

نسیم جنوب، دکتر عباس حاتمي

دکتر پزشکيان اولين سياستمدار ارشد ايران بعد از انقلاب است که داراي بالاترين مدارج علمي و مسلط به دانش مديريت کيفيت هستند لذا بدون حتي 1 دقيقه وقفه به رايزني و مذاکره جهت اصلاحات زير که مورد مطالبه رايدهندگان به ايشان و تحريمکنندگان انتخابات (حدود 80 درصد جمعيت) هستند، مبادرت ورزند:

1-از سرگيري مذاکرات لغو تمام تحريمها و اتصال به fatf.

2-رفع فيلترينگ و خلاص کردن ملت از شر مافياي VPN.

3-ادامه غيرفعال ماندن حجاببان، گشت ارشاد و گروه فشار جهت آرامش جامعه و رونق صنعت گردشگري خارجي و ايجاد ميليونها شغل. (از زمان فوت آقاي رئيسي حجاببان و گشت ارشاد بندرت در خيابانها ظاهر ميشوند).

4-تناسبسازي حقوق و دستمزد با تورم، بازنگري در مالياتها.

5-لغو سهميههاي کنکور و ارتقاء گنجينه علمي کشور. لغو سهميههاي استخدامي براي گزينش شايستگان.

6-حذف دروس عمومي از کنکور و دانشگاهها و جايگزين کردن دروس مرتبط با هوش مصنوعي و...

7-آزادي واردات خودرو با کاهش تعرفه گمرکي.

8- حذف نهادهاي موازي و قطع بودجه آنها.

8- اولويت روابط خارجه با کشورهاي دمکراتيک، از سرگيري روابط کنسولي و تجاري با کانادا، آمريکا، بحرين و مصر.

9- رهايي آموزش و پرورش از ايدئولوژي خاص... و افزايش 2 برابري بودجه آن.

10- بازگرداندن اخراجيهاي دانشجويي و معلمان و اساتيد بر سرکار و جبران خسارات وارده به آنها.

11- افزايش حقوق انترنها و رزيدنتهاي پزشکي  و حل مشکل دارو.

12- جلوگيري از صادرات مواد خام بهخصوص منع صادرات محصولات کشاورزي خام به روسيه و...

13- بالابردن ارزش پول و پاسپورت ايراني.

14- مبارزه جدي و قاطع با هر نوع فساد در دولت.

15- توجه ويژه به تأمين اجتماعي به منزله پيشاني دولت و حساسيت به زدوبند سياسي در شرکتهاي شستا.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره 1090)

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

 سجاد بهزادي: انتخابات با هر کيفيتي و در هر نوع حکومتي به شکلي مطلوب و يا نامطلوب آن آغاز و در نهايت به پايان ميرسد؛ اما تحليلها پيرامون آن ميبايست چراغ راهي براي هر نظام حکمراني باشد. در انتخابات رياستجمهوري چهاردهم، مسئله عدم مشارکت 60 درصد جامعه در مرحله اول و پس از آن 50 درصد در نوبت دوم، همچنان محل اعتناء جدي است.

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در سیاسی ، نظر (0)

قدرتالله رحيمي: انتخابات رياست جمهوري با تمام فراز و فرودهايش به پايان رسيد و با حضور حدود نيمي از مردمي که حق رأي داشتند، دکتر پزشکيان به عنوان چهاردهمين رئيس‌‌جمهور ايران انتخاب شد. رئيس‌‌جمهور مانيفست اجرايي حکمراني در دولتش را نهجالبلاغه مولا علي عليهالسلام قرار داده است و اين مهم در مناظرهها و سخنرانيهايش به وضوح روشن بود.

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در سیاسی ، نظر (0)

فرمول خوششانسي در زندگي

نسیم جنوب، حسين زيرراهي- مدرس مهارتهاي توسعه فردي

اگر فکر ميکنيد آدم بدشانسي هستيد بايد به عرض برسانم شما در اولين آزمون بخت و اقبال زندگيتان در رقابتي بسيار سخت سربلند بيرون آمدهايد. يعني از بين 500 ميليون اسپرمي که فرزندان متفاوتي براي والدينتان متولد ميکرد آني به مقصد رسيد که سازنده شما بود. بقيه اين شانس را نداشتند که زندگي را تجربه کنند.

تقريبا اکثريت مردم فکر ميکنند از شانس پاييني در زندگي برخوردارند و فقط اقليتي از انسانهاي موفق هستند که معتقدند در زندگي خوششانس بودهاند. اين حقيقت به ما يادآور ميشود اگر فکر ميکنيم بدشانس هستيم اين موضوع به ما اثبات ميشود و اگر فکر ميکنيم خوششانس هستيم هم همان برايمان اثبات ميشود. در روانشناسي به اين حالت پيشگويي خودشکوفا يا خود محققکن ميگويند. يعني وقتي به چيزي باور داشته باشيد سير رخدادها شما را به سمت آن موضوع ميکشاند. احتمالا تا همينجا براي شما مشخص شده است که خوششانسي و بدشانسي بيشتر موضوعي نگرشي است تا واقعي.

آيا واقعا آدم بدشانس يا خوششانس داريم؟ اگر شانس را اتفاقهاي خوب و بد تعريف کنيم بطور قطع کسي وجود ندارد که از  ابتدا تا انتهاي زندگي خوششانس يا بدشانس باشد. ولي تفاوتهايي در زندگي افراد وجود دارد که خود آنها در ايجاد آن دخيل نبودهاند. مانند ژنتيک، خانواده، جامعه، شهر، کشور و زماني که در آن به دنيا آمده اند. يا کسي که جوانمرگ شده و فرصت يک زندگي کامل را پيدا نکند. مثلي وجود دارد که ميگويد اگر سال 1939 (شروع جنگ جهاني دوم) هجده ساله نبودهايد آدم خوششانسي هستيد. ولي براي فرزندان يک خانواده يا جامعهاي با شرايط مشابه نميتوان يکي را خوششانس و ديگري را بدشانس قلمداد کرد. شايد بتوان اينطور گفت که هر انساني که در يک جامعه نرمال با ميزان دسترسي متوسط به امکانات زندگي به دنيا ميآيد در طول زندگي خود با فرصتها و تهديداتي روبرو ميشود. اين فرصتها و تهديدها تقريبا براي همه عصران او مشابه است و تفاوت تنها در نوع برخورد فرد با آنها است. دارن هاردي در کتاب اثر مرکب ميگويد اگر بدني سالم و غذايي براي خوردن داريد پس بايد گفت خوششانس هستيد. بعد از اين ديگر شانس به مجموعه انتخابهاي ما بستگي دارد. فرمول کامل خوش شانسي از نظر هاردي به اين صورت است: آمادگي  نگرش   فرصت   اقدام.

آمادگي: يعني شما به رشد شخصي خود بها داده و مهارتها، دانش، تخصص، روابط و منابعتان را گسترش دهيد. با اين کار شما آماده دريافت فرصتها هستيد.

نگرش: يعني شما منتظر رسيدن فرصتها هستيد. موقعيتها را ميبينيد چون دنبالشان هستيد. چيزي که دنبالش نيستيد را نميتوانيد ببينيد. نگرش همان پيشبيني خود محقق کن است.

فرصت: اين همان موقعيتي است که بصورت اتفاقي سر راه شما قرار ميگيرد. فرصتي که برنامهريزي نشده يا سريعتر و متفاوتتر از انتظارتان رخ داده است. ميشود گفت رخدادي طبيعي است و در کنترل شما نيست.

اقدام: يعني جايي که شما وارد عمل ميشويد و اقدام ميکنيد. اينجا جايي است که موفقها را از ناموفقها جدا ميکند.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره 1090)

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

دکتر عبدالرسول عمادي: استان بوشهر يکي از قطبهاي اقتصاد ايران است با سه حوزه اقتصادي بسيار مهم که يکي تمدن صنعتي ناشي از استقرار تاسيسات نفتي، گازي و پتروشيمي است ديگري اقتصاد دريا محور با داشتن هفتصد کيلومتر مرز آبي با خليج فارس و سه ديگر کشاورزي با محوريت خرماست که متاسفانه به دليل نبود يکنظام مديريت هدفمند در هر سه اين حوزهها با کاستي فراواني مواجه است.

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در سیاسی ، نظر (0)

 

بمناسبت شروع فصل صيد ميگو  مرداد ماه 1403 

ترال (گوفه) ويرانگر  

نسیم جنوب، حسين شادکامي - کارشناس صيد و بهره برداري  

در اين ايام از سال که شدت گرما و کاهش اکسيژن در محيط زيست بوم دريايي، به حالت اشباع رسيده، فلوم پلانکتوني، تنفس حتي براي انواع  آبزيان تازه رشد کرده که اکثرا هنوز به سن استاندار (بالغ) نرسيده و همزيست با گلههاي ميگو رفتار ميکند، غير ممکن مي سازد.  در اين فصل صيد  که به ازاي هر کيلو از ميگوي صيد شده بين هفت تا هشت کيلو از اين گونهها که وزني با ميانگين 50 تا100 گرم دارند بين 70 تا 80  قطعه از آبزيان به ازاي هر کيلو ميگو، توسط ابزار ترال  از گردونه حيات زيست بدون تکثير نسل آينده از بين ميروند. 

در بين انديشمندان زيست بومهاي دريايي در دنيا، يکي از مخربترين روش صيد، ترال کف  شناخته شده است و زيانهايي زيادي به بسترهاي زيستگاهي ايجاد  ميکند از جمله برهم زدن توازون اکولوژيکي و زيست بوم دريايي، ايجاد آلودگي صوتي و آلودگي آبها به واسطه ايجاد شيار در بستر  زيستگاه که موجب گل آلود شدن آبها ميگردد.

 طي ساليان سال ارقام و آمارها در نمودکاهش ذخيره و به انقراض کشاندن گونههاي صيد نمايان  گرديده که در صورت تکرار و توقف نشدن اين روش صيد (دريابست )، صيدگاهها و زيستگاهها دچار فقر زيستي خواهند شد. هر چند که اين روش صيد در مدت زمان کم  بيشترين مصرف انرژي (سوخت) و بازده اقتصادي آني براي صيد و صيادي دارد، اما براي محيط زيست آبزيان  زيانآور و از استرس بالايي برخوردار است وآينده ذخيره  آبزيان را به مخاطره مياندازد که با توجه به ميانگين صيد سالانه در چند سال اخير (1500 تا 2000تن) بين 12 تا 16 هزاران تن به همراه ميگو از گردونه حيات زيست دريايي خارج و از بين ميرود که  بدنبال آن  آينده حرفه صيد و صيادي ساحل نشينان استان بوشهر دچار رکود و چالش  جدي منجر خواهد گشت . لذا مديريت صيد و بهره برداري ميبايست در کاربري اين ابزار تجديد نظر نمايند تا بتوان زيست بوم منطقه را براي پايداري حفظ نمايند و آينده ذخيره در آبهاي اين استان به سوي انقراض و نابودي کشانده نشود.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره 1090)

 

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (1)

احمد عمويي: اندک شمار انسانهايي هستند که براي آرمان و انديشهشان از همه چيزشان ميگذرند حتي از خودشان، حاج حسن لاوري اينچنين بود، بيهيچ چشمداشتي براي ديگران قدم بر ميداشت و بيوقفه براي تحقق هدف و آرمانش ميجنگيد، حاج حسن لاوري اکنون در بستر بيماريست، ياد و نام آن مرد نازنين همواره در خاطر است، گاهي که او را فراموش ميکنم بر خود نهيب مي زنم که همچو او مگر چند نفر داريم؟

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

چرا دکتر پزشکيان؟(عبدالرسول عمادي)/ انتخابي براي اجراي قانون (مرتضي سراجي) / انتخاب چهاردهم؛ آخرين فرصت براي بازگشت به واقعيت (سجاد بهزادي) / ده دليل براي راي به پزشکيان (دکتر عباس حاتمي ) / دکتري فهميده، بايد دست در درمان زند (حسين حشمتي) / فرصتي براي بهبود وضعيت کشور (حسن احمدي) / چرا راي مي‌دهيم... (محمد حياتي) / خاطره‌اي از سفر پزشکيان  به بوشهر (مهدي نامدارزادگان)/ براي ايران  (مصطفي خرمي) / انتخاب پزشکيان؛ فرصتي براي آشتي ملي ( امين ساجدي) / انتخابات رياست جمهوري؛ فرصتي براي تغيير وضع موجود (فاطمه مساوات) / حرکت از نگاه آرماني به باور  واقع‌گرايانه (حبيب تنگستاني) / انتخاب با دلي پر از اميد و نگاهي به فردا (عبدالرسول رضايي) / بخاطر کمي احترام (روزبه کردوني) /  در گریختن رستگاری نیست (️دکتر محمد بهروزی)

ارسال شده 3 ماه پيش در سیاسی ، نظر (0)

نام خلیج فارس با هيچ کشوري بجز سرزمين مادري آن ايران مشترک نيست. بايد به يادداشت کشورهاي حاشيه شاخاب پارس که امروز ديده ميشوند، پيشينه درازي ندارند.آنها اين آبراه پارسي را به زبان انگليسي« گلف» مينامند که شنونده سردرگم است که ورزش گلف مد نظر است يا «پرشيان گلف». البته تاريخ پيدايش همه اين کشورها را سالمندان و حتا ميانسالان بوشهري به خوبي به ياد ميآورند.

ارسال شده 5 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (0)

عالي بازدار: بازنشستگان آموزش و پرورش اين سرمايههاي ارزشمند مملکت که جواني خود را در راه اعتلاي وطن و خدمت به فرزندان آن صرف نمودهاند نيز نيازها و انتظاراتشان همچنان آزاردهنده است.کساني که در دوران ميانسالي و پيري، ناتواني و نيازمندي، بايد مورد حمايت هرچه بيشتر مسئولان باشند نيز حال خوشي ندارند. معلمان بازنشسته و مستمريبگيران حقوق و مطالباتي دارند که يا تاکنون پرداخت نگرديده يا به تعويق و تاخير...

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

  محله جبري  در جنوب چهار محل(بهبهاني،کوتي،شنبدي و دهدشتي) و جنوب گمرک شهر بوشهر که بيشترين مردمان اين منطقه از مهاجران بخش ساحلي(تنگستان) و اطراف استان ساکن شدند. پيشينه اين مردمان سختکوش دريا و دريانوردي (ناخدا، ملواني و کارگر بارانداز) بودند. اين محله نو پا در شهر بوشهر توانست مهد آموزش و پرورش  شود و بيشترين احداث  مدرسه را در خود جاي دهد (باقري، فردوسي، کورش کبير، مهرگان، مستوره کرد، دشتي، داريوش کبير و مصدق)...

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (1)

واقعيتي ماندگار از زندگي معلمي در بندر بوالخير: تصويري که ماندگار شد!

نسیم جنوب، دکتر عبدالرحيم مهرور

دنياي عجيبي است با انسانهاي متفاوت، هر کدام از آنها در گذر زمان واقعيت ها و روياهايي تجربه نموده اند که ميتواند براي ديگران درسآموز و خوشايند باشد، زيرا تمام عالم هستي، زنده يا غير زنده از طريق امواج يا ارتعاشات با هم مرتبط هستند و اصطلاحاً مثل شبکه عنکبوتي به هم وصل هستند و افکار، گفتار، رفتارشان بر يکديگر تاثير مي گذارند.

43 سال قبل در 22 سالگي بعد از اينکه دو سال کارمند استانداري کميته توزيع خودرو و در موقعيت خوب شغلي با امکانات رفاهي منازل سازماني و...  بودم، به همه آنها پشت پا زدم و با يک  استعفاء شغل معلمي را انتخاب کردم آنهم در روستايي بنام «بندر بوالخير» با امکاناتي اندک، چون در آن زمان نه راهي و نه آبي مناسب بود، فقط هر چه بود صفا، صميميت و عشق به همنوع بود .

اولين روزي که به اتفاق همسرم پا به اين روستا گذاشتيم با ماشين کرايهاي بنام لندرور هلک هلک راه 60 کيلومتري را دو ساعت طي کرديم، آنهم با دستاندازهاي ناهمواري که دل و رودههايمان بهم مي ريخت تا اينکه به سلامت به آنجا رسيديم. بعد از استقرار در خانهاي  که از قبل از طرف مرحوم غلامحسين (زارغلوم) خليلي مدير مدرسه برايمان مهيا شده بود اسکان يافتيم. اين خانه متعلق به خانواده يتيمي بود که خودشان هم در آن سکونت داشتند و سرپرست آن در يک سفر دريايي طولاني به بندر «مليوار» که يکي از بنادر هندوستان بود همراه با 11 ملوان و ناخدا همگي به علت طوفان غرق شدند بگونهاي که هيچ اثري از آنها باقي نماند و غريبانه غريب ماندند.

اما اصل ماجرا: بعد از چند روز با همسرم جهت شب نشيني به اتاق آنها که در همان حياط بود رفتيم تا اينکه تصوير آقايي که به ديوار نقش بسته بود نظرم را جلب کرد، فوري ايشان را شناختم گفتم اين عکس کيست؟ گفت عکس همسرم است. اين تصوير همان کسي بود که در سنين کودکي(7 تا 8 سالگي) چندين نوبت هنگامي که براي بازي به خانه بستگان مادري مي رفتم ايشان را در آنجا مي ديدم تا اينکه بعد از مهاجرتمان از زادگاهم محله جبري به منطقه سنگي محله ترکها ديگر خبري از ايشان نداشتم و اين شخص کسي نبود جز محمد موجي همان برادر ناتني بستگانم که از آن زمان تا کنون 57 سال ميگذرد و مجددا ما را به همديگر وصل کرد.

محمد مردي خوش تيپ، جنتلمن و خوش مشرب با چهرهاي بشاش و دوستداشتني که دريا و دريانوردي در ذاتش لانه کرده بود با امواج دريا مي زيست و تجربه کسب ميکرد و سالها در اکثر مواقع بر اين امواج غالب بود تا اينکه در شبانگاهي چنان امواج اقيانوس توانشان را گرفت که خسته و تنها تاب نياوردند و همراه با 11 نفر ديگر از بوميان بخش ساحلي، در غربت تنهايي و در يک شام غريبان براي هميشه غريبانه  به درياي هستي پيوستند.

نتيجهگيري: دنيا چقدر زيبا و غم انگيز است قدر زيباييها را بدانيم و غم ها راروحشان شاد و يادشان گرامي باد.

* مالابار بندري در هندوستان که مليبار هم ميگويند اما بيشتر در گويش ما مليوار هست.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره 1080)

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

نسیم خاطره: شروعي خوب، پاياني بد


نسیم جنوب، فرخ روزبهي: بالاخره شيراز و وضع بي مثالش و تحصيل در رشته کارشناسي بهداشت محيط  را رها کردم. عطايش را به لقايش بخشيدم و بال بال زنان  خودم را به عشقم بوشهر رساندم تا آموزگار نقاط دور استانم شوم؛ و حالا در روستاي «فقيه احمدان» بودم. در گرگ و ميش هوا، ماشينم را گوشه حياط  کدخدا پارک کردم. پياده که شدم کدخدا و عيالش را در مغازله اي دلچسب و چرب و چيلي با قليه ماهي و للک (گمنه) ديدم. سلام کردم، خيلي گرم و از صميم دل خوش آمد گفتند. کدخدا گفت: «بفرما آقاي روزبهي». گفتم: «نوش جانتان، مزاحم نميشم، کلي کار دارم، شما بفرماييد».

از انبار بدون درب بين دو حياط که يک موتور برق و مقداري کاه و خرت و پرتهاي ديگر در آن بود به آن يکي حياط که اطاقم درآن قرار داشت و ماهي دويست تومان اجاره اش کرده بودم، رفتم.

خسته بودم، يکي از نان هاي خشکي را که از اولين نان ماشيني بزرگ باغ زهراگرفته بودم، نم آبي زدم و خوردم. تا موتور برق کدخدا روشن بود، چند ورقي کتاب خواندم و سپس خوابيدم. دو روز بعد دوستم سيدابراهيم هاشمي با وانت بار حسين خولو (تنها ماشين موجود در محل که اهالي را جابجا ميکرد و آن ها مدام مي پرسيدند، ماشين خولو حسين آندسن؟) از راه رسيد از آن پس زندگي و کار در کنار دوستم و صفاي اهالي و همکاران و به خصوص دانشآموزان ساده، صادق و دوستداشتني کلاس سوم ابتدايي که روز اول و طول سال را جذاب کردند، زيباتر شد. اما سال بعد (61) حکايت معلمي من به ناکامي کشيد!؟

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره 1080)

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

نسیم خاطره: معلمان دلسوز و دانش آموزان کوشا

نسیم جنوب، عبدالرحمن عباسي

سال 1356در روستاي «برمصاد» استان بوشهر، يک سال قبل آن سيد مصطفي حسينيزاده کلاس مکتب گذاشت، تعداد از بچهها که همسن بوديم وارد مکتب شديم مکتب خونه اتاق 3در5بود که از يک طرف بل خرما نهاده بود، از طرف ديگر ما مکتبيها نشسته بوديم. روز اول با خوشحالي تمام وارد مکتب شديم، سيد مصطفي حروفها را شروع کرد از الف تا ب، دوتا حروف. ما چيزي نميدانستيم با ديدن الف روزنه اي در وجود ما پديدار گشت به آن هجيوه مي گفتيم، کم کم سيد مصطفي به بقيه حروف ها را بترتيب درس ميداد تا رسيديم به سرهم بندي آنها، ابجد خوانديم، شروع سورها قل اعوذ، رفته رفته درسها روان مي شد برامان. شاگرد اول مکتب زاير غلامرضا خدادادي بود، بعد اردشير، غلامرضا عباسي و بنده رديف بعدي، حدود چند ماه گذشته که ما چهار نفر به ترتيب قرآن ختم کرديم، بقيه هم به رديف. بعد از قرآن کتاب عاق والدين سپس حافظ خوانديم، ديگه ما سواد داشتيم، خط مي نوشتيم.

 سال 56خبر دادن معلم ميخواهد بيايد، ما هر روز منتظر قدوم معلم بوديم تا انتظار به سرا آمد، معلم آدمي قد بلند با ابهت خاص که وارد منزل منصور مستعان شد، فرداي آن روز دنبال جا مي گشتند، خونه محمد حسن حسيني پدر بزرگترين دانش آموز مدرسه موسي حسيني انتخاب گرديد.

 نيمکت ما گوني بود، چند روز بعد معلم شروع کرد درس دادن، از خط شروع کرد اما ديد من دارم وسط کتاب ميخوانم. تعجب کرد و گفت چرا تو کتاب مي گردي؟ گفتم آقاي معلم ما داريم ميخوانيم. با تعجب گفت مگه سواد داري؟ يکماه گذشت، با تلاش ايشان و موافت رئيس آموزش و پرورش خورموج، من رفتم کلاس دوم، ديگه براي آقاي معلم راحت بود درس دادن براي ما، سال تحصيلي پشت سر گذاشتيم، معلم ما استاد غلامرضا شريفي خواه بود که از همينجا دست او را ميبوسم.

 سال تحصيلي 57 شروع شد، اول آبان اين استاد بزرگوار جايش را داد به معلم ديگر حاج محمد خضري از اهالي رود حله. کلاس سوم ما همزمان شد با پيروزي انقلاب اسلامي که آن سال پشت سر گذاشتيم. سال 58 معلم (شهيد) محمود حيدري پور بود که به تنهايي چهار کلاس اداره مي کرد تا اينکه خبر از آمدن معلم ديگر شد. استاد بزرگوار رضا ريشهري زاده معلمي جوان با اورکت سبز و عينک که نشانه معلمي آن ميداد، اولين روز همه دانش آموزان جذب آن معلم مهربان شدند، من دست اين استاد را مي بوسم. آمدن ايشان همراه شد با سيل 58 که با شهيد محمود حيدري با زحمت زياد رفتند کردوان تا خبر سيل را به فرمانداري دشتي بدهند. خلاصه ما با زحمات معلمين عزيز توانستيم کلاس پنجم را در روستا تمام کنيم و با تلاش استاد ريشهري زاده آمديم مدرسه سعدي بوشهر. جالب اينجا بودکه در مدرسه سعدي معلم کلاس اول ما استاد غلامرضا شريفي خواه بود.

روز معلم بر همه معلمين مبارک باشد درود بر روان پاک همه معلمان شهيد ومتوفي و آرزوي طول عمر براي  معلمين عزيز.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره 1080)

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

يک کار خير ماندگار

نسیم جنوب، خاتون جمالي

معلم ساده اي بود با باريکه حقوق  معلمي که مثل همه، تا آخر ماه نمي کشيد. گويا مدرسه کوچک روستايي را فرسوده يافته بود. مدرسه اي که تلاش دستاندرکاران براي گرفتن بودجه و بازسازي آن به جايي نرسيده بود. وقتي گفت قصد بازسازي مدرسه را دارد، همه تعجب کرديم. يکي گفت: وظيفه ي تو نيست، اين همه پول را دولت چه ميکند؟ خب مقداري را صرف مدرسههاي فرسوده کند.

ديگري گفت: اين مدرسه در روستاي کوچکي قرار دارد و دانشآموز  چنداني ندارد، پولت را هدر مي دهي.

سومي خنده اي کرد گفت: اگر پول زيادهات کرده مقداري را به ما بده.

من هم دستش را گرفتم و گفتم: فردا بيا تا تو را جايي ببرم و به تو بفهمانم که اگر قرار هست کار خيري انجام دهيم، کجا آن  کار را انجام دهيم.

فرداي آن روز بيمارستان نمازي کاري داشتم، در نتيجه  او را هم با خود بردم.

به بيمارستان که رسيديم روبروي تصوير بزرگ دکتر نمازي روي ديوار ايستادم و به او گفتم: اين دکتر محمد نمازيست، جزو خيّرين و نيکوکاران روزگارخودش به شمار مي آيد و منشأ پديد آمدن آثار خيريه و ابنيه عامالمنفعه بسياري هست، از جمله همين بيمارستان نمازي شيراز، بيمارستاني که روزانه هزاران نيازمند از آن بهره ميجويند و دست هاي دعا، همواره برايش به آسمان  بلند است.اگر شخصي قصد کمکي دارد بايد اينجا کمک کند... .

همراه با  لبخندي، دستي به شانه ام زد و گفت: اين آقاي دکتر نمازي در ابتدا دکتر نمازي خيّر نبوده، او را سيستم آموزشي قدرتمندي تربيت کرده است. سيستمي که همراه با آموزش، انسانيت را هم به او تعليم داده است... اگر در بحث آموزش و پرورش براي دانشآموزان، از هر جنبه اي قوي باشيم، مطمئن باش نمازيهاي زيادي  را به جامعه  تحويل خواهيم داد.

ميخواستم چيزي بگويم اما پاسخي برايم نگذاشته بود. وقتي خواستم دستش را بگيرم تا از آنجا  دور شويم، او را غرق در چشمان دکتر نمازي يافتم که نجواکنان به او ميگفت: دور نيست که از آن  مدرسه هم دکتر نمازيها بيرون آيد، ان شالله.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره 1080)

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

يادبود رفقاي جان / شهیدان مواجی


نسیم جنوب، مژده مواجي: ده (10 ) ارديبهشت، يادبود رفقاي جان، افسروظيفه محمّدعلي مواجي و درجهدار وظيفه محمّدحسن مواجي که در آزادسازي خرمشهر، سال 1361 جانشان را فداي ميهن کردند. برادرم علي، در سال 1359 شعر بندر را سرود. آنجا که ميگويد«با چشمان نگرانش»، از دغدغه مردم مينويسد. اظطرابِ وقوع جنگ. مردم ايران دهههاي متوالي است که دغدغههاي خيلي زيادي دارند. يکي از آنها دلهره مدام از پيشامد جنگ است. بندر زادگاه من بر کناره دريا بر شن هاي گرم ساحل آرام غنوده است و با چشمان نگرانش به افق مي نگرد محمّدعلي مواجي «جنگ» چه کلمه شوم و نفرتانگيزي. در دروس خشک تاريخ، بيشتر در مورد جنگها تدريس ميشود. آن هم اکثرأ به طور تحريف شده از برد و باختها . علي سروده‌‌هاي زيادي از جنگ دارد. آنچه را که او با چشمان خودش شاهدش بوده و با پوست و گوشت خود حس کرده، بهطور ملموسي به نگارش درآورده بود. نوشتههاي او تاريخ واقعي از چهره کريه جنگ و ويرانههاي آن ميباشند. در کتابم، «تاوان عظيم انسانبودن» که در سال 2401 توسط نشر هليله منتشر شد، گذري است به زندگي علي و حسن.

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

هلدينگ خليج فارس؛ نمادي از نابرابري و تمرکزگرايي

نسیم جنوب، وليد صفري

در دل پيچ و تابهاي اقتصادي استان بوشهر، هلدينگ خليج فارس به عنوان يک بازيگر کليدي در عرصه توسعه منطقهاي نقشآفريني ميکند. اما اين روزها، شاهد خروج سرمايههاي کلان از استان بوشهر به سمت پايتخت هستيم، موضوعي که نه تنها بر اقتصاد استان بلکه بر جايگاه ورزشي آن نيز تأثيرگذار است. هلدينگ خليجفارس، که بايد محرک توسعه و پيشرفت باشد، اکنون به نمادي از نابرابري و تمرکزگرايي تبديل شده است.

خروج سرمايهها از استان بوشهر، نه تنها فرصتهاي شغلي را کاهش ميدهد بلکه بر کيفيت زندگي مردم نيز اثر ميگذارد. اين مهاجرت مالي، نشاندهنده عدم اعتماد به ظرفيتهاي بومي و نيز نشانهاي از بيتوجهي مديران ارشد استان است. مسئولان استاني، که بايد پاسدار منافع مردم و توسعه پايدار باشند، در برابر اين موج خروج سرمايهها سکوت اختيار کردهاند. اين بيتوجهي، نه تنها آينده اقتصادي استان را به خطر مياندازد بلکه بر روحيه و انگيزه جوانان تأثير منفي ميگذارد. ورزش، که ميتواند به عنوان يک ابزار توسعه و همبستگي ملي عمل کند، در اين ميان قرباني شده و از اولويتهاي استان خارج شده است.

هلدينگ خليج فارس و مسئولان استاني بايد به ياد داشته باشند که توسعه پايدار تنها با توجه به تمامي ابعاد اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي ميسر است. خروج سرمايهها و بيتوجهي به ورزش، نه تنها ميراثي نامطلوب براي نسلهاي آينده به جا ميگذارد بلکه بر توانايي استان در جذب سرمايهگذاريهاي جديد نيز تأثير منفي ميگذارد. اکنون زمان آن رسيده است که مسئولان با برنامهريزي دقيق و توجه به نيازهاي واقعي مردم، گامهاي محکمي در جهت اصلاح اين روند بردارند.

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

ابهام در پاداشها و پرداختيهاي نامتعارف در دانشگاه خليج فارس بوشهر


نسیم جنوب: چند روزي هست که بحث پاداشها و پرداختيهاي نامتعارف و خارج از روال در اواخر سال 1402 در دانشگاه مادر استان بوشهر يعني دانشگاه خليج فارس بر سر زبان ها هست و اسناد آنها در فضاي مجازي منتشر و در بين کارکنان و اعضاي هيات علمي دانشگاه رد و بدل ميگردد. فارغ از قانوني يا غيرقانوني بودن اين پرداختهاي کلان، اين موضوع حداقل به عنوان يک بيعدالتي در پرداخت پاداش در بين مجموعه دانشگاه تلقي ميگردد.  دانشگاه همواره به عنوان يک جامعه نخبگاني و روشنفکر در جامعه ديده ميشود که نه تنها خود الگوي مناسب براي اخلاق مداري و پاک دستي هست بلکه ميتواند به اين رويه درست و اخلاقي در جامعه جهت نيز بدهد. از اين رو شايسته هست که مديران دانشگاه خليج فارس به جهت حفظ صيانت از جايگاه علم و مقام و منزلت عالمان در جامعه، نسبت به اين مباحث و اسناد منتشره با واکنش مناسب و بجا، شفافسازي نمايند و اعتماد عمومي جامعه را بيش از پيش نسبت به دانشگاه تقويت نمايند.

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

نسیم خاطره: يکي از بهترين روزهاي معلمي

نسیم جنوب، کبري گچيزاده - معلم بازنشسته

روز اولي که در دي ماه وارد کلاس پنجم شدم، من سومين معلمي بودم که طي اين چند ماه به کلاس آمده بود و دو معلم قبلي بنا به دلايلي از مدرسه رفته بودند. پس از معرفي من توسط آقاي فتحاله زاده مدير مدرسه، با دانش آموزان سلام عليکي داشتم و زنگ اول با معرفي و آشنايي با آنها گذشت.

زنگ دوم درس تدريس شروع کردم درس فارسي بود. چند نفر هرکدام چند جمله خواندند، وقتي نوبت به عليرضا رسيد، گفتم «پسرم بخوان». همگي يک صدا گفتند «خانم، عليرضا هيچوقت نميخونه، نميتونه بخونه». عليرضاسرش را پايين انداخت. کنارش نشستم، گفتم «اين قسمت براي خودم يواش بخوان، من تو اين کلاس بجاي مادرت هستم.» او لکنت زبان داشت، وقتي برايم جملهاي خواند، با مکث کلمهها را ميخواند و سرش پايين بود. گفتم «شما که خوب ميخوانيد». همانطور که کنارش نشسته بودم گفتم «پسرم حالا براي دوستات بخون». کلاس ساکت شده بود. عليرضا شروع به خواندن کرد. با هر کلمه تشويق همکلاسيهايش بيشتر ميشد. عليرضا دو جمله با مکث خواند و اما با اعتماد به نفس. آنروز يکي از بهترين روزهاي زندگي و کاريم بود. روز ديگر نيز همينطور. در عرض مدت کوتاهي عليرضا خودش پيشقدم بود که بخواند. ديگر ساکت تو نيمکت نبود، بلکه کتاب به دست جلوي کلاس ميايستاد و ميخواند. او دانش آموز ديگري شده بود. ديگر منزوي نبود، با تک تک بچه ها دوست شده بود. تا پايان سال که ايشان به دوره راهنمايي رفت و من ديگر او را نديدم. ولي هنوز چهره معصومش را از ياد نبردهام.

انشاءالله هرکجا هست سالم وموفق باشد.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره 1080)

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

نسیم خاطره: لبخند و مهرباني مردم روستا


نسیم جنوب، فريبا درويشي: سال 1367 بود که اولين روز کاري من در مهرماه شروع شد. استرس و نگراني با هم عجين شده بودند و مرا نگران مي کرد. محل کار من روستاي نزديک بوشهر بنام «پهلوان کشي» بود. اين روستا از لحاظ جاده و آب و برق ضعيف بود مردمان مهرباني داشت که به معلم خيلي احترام مي گذاشتند. من هر روز صبح ساعت 7 بايد فلکه امام مي ايستادم تا سرويس مينيبوس بيايد. من نفر آخر بودم، وقتي من سوار ميشدم مينيبوس پر بود، من در کنار همکارم بنام خانم پورصباغ مينشستم، خانم بسيار متين و آرومي بود، منم آروم بودم و توي مينيبوس فقط شنونده بودم. يکي از همکاران بسيار خانم شوخطبع و خوشمشربي، تمام راه شوخي ميکرد و باعث خوشي دوستان ميشد.  من يکسال در آن روستا بودم ولي خاطرات زيادي با مردم مهربون اونجا دارم. وقتي تعطيل ميشديم بعضي از خانوادهها من را به ناهار دعوت ميکردند، يا سبزي و چيزهايي ديگر به من تعارف ميکردند، مي خواستند محبت خودشان را به نشان دهند، مشکلات خودشان را با من مطرح مي کردند و من سعي ميکردم به آنها کمک کنم. وقتي از مينيبوس پياده ميشدم، نيم ساعتي ميرفتم تا به کلاس برسم، وارد روستا که ميشدم تا نزديک زانو خاک بود. وقتي توي کلاس بودم حس خوبي داشتم و خوشحال بودم در کنارشان هستم، روستا سرسبز و زيبا بود. بر خلاف استرس و نگراني که روز اول داشتم، لبخند و مهرباني مردم روستا باعث شد من بتونم به راحتي به کارم ادامه بدهم.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره 1080)

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

وقتي به پهنه نيلگون خليج فارس و غروب رويايياش نگاه ميکنم احساس غرور ميکنم، وقتي به حرکت کشتيها و لنج ها مينگرم احساس اميد، وقتي ميبينم که ميليونها نفر از هم وطنانمان از راههاي بسيار دور براي بازديد به سواحل جنوب مي‌‌آيند و با نگاه به آن احساس آرامش ميکنند، آدم احساس ميکند که خداوند چه نعمت بزرگي به ما داده که بعضاً قدر آن را نميدانيم...

ارسال شده 5 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (0)

چرا مقاومت در برابر کنسرت موسيقي در بوشهر؟

نسیم جنوب، مهسا متقي

سختگيري در مسير اجرا گروههاي موسيقي درد بزرگي است و چرا نبايد از هنرمندان عرصه موسيقي حمايت شود؟

چرا جاهايي که به گفته خود مسئولان متعلق به هنرمندان است همکاري شايستهاي با هنرمندان ندارند؟!

با تکرار چنين رويههاي دست و پاگيري شايد هيچگاه حاضر به اجرا در بوشهر نباشيم با اين وجود اميد است که همکاري شايسته و زيبندهاي با گروههاي موسيقي شود.

در برگزاري کوچه فستيوال نيز عوامل برگزار متحمل تلاش و زحمات فراواني شدند که اميد داريم در سايه همکاري بيشتر مسئولان فرهنگ و هنر از بار سختي و مشقتهاي عوامل برگزاري کاسته شود.

بازتاب رويداد کوچه فستيوال براي بوشهر و به ويژه بخش فرهنگي گردشگري بسيار بالا بوده و اکنون بوشهر به جايگاه قابل توجهي در حوزه گردشگري رسيده است.

اميدوارم کوچه فستيوال در کنار مردم و به کمک مسئولان برگزار شود چرا که با همدلي و همکاري براي برگزاري اين رويداد اتفاقات خوبي براي بوشهر رقم ميخورد.

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

پيشنهاد تبديل زمين نيروگاه اتمي در بوشهر به پارکينگ

نسیم جنوب، منصور حاجي پور : نيروگاه اتمي بوشهر وظيفه دارد، در راستاي مسئوليتهاي اجتماعي خود براي مردم استان، از جمله بندر بوشهر اقدامات مفيد و موثري انجام دهد آن هم به گونهاي که شهروندان آثار  مثبت آن  را در عمل مشاهده نمايند.

زميني با ابعاد زياد واقع در خيابان امام خميني متعلق به نيروگاه اتمي بوشهر ميباشد که سالهاست بدون استفاده مانده است در صورتي که اين خيابان به دليل وجود مطب پزشکان متعدد، داروخانهها، آزمايشگاهها و ... ترافيک سنگيني دارد و شهروندان همه روزه با مشکل ترافيک مواجه هستند.

پيشنهاد ميگردد دستگاههاي ناظر و ذيربط ضمن هماهنگي با مدير نيروگاه، نسبت به تبديل اين زمين به پارکينگ حتي بطور موقت و تا زماني که نيروگاه نياز به استفاده از اين زمين را ندارد به عنوان پارکينگ عمومي از آن استفاده شود تا با اين اقدام مثبت بخشي از مشکلات ترافيکي شهروندان بوشهري  حل گردد.

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

مجتبي محمدي : اگر سيراف تا سالها محور اقتصادي ايران در خليجفارس بهشمار مي رود و يا بندر هرمز پس از سيراف چنين نقشي را بر عهده دارد به نهادينه کردن الگو حکمراني و مديريت خوب مربوط مي شود. مديريت و الگوي حکمراني که منافع سرزميني و منافع ايرانشهر و بعدها ايراني - اسلامي را مد نظر داشته است. بنابراين دليل تداوم رونق و شکوفايي بنادري چون سيراف و هرمز را ميتوان در نهادينه شدن يک نگاه توسعه محور و...

ارسال شده 5 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

حسين زيرراهي : نظام آموزشي ما بر اساس نظام آموزشي اروپاي قرن بيستم بنا نهاده شده است كه آن هم بر اساس نيازهاي صنعتي قرن نوزدهم طراحي شده است. خروجي چنين سيستمي دو چيز است: كارگر كارخانه و معلم براي همين نظام. ضمن اينكه اگر سواد خواندن و نوشتن و حساب را از آن حذف كنيم تقريبا هيچ مهارتي كه در زندگي آينده به كار دانشآموز..

ارسال شده 5 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (0)
صفحات: 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25

آخرین اخبار

پربیننده ترین