طراحی سایت
جستجو:

برادر جمپولوي (دوقلو) من (ابراهيم هوشيار) / علاقه و دلبستگي?اش به بوشهر را حفظ کرده بود (دکتر رسول هاشمي) / براي پرويز هوشيار عزيز ( دکتر رضا معتمد) / اسمي مترادف با فرهيختگيِ يک انسان و خادمِ امور فرهنگي، ادبي و هنري (حسين طالبي) / صحنه گردان جلسات بوشهري?هاي مقيم مرکز (ابراهيم ميگلي?نژاد) / و خزاني ديگر در بوستان علم و هنر و انديشه بوشهر (خورشيد فقيه) / پرویز هم پرید (عبدالمجید زنگویی)/ ماجراي آن دوربين هشت ميلي متري (هاشم هاشم?زاده)، سال?هاي سخت و سخت?تر (فريده كاردانى)...

ارسال شده 9 ماه پيش

بعد از فارغ التحصيلي و اتمام دوره سربازي، براي خدمت به جوانان شهر و استانش، به سمت دبيري، در آموزش و پرورش بوشهر استخدام شد.  ? آموزش به شاگردانش را با عشق و علاقه ي شديد، به عهده داشت. در نتيجه اين تعهد و تلاش، تقديم چهره ? هاي سرشناس به شهرمان شد. او زير فشار و تهديدهاي زيادي قرار داشت اما به کار خود ادامه مي داد.  ? افراد بخيل و دشمنان آموزش، لحظه ? اي او را آرام نمي ? گذاشتند تا اين ? که اقدامات آنان به نتيجه رسيد و پرويز از آموزش و تدريس منع شد...

ارسال شده حدود 1 سال پيش

اصل چهار ترومن سيل گوني ? هاي گندم را به شهر قحطي ? زده ما سرازير  کرد، آثار جنگ جهاني، خشکسالي ? هاي پي در پي، بيکاري و بيماري ? هاي واگيردار و غيرواگيردار همه جا را به فلاکت انداخته بود. بوشهر، شهر بندري ما با آن هواي گرم و مرطوب، مصيبتش دو چندان بود. روزگار به سختي مي ? گذشت، به دست آوردن لقمه ناني بسيار سخت بود، اغلب مردم ت وانائي خريد و سير کردن شکم خانواده خود را نداشتند..

ارسال شده حدود 1 سال پيش
صفحات: 1